مهنا مهنا ، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 25 روز سن داره

کـــــودکـــــ عشق , مُــــهَــــنّــــا

اولین قرار

1391/6/11 17:55
نویسنده : مامان
1,106 بازدید
اشتراک گذاری

سلام

خدا پدر هر چی بی نتی را بسوزاند ک از اول شدن مارا محروم مینمایدمنتظر

همونجور ک فهمیدین  اولین قرار وبلاگی ام را با دوست عزیزی تازه کردم ک نشد میزبانشون باشیم

وهر دویمان فقط چند دقیقه ایی میزبان بانوی عصمت خانم معصومه شدیم

شاید لیاقت نداشتیم و شایدتر مارا قابل ندانستنداز خود راضی

اما درهر صورت امیرین را ب همراه مادرشان دیدیم و ب خود بالیدیم  ب خاطر همچین دوستی و دوفرزند ورجکش

 

شرح دیدار ما زمانی اغاز شد ک ما در مسیر خانه ی مادرمان بودیم

ک امدیم گوشی سایلنت شدمان را  از خفه بودنش دراریم ک دیدیم

جلل الخالق اسمسی داریم از جیگر طلا فاطمه بانو ک ما دراه قم میباشیم

ینی از ذوق همچین فکم اسفالت شدخوشمزه

ک مونده بودم برگردم سمت خونمون و یا مسیر رفتنی ام را بروم

تا با چنتا اسمس ک خدا پدرشو بیامرزه تکلیفمون مشخص شد ک توی  ایوون طلای حرم ب انتظارش بایستم

حالا هی وایسا هی از این خانم خبری نیس

بچه ب بغل هی میرفتیم از راهنماش سوال میکردیم ک هی اقا مطمئنید اینجا ایوون طلاس

مرده هم ک خنده از لبانش اصن ی وعضی عجیب برای مسخره کردن جدا نمیشد میگفت

خانم چنبار بگم بله

 

خلاصه فاطمه زنگید ک ببخشیدا اشتباه شد من ایوون اینه ام

اخه خداییش آینه با طلا شبیه همه؟؟؟سوال

چ دوستایی ما داریما

خخخخخخخخخخخخخخ

 

خلاصه تر بگم ک دیدار ما ب واقعییت پیوست

و ما  فاطمه امیرعلی ب بغل را ب همراه امیرمحمد پشت سنگر کمین گرفته را روئت کردیم

حالا ما هرچی از این امیرعلی خوش خنده بگم ازاون امیر محمدقایم شده نمیتونم بگم

ی سره این پسره شش ماهه مارو مهمون خنده هاش میکرد و اون پسر 4 ساله مارو اسیر شکلکاشمتفکر

دیدارمان کم بود اما ب یاد ماندنی

خصوصا اونجایی ک مهنا هی بم اشاره میکرد ک نی نی رو بزارم بغلش

فدای احساس مسئولییتش ک امیر علی رو سفت گرفته بود ک نیافتهقلب

 مهنا

 

اينجام اميرمحمد هي قايم ميشد و نميزاشت ما ازش عکس بندازيم و

ب معناي واقعي مارو اس کرده بود خفن

و ب شاسي ما غش غش ميخنديدخنثی

اميرمحمد

 

و ما کلا اميرمحمد رو فقط اينجوري ديديمقهقهه

مهنا

 

پ ن  1 : من هنوز تو شک حرف فاطمه ام

ک میگفت من گفتم الان با کسی برخورد میکنم ک ب خاطر خخخخخخخخخخخخخخ گفتناش

یک صدای کلفتی داشته باشهتعجب

 

پ ن 2 : فاطمه اقرار فرمودن ک ما اصلا شبیه عکسمان نمیباشیمابرو

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (18)

ندا
12 شهریور 91 17:11
این کشت منو اینقدر که نوشتمو قورتش داد....


دقیقا مث من
مردمو و زنده شدم تا صفه ی کامنتاتون باز شد
ندا
12 شهریور 91 17:13
واقعاً که خدا خوب در وتخته رو با هم جور می کنه...


پ ن پ بیاد منو با تو جور کنه
اووووووووف چ کسی هم
خدا نکنه من باتو جور بشم
ندا
15 شهریور 91 16:18
خیــــــــــــــــــــــــلیـــــــــــــــم دل بخواد !!!!!!!!!
مگه من افتخــــــــــــــــــــار می دم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


اعتماد ب نفس کاذبت توحلقم
ندا
15 شهریور 91 16:20
جه عجب
چه عجب بعد از سه روز بالاخره باز شد.!!!!!!!


