مهنا مهنا ، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 17 روز سن داره

کـــــودکـــــ عشق , مُــــهَــــنّــــا

خوش آمدی ک خوشم آمد از آمدنت!!!

1392/3/22 17:36
نویسنده : مامان
4,561 بازدید
اشتراک گذاری

               هنی

                 

این پست تکمیل شد لطفا ادامه مطلب!!!...

روز دوشنبه ی هفته پیش بعد از امدن همسرم راهی تهران شدیم و شلوغی های تهران را گذراندیم وب  خانه خاله همسرم رسیدیم

طبق تجربه ایی ک داشتیم (بر میگرد ب سفر تابستان پارسالمان ) تمام وسایل  وچمدان ها را ب خانه ی خاله بردیم و هیچ چیز در صندوق ماشینمان ب جا نگذاشتیم

بعد از خوردن شام ب پارک رفتیم و خلاصه ان شب را ب پایان رساندیم...

 

هنی

صبح سه شنبه با خوردن یک صبحانه ی مفصل خواستیم ک راهی جاده ی هراز شویم ک باز متوجه شدیم همه عاشق ماشین ما هستن و ب صندوق عقب ما علاقه ی وافری دارند

بله انجا بود ک متوجه شدیم ک قفل صندوق عقب ماشین ما را از جا کندن و با دیدن صندوق خالی رکب بسیاری خوردن

بله تجربه هست دیگه و ما بدون قفل راهی جاده ی پر رمز و رموز شمال شدیم

 اما جاده ب حدی شلوغ بود ک راه 3 ساعته را در 11 ساعت گذراندیم

هنی

با وجود  شلوغی بیش از حد و برگشتن خیلی از ماشین ها و منصرف شدنشان از شمال باعث نشد حتی یک درصد ما از رفتن منصرف شویم  و ما همچنان مثل این بی غیرت ها در ترافیک جاده ها ماندیم و گذراندیم همه ی این گذراندن ها را

و بماند ماشین هایی ک از روبرو می امدن و میگفتن ک برگردین ک تا امل همین هست اما ما میخندیدیم و میگفتیم این نیز بگذرد

هنی

بله این نیز گذشت

و ما ساعت 10 شب ب مقصدمان ک آمل بود رسیدیم

هنی

 

ب دلیل شلوغی های بسیاری ک در راه دیدیم تصمیم گرفتیم ک ان دورز تعطیلی را در منزل فامیلها ب سر ببریم و صله رحمی داشته باشیم و بعد از ان تفریحمان را اغاز کنیم

هنی

هنی

هنی

اما دلمان نیامد و یک روز بعدش تفریحمان هم داشتیم

هنی

هنی

با رفتمان ب دریا اصلا متعجب نشدیم از گریه های هنی

هنی

و اینکه ب دریا پا میگذاشت ب شرط و شروطه ها

 

هنی

اینکه دستش را داشته باشیم اما باز ترس خودش را داشت و زمانی این ترسش ریخت ک دقیقا روز اخر بود

هنی

هنی

اما ما دلی از عزا دراوردیم و هی پاهایمان را ب اب میزدیم و هی ب سمت موج ها میرفتیم

و این رفت و امدهای ما باعث شد ک هنی کمی ترسش بریزد

 

هنی

هنی

هنی

هنی

 

بعد از دریا و خیس شدن بیش از حدمان ب خانه ی پدربزرگم رفتیم و البته باغشان ک جزئی از حیاطشان بود

 

مهنا

مهنا

خهنی

هنی

 

و بماند ک چقدر توت و شلیل کندیم و خوردیم...

هنی

 

و بعد از ان هم ب خانه ی خاله هم ک همان نزدیکی بود رفتیم

ک هنی کنار جوجه ها بود و دور از انها و ب عبارتی از انها هم میترسید

نه ک خودمم نمیترسم!!!

 

هنب

هنی

هنی

از اونجایی ک خونه خاله ام و مادربزرگم در یکی از روستاها بود ب طرف امل حرکت کردیم ک البته ناگفته نماند ک در کنار جاده هاش هم میایستادیم

و اینجا بود ک حباب عزیز بامن تماس گرفت و بااو صحبت کردم

هنی

هنی

 

ینی عزتی ک ب عسلش میزاره ب ما نمیزاره

و ما اصولا سه نفری در صندلی جلو میشینیم

من و هنی و عسله هنیمتفکر

هنی

هنی

هنی

هنل

هنی

لفل

این عکس بالاییو هنی ب تقلید از من گرفت

خخخخخخخخخخخخخخخخ

ینی همچین دختری داریم ما

خلاصه اون روز خیلی بم خوش گذشت و دوست داشتنی بود...

ادامه دارد....

 

پی نوشت: پست بعدی رمز دار است و از زمان گذاشتنش فقط دوروز میمونه

هرکی رمز بخواد بگه ک بش بدم ...

پی نوشت 2 : از شمال چیزی ک ب یادگاری اوردم تنها صدای گرفتمه ک اصلا در نمیاد

و صدام بیش از حد ترسناک شده خواهشا کسی تماس نگیره وگرنه شب خواب میبینید

خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (232)

پری مامانی نیکان
21 خرداد 92 14:18
سلام عزیز دلم خوش اومدین . خیلی دلم براتون تنگ شده بود.
سفر خوش گذشت.


