پریشانی!!!
دلم را نلرزان دختر وقتی گام برمیداری آهسته بردار وقتی آهسته می آیی چشمهایت را باز کن ب جلوی پایت بنگر نگذار دلم بلرزد نگذار قلبم آتش گیرد نگذار شرمنده ات شوم شرمنده اینکه حواسم پی ات نبود شرمنده اینکه این دنیا پر است از چال و چوله اینکه نبینی و صورتت نقش برزمین شود اینکه دلم خش بردارد اینکه دلم باافتادنت ترک بردارد... و من چقدر خسته ام خسته ی نداشتن تحمل همه ی این روزها من توان دیدن پریشانی ات را ندارم من صبور نیستم مادر من زود دلم ترک برمیدارد نکن با من حواست باشد ک من یک مادرم و تحمل این دیدن ها را ندارم... ...
نویسنده :
مامان
15:14