اره خدارو شکر
دیگه داشتیم افسردگی میگرفتیما
خخخخخخخ
ندا
15 شهریور 91 19:56
جدی جدی تو با این حلق ومعده واثنی عشر وروده پوده جه سر وسری داری ؟ نکنه بقول قطره آبجی ناتنیه این دختر کُره ایه هستی ؟؟؟


نییییییدونم
ندا
15 شهریور 91 19:59
آهان یادم افتاد ... دونگ یی رومیگم....


میگم چرا همه میگن وبت باز نمیشه
اما تو میتونی
یا اونا دارن میپیچونن
یا تو با جادوگرا سروکار داری
خخخخخخخ
نرجس خاتون، مامان طهورا خانوم
16 شهریور 91 3:00
ایش



اوووووووف
ندا
16 شهریور 91 9:33
نه برای منم بعد دو سه روز از دیروز یهویی حالش خوب شد
باور که نکردی ؟؟؟؟؟؟




3تا اجی مجی کردم باز شد
هر چی باشه مدتیه با شما رفیق شدیم دیگه ...
همون بحث کمال همنشینو اینا رو میگم...


اگه غیر از این میگفتی باورم نمیشد
بلاخره دوستی با ما ی نکات مثبتی هم داره دیگه
mamane Ali
16 شهریور 91 12:19
به قول خودت احساس مسولیت هنی جونی تو حلقم ! خوش بگذره همیشه


ی قرارم باید با شما بزارم
maman amiran
18 شهریور 91 12:59
happy bearth day to you
فاطمه
18 شهریور 91 14:37
تولد تولد تولدت مبارک
مبارک مبارک مبارکه مبارک
بیا شمعا رو فوت کن که صد سال زنده باشی...
هورررررراااااااااااااااااااااااااااااااااا


مرسی گلم
فاطمه
18 شهریور 91 14:39
فکر کنم هنوز توی بی نتی به سر میبری نه؟



چرا وبلاگ ما نمیای؟
راستی آدرسمون تغییر کرده دوباره روی آدرسم کلیک کن متوجه میشی


دقیقا تحریمه تحریمم
خخخخخخ
نه بابا هرروز میام ادرس امیرین
میگه اشتبه
بزار دوباره امتحان کنم شاید فرجی شه
توهم هی ادرس عوض کن
اوووف
ندا
18 شهریور 91 16:35
آخــــــــــــــــــــــــــــــــــی تـــــــــــــــــــــولدته ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

مبارکا باشه

چــــــــــــــــــــرا باید ننه مهنا وامیرمحمدتو یه روز بدنیا اومده باشن؟؟؟؟

هان هان هان


اره میبینی پیر شدیم رفت
ازبس فاطمه ب من علاقه داشت امیرمحمدو روز تولد من زایید
خخخخخخ
ندا
18 شهریور 91 16:37
تو ملا قاتتون با این آبجیه ما چیکار گردی که اینجوری شده ؟؟؟؟؟؟؟؟؟


هان هان هان.....


سحرو جادووووووو
خخخخخخ
حالا مگه چ جوری شده؟؟؟؟
الهه مامان ماهان
19 شهریور 91 0:18
عزیزم تولدت مبارک


فدات گلم
همون اسی هم ک دادی قابل قبول بود نازنین
دایی جون
19 شهریور 91 1:59
سلام عسیسم
خووووووووووووووووووووووووووووووفی؟
مخاطب این نظرم تو نیستی دایی جون(البت ببخشیداااااا) این نظرو سفارشی واس مامانیت (آبجی گلم) که دیروز تولدش بود مینویسم
تولدت مباااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااارک آبجی
اگه میبینین دیر تبریک گفتم واسه اینه که به فکرم نرسید،تا اینکه نظر فاطمه خانومو دیدم (صداقتو کیف کردین؟ خب بسه دیگه،زیاد هم کیف نکنین)
همین جا میگم:شررررررررررررررمندتمممممممممممم آبجی

بازم تولدت مبااااااااااااااااااااااارک( به همراه کمی حرکات موزون )

احساس نمیکنین زیادی فککککککک زدم؟

باااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای


سلام
مرسی بابا شرمندم نکنید
دیروز بم اس دادی همون قبوا بود دیگه
ندا
19 شهریور 91 10:45
هیچی
همون یه ذره ای که نداشت هم پریده !!!


اتفاقا کلی هم دارا شد
خخخخخخخ
فرنگیس مامان سوزانا
22 شهریور 91 16:35
سلام مادر مهنا دختر خیلی خوشکلی دارین من تازه برای دخترم وب درست کردم لطفا اگه میتونین منو با اسم سوزانا عشق مامان لین کنید لطفا به من هم سر بزنین