سلام گلکم
فدای تو منم همینطور
اره خوب بودعسیسم
الهام مامان رامیلا
21 خرداد 92 14:58
می گما عکس پروفایل بسیار زیبا وزیرکانه و موذیانه و رمانتیک است بسیار و عکس پست ثابت هم خییلی قشنگ است و این عکس مهنا هم بسیار متفکرانه است چقدر نظر دادم در باره عکسا والااااااااااااااااااااااااااااااااااااا


ها و ماهم خیلی ذوقیلیدیم از اینهمه درایتت
خخخخخخخخخخخخخ
*khanum mohandes*
21 خرداد 92 15:49
سلام عشقه من؛رسیدن بخیر؛سفرخوش گذشت؟


سلام روحنات من
خوبی تو؟؟
این چنوقته من نبودم خبری ک نشد؟؟
خخخخخخخخخخخ
اره خوب بود
حالا مینویسم از سفرنامه ام
*khanum mohandes*
21 خرداد 92 15:51
وای آنه عکس پروفایلت خیلی قشنگه؛ازکجا ایده گرفتی؟خیلی ناز ورمانتیکه؛عکس ثابت کاره خودته؟محشره‏!‏


وای خدای من
منو اینهمه تعریف محاله
خخخخخخخخخخخخخخ
عکس ثابت اره کار خودمه هی موج میومد و همه سنگارو میبرد اما ما اصلا از رو نمیرفتیم
الی مامان ماهان
21 خرداد 92 16:16
رسیدن به خیر


سلام عسیسم
ممنون خانمی
خانوم مهد
21 خرداد 92 22:04

واااااااااااااااااااااااااااااای


عشقم

کلی دلتنگت شده بوووودمااااااااااااااااا

نمیدونی بی تو این نت برام .. .. بود


عزیزم کلی دوووووووووستت دارم اینو یادت نره هیچوقت............


وای خدای من
من الان تو اوج اسموناما
خانوم مهندس
21 خرداد 92 22:05
پیام قبلی اسمش ناقص اوووووووووووومد.....


خخخخخخخخخخخخخخخ
ایرادی نداره مهم اینه ک متوجه شدم تویی
*khanum mohandes*
21 خرداد 92 22:28
بووووووس :-‏*‏


شرمنده یاسی دیشب نتم یهو پرید دیگه هم حسش نبود بیام
*khanum mohandes*
22 خرداد 92 0:35
نیستی عشقم؟


شرمندت شدم روحنات من
زود خوابیدم خسته ی راه بودم
قطره
22 خرداد 92 8:15
ببینم تو این مدت با اجنه و شیاطین در ارتباط بود که همش یوهاهاهاه میکنی


خخخخخخخخخخخخخ
از اون موقع ک تو اومدی تو زندگی من این الفاظ با من همراه شد
خخخخخخخخخخخخخ
مامان ماهان
22 خرداد 92 8:20
سلام آنسه اي جونم رسيدن بخير..اميدوارم بهتون مخصوصا مهنا جونم خوش گذشته باشه..


سلام عزیزم
ممنونم اره خوب بود
آيسان
22 خرداد 92 8:22
آنسه اي من ميترسم بيام وبت عززززززززززززززززززززيزم...فك كنم يه غولي،يه سر و دوگوشي ،چيزي اومده وبتآخه همش ميگه يووووووووووووووها ها يــــــــــــــــــــــــــــوها هااگه بياد تو رو بخوره چي


خودم میخورمش
تو نترسیا
خخخخخخخخخخخخ
قطره
22 خرداد 92 8:22
یعنی الان منم باید بهت خوش آمد بگم
سفر قندهار ک نرفته بودی


ایـــــــــــــــــــــــــــش
قطره
22 خرداد 92 8:23
سلام آیسان چطوریایی؟


آيسان
22 خرداد 92 8:24
عزيز دلم با اسم مامان ماهان خوش آمد بهت گفتم...به اسم خودمم خوش اومد ميگم..خوش اومدين، صفا آوردين،منت گذاشتين، مهنا جونم خوبه خوبه......سوغاااااااااااااااااااااااااااتي رو بگو ،سوغات موغات چي آوردين.


ی دنیا عشق
یوووووووووووو هاها
آيسان
22 خرداد 92 8:26
حسابي دلم برا تو و مهنا جون تنگيده بود ...همش غصه خوردم،غصه خوردم از ريخت و قيافه افتاددددددددددددم


منم از دوریتون چند کیلو چاق شدم
نمیــــــــــــــــخوام
قطره
22 خرداد 92 8:28
الووووووووووووووووووووووووووووو
آیسان؟


آیسان؟
الووووووووووووووووووووووووووووو
قطره
22 خرداد 92 8:32
الان از آمدن کی خوشت آمد؟
من
مهنا
آنه


از امدن خودمان ک چپ نکردیم
خخخخخخخخخخخخخ
مامان مهسا
22 خرداد 92 10:01
سلام
بي صبرانه منتظر خواندن سفرنامه ات هستم
.
.
..

انقدر اين جماعت فضول رو اذيت نكن بيا بشين سفرنامه ات رو تايپ كن


وای چرا من اینقدر خسته ام نمیدانم
قطره
22 خرداد 92 10:50
ببینم پس چرا این پست تک میل نشد....
میگم حالا نمیشه دو میل باشه باید حتما تک میل باشه


حسش نیست خواهر
اتفاقا قصدشو دارم س میلش کنم
قطره
22 خرداد 92 10:52
قطره
22 خرداد 92 11:01
هستی یا نه؟؟؟


بابا این نت ما یهو قط میشه نمیدونم چرا
یدفه سیستم میپره و حس رو از ادم میگیره
قطره
22 خرداد 92 11:07
بوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووق



دووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووغ
قطره
22 خرداد 92 11:07



ب چی خنده میکنی
قطره
22 خرداد 92 11:08
الهی بگردم همچین مهنا لم داده انگار رو تخت ریاست جمهوری نشسته


بعدش چ کلاسی هم گذاشته تا فهمیده دارم ازش عکس میریم محو افق شده
حباب......................................................
22 خرداد 92 11:09
سلام عزیزم خوش اومدی ...ایشالا که خوش گذشته باشه ...در نبودت شونصدو بیستا نظر واست گذاشتم انتظار واسه همه بسی سخت بود...اما حالا میبینم که با صدای غوووووووووول و یوووووووووها اومدی


ها بله
تازه صدامو بشنوی چی میگی
صدام در نمیاد از بس گرفته
حباب......................................................
22 خرداد 92 11:10
ای جووون مهنا رو چه بامزه جست گرفته ....بابا خوشگل


اره بچم مث خودم باکلاسه
قطره
22 خرداد 92 11:12
قطره
22 خرداد 92 11:14
ای بمیری نی نی بلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااگ


چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
قطره
22 خرداد 92 11:27
من ک رفتم


نه نرو
رو قلبم پا نزار منو تنها نزار
آيسان مامان ماهان
22 خرداد 92 11:30
همچنان خوشحال باش......من كجا و تو كجا..من غم كي رو خوردم كه بشكه شدم...


خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
ولی خودم دارم بشکه میشم باید ب فکر رژیم اساسی باشم
آيسان مامان ماهان
22 خرداد 92 11:30
جونم قطرررررررررررررررررررررررره اي
از آيسان به قطره اي به گوشم


میخواستی دوروز دیگه بیای ب گوش باشی
والا
مامانی سارا
22 خرداد 92 13:04
خوش اومدی دیگه داشتیم نگرانت می شدیم ....از قصد لباس مهنا رو با صندلیش ست کردی


تو و نگرانی
بروووووووووووووووووووو
تازه با منظره ی پشت سرشم ست شده
الهام
22 خرداد 92 19:06
دقیقا داری از چی میخندی
همیشه به سفر خواهر
این دخملی رو هم از طرف من بخور دیگه بوس و گاز جواب نمیده میگم تو با این هیکلت از جوجه میترسی اونوقت این طفل معصومو میترسونی


ها بله من خیلی میترسم
اما اون دست شوهرمه و اون جوجه رو پیش هنی اورد
خداییش نیگاه چ چندشه این جوجه هه
الهام
22 خرداد 92 19:21
بلللللللللللللللللللللللله حسابی خوش گذشته


اره دیگه
الهام
22 خرداد 92 19:22
واقعا این بدبخت که نازه کجاش چندشه تو ترسوویی


کجاش نازه کچله
مامان حسناسادات
22 خرداد 92 20:28
ما هم رمززززززز!!!!!


چشم عسیسم
مامان مهسا
22 خرداد 92 21:26
منم رمز
زرود باش تا دير نشده


باشه
این فقط سری اوله
باز بعد ادمه داره هم این پست و هم پست رمزدارم
پری مامانی نیکان
22 خرداد 92 23:30
آنه وای چرا این پست رمز دارت توش هیچی نیست؟؟؟؟؟؟


ینی چی؟؟
پری مامانی نیکان
22 خرداد 92 23:32
قربون این دخمل با این ژستاش.


خخخخخخخخخخخخخخخ آخ جون یکی هم پیدا شد مثل من از جوجه بترسه.

خوشحالم که بهتون خوش گذشته .


توهم میترسی ؟؟؟؟
وای اصلا نمیتونم تو دستم بگیرمش
پری مامانی نیکان
22 خرداد 92 23:34
بی من شلیل خوردی؟؟؟؟؟؟؟؟

یعنی خوش بحالت که امروز رفتم میوه فروشی و شلیل گرفتم وگرنه یه کاری میکردم دوباره برگردی بری شمال و برای من شلیل بیاری.



وای پری چ حالی میداد هی میکندم و میخوردم
پری از شمال ک اومدم تو ی هفته دوکیلو چاق شدم باورت میشه
پری مامانی نیکان
22 خرداد 92 23:35
وای انه عاشق هنی شدم با اون چادرش.


میبینی چ بامزه شده بچم
الی مامان ماهان
22 خرداد 92 23:55
سلام چرا باز نمیشه سرکاریمممممممم


واقعا؟؟؟
امتحان کردم مشکلی نداشت
الی
22 خرداد 92 23:58
چادرشو ننه قربان

چه بامزه اس


خیلی اینقدر هم دوسش داره
الی
22 خرداد 92 23:59
چرا اشک بچه رو در اوردی میگشمتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت


من؟؟؟؟؟
خو خودش میترسه
الی
23 خرداد 92 0:00
هنی و عسلشو عشقه


تازه ب عسلش میگه عدس
تو شمال دخترخاله هام ب هنی میگفتن لوبیات خوبه
میگفت عدس
اینقدر میخندیدیم
مامان دوفرشته
23 خرداد 92 1:40
ایشالله همیشه به گردش باشیدعزیزم
رمزبده


ممنون
حتما
الی
23 خرداد 92 6:48
همچین دوست سحر خیزی داری


تو هم همچین دوست خوابالودی داری
خخخخخخخخخخخخخ
قطره
23 خرداد 92 8:42
آنه هر وقت اومدی ی تک بنداز .. اگه هنوز سرکار بودم بیام نت


عزیز الان خونه مامانم هستم ی سر اومدم
قراره بریم پارک
قطره
23 خرداد 92 8:54
آنه ی چیز دیگه بگم دوباره بخندی...
کامنتای بچه ها رو ک میدیدم .... با خودم میگفتم بچه ها اینا رو از کجا میدونن نگووووووووووووووو پستت رو تکمیل کردی


ما ک فقط ب تو میخندیم
خوشحالم دوستایی دارم ک باعث خنده ی ماهستن
خخخخخخخخخخخخخخ
قطره
23 خرداد 92 8:59

آنه از جوجه میترسه


تازه از مارم میترسم
قطره
23 خرداد 92 8:59
آنه اگه فضولی کنی جوجه میاد میخورتت


جوجه رو دستم بگیرم میترسم
مامانی سارا
23 خرداد 92 10:22
تکلیف من چیه ؟هان؟چون کامنت نمی ذارم نکنه فک کردی نمی خونم ؟هان؟من قه رم ......رمز می خوام ای خدا به داد من برس یه رحمی به دل اینا بنداز خوب


ها ب من چه میخواستی وب داشته باشی
میخواستی شماره بدی
تو بگو من چ کنم
ها ها ها؟؟؟
آيسان مامان ماهان
23 خرداد 92 10:33
آنسه جونم منم بعععععععععععععععععععععله رمز


