مهنا مهنا ، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 27 روز سن داره

کـــــودکـــــ عشق , مُــــهَــــنّــــا

این روزها

1391/3/27 20:50
نویسنده : مامان
804 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیز مادر :

روز ب روز بزرگتر میشوی

و من درک میکنم معنای واقعی اسمت را

شیرین , گوارا , خوشایند

دخترک شرینم

عذر من را بپذیر ب خاطر این روزهایم

این روزها کمی غمگینم

این روزها ارامشی ندارم

این روزها دلم ابی اسمان میخواهد وبس

این روزها دریای دلم طوفانی است

این روزها عجیب دلم دلشوره ات را دارد

دختر گوارایم

مرا ببخش برای این روزها

نمیدانم چرا اینگونه شدم

دلم شادی میخواهد وبس

درحالی ک وقتی تو اوج شادی ام غمگین غمگینم

اشیانه غم مدتی است ک بالای سرم لانه کرده

دلم دریا میخواهد وبس

درحالی ک میدانم وقتی ب ابی دریاها رسم خود بی رنگ میشوم

دلم شدید بارانی ست

این روزهای من ب پوچی میگراید

نمیدانم چرا

درحالی ک باران دلم هرازچنگاهی برقلبم تلنگری میزند و

خاطراتم را ب خیسی مینشاند

 

این روزها دلم برای فرداهایم میسوزد

فرداهایی ک نمیدانم چگونه میگذرد

اما امیددارم با نامت جانی دوباره گیرم

و روزهایم مهنایی شود

 

پ ن 1: فردا واکسن 18 ماهگی مهناست و من خیلی ترس دارم از این روزت

پ ن 2 : همسر عزیزم تو هم مرا ببخش بابت این روزها

پ ن 3: شاید دلیل افسردگی این روزهایم ندیدن دوستان و خانواده باشد...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (28)

خاله فاطی
27 خرداد 91 16:10

اجی گلم سلام
نمیدانم در دلت چه میگذرد وچه ناراحتی داری عزیزم خوشحال میشوم که به خونه ی ما بیایی شاید کمی ازناراحتی تو کم شود.خواهر من این را بدان انقدری که خودت هم نمی دانی من دوست دارم وناراحتی تو مرا ناراحت میکند

به امید غروب غمهایت
وطلوع شادیهایت



فدات شم گل نازم
ناراحتی من فقط دلیلش اینه ک سرگرمیم شده فقط اینترنت
تاصب بیدارم تا ظهر میخوام
باید ی نظمی ب زندگیم بدم
همین ک فهمیدم خیلی عقبم خودش ی تلنگری برای زندگیم
درستش میکنم
غصه نخور
عاطفه
27 خرداد 91 17:52
ای این همه غم و غصه ات بخوره تو ملاج من
چرا ناراحتی؟ چرا فسرده ای؟
برا واکسنم نترس
قبلش بهش استامینفن بده
درد و تبش طبیعیه
باهاش یکی دو روز مدارا کن
راستی 18ماهگیش صاف بره تو ددستگاه تنفسی من
با یه وعض جدید


مهربونیاااااااااات تیر بشه بخوره تو قلبم
بعدش قطره قطره ....
اصن ببینم این قطره کجاست؟؟؟؟
اصن ی وضی
مامان ریحان عسلی
27 خرداد 91 19:05
سلام عزیزم
خدا مهنا جونو براتون نگه داره چه اسم زیبایی
اصلا ترس نداره منم چند روز پیش واکسن 18 ماهگیشو زدم ریحانه ی من فقط 7 روزی از مهنای شما بزرگتره
ایشالا که این غولم رد می کنی و تا 6 سالگیش راحت میشی
از دلتنگی نگو که دلم خونِ



فدات عزیزم
مرسی از این همه دلگرمیت
دلگرمیااااااااااااااات تو بطن چپ و راستم
دل خونیات صاف تو لوزالمعدم
مامان مريم گلي
27 خرداد 91 19:40
اصن يه وضي
ما ميخوايم با شما دوس بشيم
شما دوس دارين كه با ما دوس بشين
اگه دوس دارين خبرمون كنين


دوستی هامون ی وضی
چرا دوس ندارم خانم گل
زهرا
27 خرداد 91 22:41
سلام عزیزم نباشم وغمت وببینم آنسه من می تونه وضعیتش را به بهترین شکل عوض کنه من مطمئنم وبراش دعا میکنمراستی عسلم و ببوس


فدات شم گلم
خوبی عزیزم
اعظم جون چطوره
دلم براتون تنگ شده
mamane Ali
28 خرداد 91 2:04
اسمت آنسه است ؟! خیلی قشنگه .. هم اسم خودت هم اسم دخترت اسمت رو وزن اسم منه !


