این روزها
سلام عزیز مادر :
روز ب روز بزرگتر میشوی
و من درک میکنم معنای واقعی اسمت را
شیرین , گوارا , خوشایند
دخترک شرینم
عذر من را بپذیر ب خاطر این روزهایم
این روزها کمی غمگینم
این روزها ارامشی ندارم
این روزها دلم ابی اسمان میخواهد وبس
این روزها دریای دلم طوفانی است
این روزها عجیب دلم دلشوره ات را دارد
دختر گوارایم
مرا ببخش برای این روزها
نمیدانم چرا اینگونه شدم
دلم شادی میخواهد وبس
درحالی ک وقتی تو اوج شادی ام غمگین غمگینم
اشیانه غم مدتی است ک بالای سرم لانه کرده
دلم دریا میخواهد وبس
درحالی ک میدانم وقتی ب ابی دریاها رسم خود بی رنگ میشوم
دلم شدید بارانی ست
این روزهای من ب پوچی میگراید
نمیدانم چرا
درحالی ک باران دلم هرازچنگاهی برقلبم تلنگری میزند و
خاطراتم را ب خیسی مینشاند
این روزها دلم برای فرداهایم میسوزد
فرداهایی ک نمیدانم چگونه میگذرد
اما امیددارم با نامت جانی دوباره گیرم
و روزهایم مهنایی شود
پ ن 1: فردا واکسن 18 ماهگی مهناست و من خیلی ترس دارم از این روزت
پ ن 2 : همسر عزیزم تو هم مرا ببخش بابت این روزها
پ ن 3: شاید دلیل افسردگی این روزهایم ندیدن دوستان و خانواده باشد...