مگه ندادم؟؟
حباب......................................................
23 خرداد 92 11:58
ای آنه بالاخره دیدمت ......به به آنه ما چه نازه .....خیلی شکل هنی هستی ها.....ای جوووون ....ایشالا همیشه به گردش ...به به چشممان به شما و آقای همسر و هنی با همدیگه منور گردید


یوووووووووووها ها
حالا کی ماتورو ببینیم
مادرشوهر
23 خرداد 92 15:16
رمز پست بعد لطفا


خخخخخخخخخخخخخخخخخ
خندیدم
حباب
23 خرداد 92 19:36
عزیزم احوالپرسی از دوستان وظیفس
وای که منم به شدت از جوجه و حیوانات میترسم



الهی
منو ک نگووووووووووووووووو
*khanum mohandes*
24 خرداد 92 0:12
سلام


سلام گلکم
پری مامانی نیکان
24 خرداد 92 0:55
آنه به جون خودم باز نمیشه . الی هم نتونسته ببینه


حروف اول بزرگه بقیه کوچیک
همونی ک براتون خ زدمو کپی کنید
مامانی سارا
24 خرداد 92 1:04
مامانی سارا
24 خرداد 92 1:05
الان که اینجام


خب من چ جوری بت رمز بدم؟؟
پری مامانی نیکان
24 خرداد 92 13:09
هورااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

دیدمت گلم . خیلی قشنگه . آنه خدایی توپول شدی اما بهت میاد لاغر نشو.

امین که باز قیافش فرق کرده.


اره خودمم حس میکنم بهم میاد
میبینی این 2 کیلو چ تو چشم شده
خخخخخخخخخخخ
الهام مامان رامیلا
24 خرداد 92 14:33
خوب خجالت بکش رمز و رد کن بیاد


برای چی حالا خجالت بکشم
...
24 خرداد 92 17:28
آخی عزیزم مامانت لباست رو عوض نکرده بود کل روز با همون لباس بودی و همه جا رفتی


اگه چشاتو باز کنی میفهمی ک ی لباس تو ی روز تنش نبوده
مهنا دوتا لباس سبز داره یکی کوتاهه و یکی حالت پیراهن باساپورتو داره
توی دریا لباس سبز کوتاهشه
و توی خونه مادربزرگم لباس سبز بلندشه

درضمن مگه مشکل روانی دارم ک دم ب دم لباسشو عوض کنم اگه لباسش کثیف شد مطمئنا عوضش میکنم
و خدارو شکر فقط دوتا ساک برای مهنا لباس برداشته بودم و روزی چنبار ب دلیل کثیف شدنشون عوض میکردم

...
24 خرداد 92 17:30
عکس های قشنگی گرفتی انشااله همیشه به تفریح


ممنون فقط خواهشا دقتتو بیشتر کن ...
خاله فاطی جون جونی
24 خرداد 92 20:33



*khanum mohandes*
24 خرداد 92 21:56
من ک هستم؛فقط ایندفه روبا اجازه ات؛پست هاتو مثل خواننده های خاموش خوندم؛شرمنده‏!‏ نظرهامو نگه داشتم بادرایت کافی بدم؛بعلهههه‏!‏ فدات میام بازم؛الان میرم موهامو خشک کنم:-‏*‏