اره عزیز دلم
بوووووووووووس فدات
مامان معید
28 خرداد 91 2:24
هااااا
اصلا بهت نمیاد تریپ غم...زود عوضش کن..
اییییییییییییییش
واکسن ترس داره دختر...نهایتش دو روز تب میکنه...چیزی نیست که.
منو که ببینی حالت خوب میشه من میدونم


راس میگیا
منو تریپ غم؟؟؟؟

همین الان واکسنشو زدم
الحمدلله حالش خوبه
ولی میترسم
ترس داره چون مهنا راه میره و الان دیگه نمیتونه

و اینم باید بگم ک دلم خیلی برات تنگه
کاش بودی یکمی میخندیدیم
مامان معید
28 خرداد 91 2:27
راستی انقدر موهای این بچه رو کوتاه نکنین..بزارین بلند شه ببنیم چه شکلی میشه جیگرم


حالا جالبش اینجاس ک خودم کوتاش میکنم
اصن ی وضی
دستورات تو حلقم
عاطفه
28 خرداد 91 9:43
بازم شب زنده دار بودی؟
ینی این شب بیداریات مستقیم بدون ایست بیاد بره تو دستگاه تنفسی من
کجایی؟ نبینم گرفته باشی
پاشو پاشو که برات مژده دارم
اگه تا حالا از بدغذایی و بد خلقیای دخترت مینالیدی از 18 به بعد کلی تغییر میکنن
برو دیگه میتونی بعد از واکسن عروسش کنی بفرستیش مشهد خودممیرم میارمش


اوووووووووووووووووووووووووه
هل بازیات صاف بره تو ائور قلبم
صبر کن ببینم چی شده؟؟؟
عاطفه
28 خرداد 91 10:25
میگم بیداری


اره بیدارم
ولی مشنگ میزنم در حد بالانس
کامنتتو اشتباهی حذفیدم بدون اینکه بخونم
ی بار دیگه بفرست
عاطفه
28 خرداد 91 10:31
پ کو کامنت من؟


تو مث اینکه مشنگ تر از منی
تو کام قبلی گفتم ک چی شد
تازشم برای خودتم کامنت گذاشتم
مشنگ بازیاااااااااااات صاف بره تو کبدم


عاطفه
28 خرداد 91 10:51
باباجان از اسمت پرسیدم
که آنسه ست؟
بعد گفتم بیا برو تو جیگرم
بعد گفتم اسمت خوگشله
بعد گفتم هاای یعنی چه

یعنی ای حلق و ملاجت بره تو روده هام


ما همه چیمان خوشگل است ( شکلک ی ادم خیلی متوقع )
تازشم خدا بگم زهرا رو چیکار نکنه ک اسممو لو داد
ینی دوشیزه و دخترخانم و از انس میاد
اصن ی وضی
ای این روده هات تو نایم
عاطفه
28 خرداد 91 10:53
دارم همیجور مرفستم
نمیاد میگه؟
گیجول جان یه وعضیه ها


اسکول جان چ وضیه
اصن ی وضی
عاطفه
28 خرداد 91 10:57
بیا برو با کله تو صورت و فک بالایی من
مشتتم بزن تو فک پایینیم
ولی سر کار نذار
کجایی تو


من هستم در انتظار ظهور تو
اصن ی وضی
صورتتو بیار جلووووووووووووو
بوووووووووووووووووف
عاطفه
28 خرداد 91 10:58
همه چیای خوشگلت بیاد بره تو اثنا عشرم
یه وضیات بیاد بره تو کلیه هام
همه وجودمو تسخیر خودت کردی با این نامت


وای نگوووووووووووو
دارم اب میشم
اصن بیا اسمم مال تو
میبخشمت ب خودت
تازشم چیزام جا نمیشه تو اثنا عشرت؟؟؟
عاطفه
28 خرداد 91 10:59
پاشو برو بهداشت دیگه
مگه بچه واکسن نداره نشستی اینجا
ای این واکسن بخوره تو فیها خالدونت


بابا زدیم واکسنشو
گیج میزنیاااااا
ساعت 8 رفتم بهداشت
الانم خونه مامانمم
عاطفه
28 خرداد 91 11:03
ای این دل خوشت بره تو لوزالمعده من
خوبه بچه؟


لوزالمعدت بره تو دنده هام
دنده هام خرد شه بریزه جلو پات

اولش خوب بود اما الان داره درداش شروع میشه
نمیتونه راه بره

اومدم برات کام بزارم باز نشد
منم اولین بارمه ک برای واکسن مهنا رفتم خونه مامانم
چون هنو ی سال نشده ک اومدن قم
مامان مريم گلي
28 خرداد 91 12:05
سلام ظهر بخيرميشه بگي تو اين اصن يه وضي رو از كي ياد گرفتي
نميشه تكه كلامتو عوض كني


من از فیسبوک با ی سری سایتایی ب اسم اصن ی وضی
خخخخخخخخخخخخخخ
اینم هست
ZaHrA
28 خرداد 91 16:22
سلام