درایتت تو حلقم دختر
فدای تو
الی
25 خرداد 92 0:29
مرررررررررررررررررررررری هستی؟
الی
25 خرداد 92 0:32
الی
25 خرداد 92 0:38
مری هستما خواهر. دیشب دیر کردی شیطون
الی
25 خرداد 92 0:39
فدات تو چطوری؟ دخملی خوابه؟ استارت زدی؟
الی
25 خرداد 92 0:40
چه خبرا؟ حمید خوابه؟
الی
25 خرداد 92 0:41
الی
25 خرداد 92 0:43
خوجایی آخه؟؟
الی
25 خرداد 92 0:44
بابا زن خانه. از اتو زدن متنفرم.
الی
25 خرداد 92 0:45
الی
25 خرداد 92 0:46
از صبح رفته؟ بنده خدا. تنها بودین؟ شب میاد که؟
الی
25 خرداد 92 0:47
عزیزم عیب نداره. رای دادی؟
الی
25 خرداد 92 0:48
فربون ثنا جونه بستنی خوره نخودچی.
الی
25 خرداد 92 0:50
نه. من از حافظه میرم نمیبینم. واسه پست قبلی کام گذاشتم.
الی
25 خرداد 92 0:51
مری فعلا فقط جیش رو همکاری میکنه.
الی
25 خرداد 92 0:52
برم اون ور؟؟
خانوم مهندس
25 خرداد 92 0:56
سلاااااااااااااااااااااااام
خانوم مهندس
25 خرداد 92 0:57
خانوم مهندس
25 خرداد 92 0:57
سلام مریمجووووووووووون سلام الییییی جوووووووووووووون خوبیـــــــــــــــــــــــــــــــــن؟ نی نی هاتون خوبن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
الی
25 خرداد 92 0:57
خانوم مهندس
25 خرداد 92 0:59
مرسی شماها چطورین؟؟؟؟؟؟؟/
الی
25 خرداد 92 0:59
یاسی دوستم. خوبی؟ بابا دوست دارم صداتو بشنوم.
خانوم مهندس
25 خرداد 92 1:01
نه الی من بلد نیستمااااااااااااا حرف بزنم نگا نکنین اینجا شیطونم وقتی روبروت قرار بگیرم از خجالت اب میشم.........
الی
25 خرداد 92 1:01
مری وبت باز نشد.
خانوم مهندس
25 خرداد 92 1:01
خوب بودن همشووووون بخیر گذشت و این ترم رو هم همشو پاس شدیم.........
الی
25 خرداد 92 1:03
جدی؟
خانوم مهندس
25 خرداد 92 1:03
راستی الی جونم بهم اصلا اس نده یه وقت رضا میبینه حوصله ی توضیح رو ندارم واسش نمیخوام بفهمه ک ازش یه چیزایی رو قایم میکنم فقط هر وقت همتون جمع بودین بهم یه تک کوچیک بنداز فداااااااااااااااااات عزیزم شرمنده دیگه............ فدات شم............
خانوم مهندس
25 خرداد 92 1:04
بچه ها به کی رای دادین ریاست جمهوری؟ فقط اولش رو بگین.... ر ؟ ج ؟ و ؟ ق ؟ محسن ؟ غ ؟
خانوم مهندس
25 خرداد 92 1:05
برم جام بخوابم با گوشی بیام چن لحظه
الی
25 خرداد 92 1:07
اوکی یاسی جون. هیچ نوع اسی؟؟ من رای ندادم.
*khanum mohandes*
25 خرداد 92 1:09
چرا ندادی؟ مریم توچی؟؟ منم خالی انداختم/دوست دارم شناسنامه ام پرازمهرباشه؛تاالان 4تامهر داره؛خخخخخ
پری مامانی نیکان
25 خرداد 92 1:10
سلام بر و بچ.
*khanum mohandes*
25 خرداد 92 1:10
بنظره شما کی رای بیشتری میاره؟
الی
25 خرداد 92 1:10
بچه ها خیلی استرس دارم. دوست ندارم هیشکی آسیب ببینه. میفهمید؟
*khanum mohandes*
25 خرداد 92 1:11
سلام پری جووون؛
*khanum mohandes*
25 خرداد 92 1:12
آهان منظورت آسیب سیاسی‏_انتخاباتی هس؟حالا بگین ببینم بنظره شماها کی رای بیشتری میاره؟
*khanum mohandes*
25 خرداد 92 1:13
زود زود نظر بذارین دیگه‏!‏
پری مامانی نیکان
25 خرداد 92 1:13
شب همه خوش . جمعه ی خوبی داشتین ؟؟؟؟؟؟؟؟؟ الی راستی عکسای آنه رو تونستی ببینی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
*khanum mohandes*
25 خرداد 92 1:13
آنه کجاس؟خبر دارین؟
الی
25 خرداد 92 1:13
سلام عزیزم. به دلایل شخصی که اینجا جاش نیست اگه آنه بود میگفتمو پاک میکرد. به نظرم روحانی و قالیباف.
پری مامانی نیکان
25 خرداد 92 1:14
من میگم قالیباف و روحانی رای زیادی میارن .
*khanum mohandes*
25 خرداد 92 1:14
الی اگه خواستی واسم خ بذار:‏)‏
الی
25 خرداد 92 1:15
نه پری جان نشد. با نت الهام هم رفتم نشد.
*khanum mohandes*
25 خرداد 92 1:15
مریم تو چی؟
پری مامانی نیکان
25 خرداد 92 1:15
یاسی تو جدی برگه خالی انداختی؟ رضا چی؟؟؟
*khanum mohandes*
25 خرداد 92 1:16
میدونین چیه؟حرف اول رمز رو بایدباحروف بز رگ وارد کنین
الی
25 خرداد 92 1:16
باشه یاسی جونم.
پری مامانی نیکان
25 خرداد 92 1:17
الی کلمه رمز اویش حرف بزرگه و بعدیا حرف کوچیک .من اینجوری رفتم دیدم .
*khanum mohandes*
25 خرداد 92 1:17
آره رضانوشت:الهم عجل لولیک الفرج؛منم نوشتم:صل علی محمد صلوات برمحمد
پری مامانی نیکان
25 خرداد 92 1:18
جدی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
الی
25 خرداد 92 1:18
یه سری از نیرو ها از 6 صبح آماده باشن. واقعا چرا؟؟ شنید ساعت 2 اعلام میکنن؟
*khanum mohandes*
25 خرداد 92 1:19
میخواستم درمورد خالی انداختنم یه حرف فوق سیاسی بزنم؛ولی بیخیال 
پری مامانی نیکان
25 خرداد 92 1:19
مریم جون خوبیم پسزی هم ور دل من داره با گوشیم ور میره . تازه همین الانم زلزده تو چشمام میگه پری دوست دارم
الی
25 خرداد 92 1:20
خدا به همه رحم کنه. دوست ندارم اتفاقی که واسه سوریه افتاد واسه ایران عزیزم بیفته.
*khanum mohandes*
25 خرداد 92 1:21
ای جااااان ؛ پری واقعاااا؟ جووونه من یه بوس گنده و یه گاز کوچولو ازلپاش بگیر؛شیطون بلااا
پری مامانی نیکان
25 خرداد 92 1:21
من به ق دادم اما ر رو هم بدم نمیاد
الی
25 خرداد 92 1:21
قربون نیکانی. میثم چطوره؟ بیداره؟
*khanum mohandes*
25 خرداد 92 1:22
الی؛استرسا رو ازخودت بزدا؛ منم استرس گرفتمااا؛ ماهان کجاست؟خوابه؟
الی
25 خرداد 92 1:23
پری میدونستی ثنا عروسمه؟
پری مامانی نیکان
25 خرداد 92 1:23
اره جلوی تلویزیون . داره اخبار انتخابات نگاه میکنه .
الی
25 خرداد 92 1:24
یاسی جان دوتاشونم خوابن.
*khanum mohandes*
25 خرداد 92 1:24
اتفاقأ منم امروز ب رضاگفتم ماه رمضون بریم مشهد؛اونم شدید استقبال کرد؛ایشالا جور شه بریم؛دلم خیلی هواشو کرده؛
*khanum mohandes*
25 خرداد 92 1:25
الی ساعت 2اعلام میکنن؟واقعا‏!‏؟؟
پری مامانی نیکان
25 خرداد 92 1:25
منم مشهد میخوام الی کدوم ثنا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ مریم برا ق بزنم قدش؟؟؟؟؟؟؟؟؟
*khanum mohandes*
25 خرداد 92 1:26
آنه کجاااست؟
الی
25 خرداد 92 1:26
منم دلم میخاد. نمیطلبه که.
پری مامانی نیکان
25 خرداد 92 1:26
الی امسال شمارش رو قراره 9 ساعتع اعلام کنن.
الی
25 خرداد 92 1:27
پ ن پ ثنای خالم. عشقم ثنا نخودچی.
*khanum mohandes*
25 خرداد 92 1:27
یعنی ساعت چند؟مگه همیشه چند ساعته اعلام میکردن؟
پری مامانی نیکان
25 خرداد 92 1:28
منم امسال مسافرت نرفتم هنوز. میثم هی میگه بریم دلم نمیخواد هنوز پیشنهاد مشهد نکرده بگهبا کله میرم.
الی
25 خرداد 92 1:28
از وب میثمگ خبر رو گرفتم.
پری مامانی نیکان
25 خرداد 92 1:29
یاسی زود باش برو پیش رضا بخواب و یه دختر خوشمل برا پسرم بیارکه من اینوسط بی عروس نمونم. شکلک مادر شوهر مهربون.
الی
25 خرداد 92 1:30
بچه ها تره بار زیر 1500هیچی نداره فک کنید.
پری مامانی نیکان
25 خرداد 92 1:30
چه خبری رو الی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
*khanum mohandes*
25 خرداد 92 1:30
یعنی اگه ر درنیاد؛ اوضاع بدجور وخیم میشه فک کنم؛چون تنها اصلاح طلبی هس ک مونده
پری مامانی نیکان
25 خرداد 92 1:31
نه بابا اتفاقا فکر میکنی یاسی اگه اون بشه قراره خاتمی رو بیاره توکابینش. حالا اینا مگه میذارن با خود ر هم بد میفتن نمیزارن کاری کنه.
الی
25 خرداد 92 1:32
به پری خبر ساعت 2 رو. مردم از خنده از کامت به یاسی
*khanum mohandes*
25 خرداد 92 1:32
پری رضاپیشم نیس؛رفته پای صندوق؛واسه شمارش آرای شورای شهر؛باشه؛تفاوت سنی شون بیشتراز5سال هم باشه عیبی نداره؛فدای تومادرشوهرمهربون
پری مامانی نیکان
25 خرداد 92 1:32
هههههههههههههههههههههههه دخترشو زودی داد به الی حالا میخنده.
الی
25 خرداد 92 1:33
عروسی کی هست مری؟
*khanum mohandes*
25 خرداد 92 1:33
پری نفهمهدم بیشتر توضیح بده؛
*khanum mohandes*
25 خرداد 92 1:34
ثنا و ماهان پیوندتان مبارک‏*‏
الی
25 خرداد 92 1:35
پری جاریتو دیدم با بچش. ماشالا بامزه اس امیر علی.
پری مامانی نیکان
25 خرداد 92 1:36
جی رویاسی.منظورم اینه که اگه ر رای بیاره مثل زمون خاتمی دستشو میبندن ونمیتونه کاری کنه.
*khanum mohandes*
25 خرداد 92 1:36
واقعأ با اون کامنتت مری؛عوض اینکه رو دوتاکلمه اولی فتحه بذارم؛ضمه گذاشتم؛خودمم تعجب کردم ک همچین حرفی نمیزنی؛ولی بعدفهمیدم
پری مامانی نیکان
25 خرداد 92 1:36
الی کجا دیدی؟؟؟؟؟؟؟؟؟
الی
25 خرداد 92 1:37
مری جون میبریمش.
*khanum mohandes*
25 خرداد 92 1:37
اوکی/مری خیاطی بلدی؟
*khanum mohandes*
25 خرداد 92 1:37
*khanum mohandes*
25 خرداد 92 1:39
حالا میخنده؛واقعا که‏!‏
*khanum mohandes*
25 خرداد 92 1:39
واقعأ؟آفرین ب تو؛عکساشو بعدأ بذارببینیم؛باشه؟
الی
25 خرداد 92 1:39
به پری تو تعطیلات. دریاچه چیتگر. نگفت؟ ندیدیش؟
پری مامانی نیکان
25 خرداد 92 1:40
یاسی خیلی باحالی فتحه
*khanum mohandes*
25 خرداد 92 1:40
من فردا 6:30میرم پیاده روی؛الی توبازم میری ورزش
پری مامانی نیکان
25 خرداد 92 1:40
نه ندیدمش. تولد نیکان دیدمشون همونه . کیا بودن ؟؟؟؟؟؟؟؟
الی
25 خرداد 92 1:41
مادر زن پسرم هنرمنده
*khanum mohandes*
25 خرداد 92 1:41
نه نشنیده بودم‏*‏ :‏)‏
پری مامانی نیکان
25 خرداد 92 1:42
5 شنبه هفته پیش مادر شوهر زنگ زد گفت داریم میریم بیرون میاییدمنم گفتم نه .مامانم هم که پاش اون طوری شده بود موندم پیشش.
پری مامانی نیکان
25 خرداد 92 1:43
الی کیا بودن ؟؟؟؟؟؟؟؟
*khanum mohandes*
25 خرداد 92 1:43
خب منم ورزشکارم؛و هم اینکه دسر ها وسالاد های خوشمزه میدرستم؛مگه ن پری؟
الی
25 خرداد 92 1:43
به یاس آره فدات به پری محسن و خانواده. حسین. پدر ومادرمثی
پری مامانی نیکان
25 خرداد 92 1:44
آره عزیزم تو هم مادر زن خوبی هستی. الی فرشته و بچه ها نبودن؟؟؟؟؟؟؟؟؟
*khanum mohandes*
25 خرداد 92 1:45
مثی مخفف میثم هس؟
الی
25 خرداد 92 1:45
مری عینکه بهت میادا
پری مامانی نیکان
25 خرداد 92 1:45
الی شما کیا بودین
پری مامانی نیکان
25 خرداد 92 1:46
اره یاسی الیه دیگه .
الی
25 خرداد 92 1:46
به پری؛ گفتن رودبارن.
پری مامانی نیکان
25 خرداد 92 1:47
ای جان بگو نگیره عروس ناخن بلند داشته باشه قشنگ تره ...... اینم یک کلمه از فامیل محترم داماد . (مادر خوانده ای گفتن)
الی
25 خرداد 92 1:48
آخه میثم مثل داداش یا شوهر خواهرمه باهاش راحتم. خانواده مامانم شامل خاله منصوره. دایم. بابام.
*khanum mohandes*
25 خرداد 92 1:48
الهی فداش؛بخورمش من؛بیچاره بچه رو بخوابون خو؛ساعت 2هس ها؛‏(نت نمیذاره ک؛مگه نه؟‏)‏
الی
25 خرداد 92 1:49
عزیزم بیا ناخن منو بگیل. آیکن مادر شوهر جلبه کارکش.
*khanum mohandes*
25 خرداد 92 1:50