خدایا خودت شاهد باش اعصاب ندارم واسه درس خوندن

یه ماه نتت قطع باشه بعدم که بیای با هزار تا ذوق ، ببینی دوست قدیمیت کی از غم نوشته



غصه نداشته باش آنسه

زودتر یه آپ جدید بذار

وقتی دلت گرفت واسه ما هم دعا کن


فدات شم عزیزم
نبودی از غم دوریت اینچنین شدم
ZaHrA
28 خرداد 91 16:23
30 خرداد آخرین امتحانمه بعدشم قراره خونمون رو رنگ کنیم و بریم جهیزیه رو بچینیم

کاش می تونستی بیای واسه چیدن جهیزیه


خبرای خوشگل بهت دادم که دیگه غصه نخوری

یه خبر هم واسه دیوارتون دارم تو گوش نکن : 22 تیر عروسیمونه


اخ جووووووووووووووووووون عروسی
راستی خونتون کجا میشه اونوقت
قم یا اصف
شاید دیدی عروسیتون اومدم
الهه مامان ماهان
28 خرداد 91 16:36
نمیدونم مثل اینکه این دل گرفتگی ویروس جدید شده من چند وقت پیش یه همچین حالتهایی داشتم ولی من که خانواده کوچه بغلی هستن نمیدونم چراااا؟
ولی به خودم انرژی مثبت دادم و یا علی گفتم. امیدوارم خوب بشی.


ویروسا صاف بره تو قلبم
منم ویروسی شم بیافتم کف همین وبلاگم
بعد کی باید جمم کنه؟؟؟
اناهیتا
28 خرداد 91 16:51
بیا مامان مهناجون. غصه نخور.بیا همایون کچل شده رو ببین تا بخندی.


وای ک نگوووووووووووووو
کچلیاش تیر شه بره تو قلبم
آناهیتا
28 خرداد 91 16:52
الهی ...چی شده عزیزم. خدا نکنه دلت بگیره. به تنهایی فکر نکن گلم. خدا هست و همون کافیه.


تو این ک شکی نیس عزیزم
بوووووووووووووس
اومدم پیشت
فاطمه
28 خرداد 91 16:55
سلام دوست جونی دوست جونام!
هی نشستیم ببینینم شوما از ما درخواست دوستی می کنی؟دیدیم نه بابا!همچین آش دهن سوزی هم نیستیم ...
گفتیم ما بیاییم درخواست کنیم.دست جونِ جدید می خوای؟ نمی خوای؟
منتظر خبرت می مونم.


فدات شم گلم
رو راستیااااااااااات تو لوزالمعدم
اصن ی وضی
الان میام پیشت


چرا ارور میده
مطمئنی ادرسو درست گذاشتی؟؟؟
اعظم و زهرا
28 خرداد 91 23:22
سلام عزیزم نبینم که دلت گرفته باشه ایشالا که همیشه اسمونه دلت بخنده دنیا دو روزه غصشو نخور میگذره ما هم خیلی دل تنگتیم ازطرف ما مهنا جون را ببوس


فداتون شم
خوشحالم کردین
وجودتون ارامشیست برای دل تنگم
لحظه هایتان شیک
ZaHrA
29 خرداد 91 12:12
واقعنی ؟؟؟؟؟؟

اگه بیای که تا آخر عمر ممنونت میشم آنی

خونمون اصفهانه عزیز

ولی 22 تیر عروسیمون قمه

جان زهرا بیااااااااااااااااااااا


باید شرایطو سنجید
ببینم چی میشه
الهام مامان رامیلا
29 خرداد 91 16:04
سلام ما اومدیم بازم معرفت ما به خدا شما که هیچی فقط با مامان طهورا کل کل کن خوبید خوشید عیدتون مبارک
یک ساعت وایستادم تا صفحه باز بشه ترافیکه خواهر انشالله که واکسن بچه اذیتش نکرده باشه ببوس مهنا رو راستی خودتم نارحت نباش افسرده هم نباش


فدات شم گلم
شرمنده الان میام پیشت
فهیمه
2 تیر 91 17:22
الهی فدای اون دل تنگت که نبودم و تنگ شده بوده
الان وا شده یا هنوز تنگه؟؟؟؟؟؟
منم اینروزا همین حال رو داشتم و حدسم هم اینه که از دوری خونواده ست ولی باور کن با دوری از نت بهتر شدم.... چون نت بیشتر کسلت میکنه... امتحان کن گلم
من که هر وقت کسل تر باشم بیشتر میام نت و این بهم اثبات شده... هر وقت کمتر بیام و معتاد بازی در نیارم حالم بهتره و با پرهام بیشتر بهم خوش میگذره
تجربه م رو دست کم نگیر


اره قبول دارم حرفتو
اما معتاد شدیم رفت