مرسی عزیزم؛برم هندونه هارو بزارم‏(یادش بخیر آنه همش بذارم رو با این ز میذاره‏)یخچال بیام‏!خخخخخ
پری مامانی نیکان
25 خرداد 92 1:50
الی منظوری نداشتما ...... با هم نشستین یا جدا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
الی
25 خرداد 92 1:51
واسه همتون شارژم تموم شد.
*khanum mohandes*
25 خرداد 92 1:52
نه إلی‏*‏ یعنی چی؟أه؛باشارژ چی هستش؟ایرانسل؟
پری مامانی نیکان
25 خرداد 92 1:53
وا مریم جون عروسمیخواد غسل کنه و وضو بگیره ناخن کاشته رو نمیشه ....... ما عروس مومن میخوایم الی ببین دارم خرجتو کم میکنم.
*khanum mohandes*
25 خرداد 92 1:54
هنوز هیچی نشده مادره عروس داره خرج تراشی میکنه‏!‏
الی
25 خرداد 92 1:54
به پری؛ نه فدات . ما رفتیم جوانمرد اونجا شلوغ بود. بعدا میام یه چیزی میگم در مورد جاریت. بایییییی دوستان
*khanum mohandes*
25 خرداد 92 1:55
بای عزیزم فدات شب خوش؛بوس بوس
پری مامانی نیکان
25 خرداد 92 1:56
الی نذار تو خماری اس بده .
الی
25 خرداد 92 1:56
پری نایب من نذاز زیاد خرج کنه. برم دنبال شارژر.
*khanum mohandes*
25 خرداد 92 1:57
منم برم ک صبح باید زود بیدارشم؛
الی
25 خرداد 92 1:58
اومدم.
پری مامانی نیکان
25 خرداد 92 1:59
خو الی غیبت .....
*khanum mohandes*
25 خرداد 92 1:59
شب بخیر بچه ها؛ بوس بوس بوس
پری مامانی نیکان
25 خرداد 92 1:59
یاسی جون شب خوش.
*khanum mohandes*
25 خرداد 92 2:00
پری مامانی نیکان
25 خرداد 92 2:01
مریم فکر کنم داره ناخن میگیره .. نیکان به ناخن میگه نانون
الی
25 خرداد 92 2:02
مامانم گفت ببخشید عیدا میاید ما نتونستیم بیایم البت امسال نیومده. مامانم؛ راها دوره و همه گرفتارن. جاری؛ همه درد خونه ی ما رو دارن. میگن دوره. از کرج که دورتر نیستیم.
پری مامانی نیکان
25 خرداد 92 2:03
آخی خانم با عروسمون درست رفتار کن. یعنی چی نق میزنه.......
الی
25 خرداد 92 2:05
دوباره. بعد از کلی تیکه گفت مگه ما غیر خانواده شوهر کی رو داریم. مامان مریم بیا بشین تو ماشین ما یه چی بگم پری؟
پری مامانی نیکان
25 خرداد 92 2:06
واا مامان تو اصلا چراباید بگه مگه اون برای مامانت احترام میذاره ..... درد به خودش که هرکس اون اوایل خواست بره خونش بهونه آوردو همه رو ازخودش روند . الانم چون بچش بدنیا اومده و هیشکی نرفت دیدنش داره میترکه . تازه کرج برای مامان تو هم ازلحاظ فامیلی راحتتره . هم از مسافت.
پری مامانی نیکان
25 خرداد 92 2:07
بگو........
پری مامانی نیکان
25 خرداد 92 2:09
تقصیر امامن بابای توس که به هوای پدر شوهرم به اینا احترام میذارن .مگه باباش مرد نمیرفتید پسچرا خالت مرد نیومدن . برای حسین هم شما برای بچه هاش رفتین اون برای ماهان اومد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
الی
25 خرداد 92 2:10
من اگه میگم ناراحت نیستم به جون ماهی فقط میخام بدونی. مریم ومنصوره دیدن ماهان نیومدن اما جوری نگین حرف زد که توقع داشت مامانم بره دیدنش. بعدم با زبون تیکشو انداخت بعد خود شیرینی کرد. محسن هم قیافه خفن. نگین خیلی با سیاسته.
پری مامانی نیکان
25 خرداد 92 2:10
تازه مگه پدر شوهر مادر شوهر من عید خونه ی شما میان که مامان و بابای توخونه ی پسرای این برن؟؟؟؟؟؟؟؟؟
پری مامانی نیکان
25 خرداد 92 2:13
خوب دیگه منم همینو میگم اصلا تقصیره مامانت بوده هر کی با بچش هر طور رفتار کرد باید همون طوری رفتار کنه .... الی اخه جزمن و فرشته و مادر شوهرم و عمه و عموی میثم کسی دیدن امیر علی نرفت. حتی طایفه ی زنعمو رباب. نگین هم از این داره میترکه .
الی
25 خرداد 92 2:14
پری به دل نگیریا. من دیدن بچه های حسین رفتم اما... ناراحت نیستم. من به خاطر خودم کردم نه اونا. مری ترسیدی؟
پری مامانی نیکان
25 خرداد 92 2:14
نه مریمی این بچش 7 ماهشه .
پری مامانی نیکان
25 خرداد 92 2:15
اشتباه میکنید من همیشه میگم برای کسی ارزش بذار که برات ارزش بذاره ............................... مگه اونا کین ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
الی
25 خرداد 92 2:16
خودش باعثشه.
پری مامانی نیکان
25 خرداد 92 2:16
محسن چرا خفن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
الی
25 خرداد 92 2:17
مامانم ساده اس.
پری مامانی نیکان
25 خرداد 92 2:18
حالا چه جور خود شیرینی کرد؟؟؟؟/
الی
25 خرداد 92 2:19
نمیدونم چرا تو قیافه بود.؟ ماشالا به مری.
پری مامانی نیکان
25 خرداد 92 2:20
الی تا کی قراره ساده باشه .... خواهرش مرد یکی نیومد بهش تسلیت بگه ..... ماهان بدنیا اومد مانلی بدنیا اومد کسی تبریک گفت ......
الی
25 خرداد 92 2:21
ما جز اینا کی رو داریم. دیروز اونجا بودیم امروز اومدیم دنبالشون حوصلشون سر نره. مامان جان بیا تو ماشین ما. مامانم به من یاد بگیر. من
الی
25 خرداد 92 2:23
حرفت جواب نداره.
پری مامانی نیکان
25 خرداد 92 2:23
وااااااااااااااااااااااااا چه مسخره ...... نه عزیزم ساده نباش تا وقتی مامانشو آبجیاش باشن این با این وریا در نمیاد. از وقتی هم که ابجیش حاملس یه کم میونشون شکر اب و محسن اونور نمیره.
الی
25 خرداد 92 2:24
پری مامانی نیکان
25 خرداد 92 2:25
الی دیگه چشمام باز نمیمونه بچه شب خوش من برم . نیکان هم رو بازوم خوابیده .
پری مامانی نیکان
25 خرداد 92 2:27
الی دیگه چشمام باز نمیمونه بچه ها شب خوش من برم . نیکان هم رو بازوم خوابیده


کلی حرف زدیدا جای من خالی
الی
25 خرداد 92 2:29
برو فدات.

شب همه خوش.

بوس3س برای عروس گلم.


من نمیدونم چرااینقدر خسته بودم و خوابیدم زودی
آيسان مامان ماهان
25 خرداد 92 7:53
آنسه اي جونم سلام،خوشگل،خوش تيپ،
مدسايز....عزيزييييييييييييييييييييييييييي
مرسي كه رمزو دادي..عالــــــــــــي بود


وای همش بامن بودی؟؟
*khanum mohandes*
25 خرداد 92 8:25
پیام یک ورزشکارمهندس به یه خانوم تنبله خانه دار:سلام صبح بخیرعزیزم؛من تازه ازپیاده روی اومدم؛الانم میرم ب کارام برسم‏*‏


خسته نباشید بانو
حباب......................................................
25 خرداد 92 10:29
آنه رای دادی؟
به کی ؟ البته شایدم محفوظه ؟
فعلا که روحانی و قالیباف بالان....اصلا به ما چه ...


فعلا ک روحانی اومد روی صحنه
ولی من شخصا ب قالیباف رای دادم
میخواستم ب ولایتی رای بدم ک دیدم تو اصول گراها فقط رای قالیباف کمی بالاتره مجبور شدم برم ب قالباف رای بدم
اگه اصولگراها ها ب نفع قالیباف ائتلاف میکردن ما برنده بودیم
ولی عیب نداره 4 سال جامعه دست اصلاح طلبا ببینیم چکار میکنن
قطره
25 خرداد 92 10:50
انههههههههههههههههه
پس چرا پست ثابتت رو نعوضیدی..؟
اصلن مگه ملت مسخره توان
همین کارا رو میکنین بعد هیچکی بهتون رأی نمیده.... هی میگن حرف و عملتون یکی باشه.........


پست ثابت؟؟؟؟
چرا عوضش کنم بزار فعلا باشه عکس نوشته مهنا
آيسان مامان ماهان
25 خرداد 92 11:17
راستي شمام بهتون مياد كه سايزتون 38 باشه وا


باورت میشه نمیدونم چنده
حباب......................................................
25 خرداد 92 11:44
ماهم که به قالیباف رای دادیم ...چون احساس کردم شایستگی داره ....حالا امیدوارم هر کی اومده بالا خوب باشه


منم ب قالیباف
اما روحانی اومد بالا


حباب......................................................
25 خرداد 92 11:59
هستی آنه جان ؟



اره عزیزم
حباب......................................................
25 خرداد 92 12:05





اه چ بد




6 تا آنلاین ها خوش باشید
ما ک رفتیم
حباب جونم برات کامنت گذاشتم دارم میرم خونه مادرم
فعلا بای
حباب......................................................
25 خرداد 92 12:17
برو گلم ..خوش گذره


فدای تو
قطره
25 خرداد 92 12:27
منطورم ک پست ثابتت نبود... پست رمز دارت رو میگم....
گفتی هر دو روز عوضش میکنی


اره
ولی خیلی این چنوقته سرم شلوغه
بعد دیدم بعضیا رمز خواستن و ندیدن گفتم اگه بحذفم گیر میدن
الانم خونه مامانمم
مامان دوفرشته
25 خرداد 92 15:23
ممنون عزیـــــــزم
ایشاا...که همیشه به گردش باشیدودلتون خوش باشه


ممنون گلکم
الهام مامان رامیلا
26 خرداد 92 16:25
هر چی رمز و می زنم باز نمیشه چه رمزیه دادی
ارلا
4 تیر 92 22:16
سلام چه وب نازی داری تبریک میگم بهتون خوشحال میشم به وبلاگ منم سر بزنیدو نظرتون را در باره ی وبلاگم بگید مر30