مهنا مهنا ، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 24 روز سن داره

کـــــودکـــــ عشق , مُــــهَــــنّــــا

نقاشی دخترک ما

1391/10/2 16:54
نویسنده : مامان
1,739 بازدید
اشتراک گذاری

مهنا

مهنا

مهنا

 

این نقاشی ها برای هفته های پیش هست

نقاشی جدیدتر هم ازش دارم اما اینها فعلا دم دستم بودخنثی

 

قابل ب ذکر است ک این نقاشی صورتی میباشد با دو چشم و دو دست و دوپا

برداشت دیگری نشود خواهشانیشخند

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (126)

مریم
2 دی 91 16:32
سلام به امید سلامتی همه بچه هایی وطن وبلاگ شما را دیدم مطالب و قالب قشنگی داشت برای افزایش بازدید و افزایش آمار میتونی در آدرس زیر ثبتش کنی همه وبلاگ نویسها هستند ضرر نمیکنید
http://fabner.net


الهام مامان پرهام
2 دی 91 17:30
چه باحاله نقاشیهــــــــــــــا
بوسس این حرفا به مهنــــــــــــــا جونم


ممنون عزیزم
اهام مامان پرهام
2 دی 91 17:32
اون بوسُ این حرفا بودااا


مامان ریحان عسلی
2 دی 91 17:37
سلام
ای جونم آفرین به دخمل هنرمند


مامان زینب
2 دی 91 17:50
ای جان نقاشیها رو ببین


فدات عزیزم
نگارین(عروس دلشکسته)
2 دی 91 17:54
خصوصی داری گلم


مرسی عزیزم
فاطمه
2 دی 91 19:22
فدای دستای کوچولوش که اینقده قشنگ نقاشی کرده

غروب اومدم پستتو دیدم اما وقت نشد نظر بدم.


نمیدونم چرا اینقدر ی جوری ام
فاطمه
2 دی 91 19:25
اینقد خوشم میاد نظرمو فزت میبینم.


ها منم هویطور
فاطمه
2 دی 91 19:26
من نمی دونم این مامان ثنا خونه زندگی-کارو زندگی-دین و زندگی نداره هی میاد اینجا پلاس میشه


چیکار داری بچمونو
فاطمه
2 دی 91 19:27
نمی دونم چرا نمی تونم خوب بتایپم.
بجای فرت نوشتم فزت


عیبی نداره عزیزم
الی جون جونت
2 دی 91 22:15
خودش وبلاگ داره؟


نـــــــــه
الی جون جونت
2 دی 91 22:20
من نیومدم تو چرا یادم نکردی؟


مگه چ خبر بود ک یادت کنم
الی جون جونت
2 دی 91 22:23
بدم میاد نیستی.


مثل من
فهیمه
2 دی 91 22:43
آنسه اینا آدمه یا کروموزوم؟؟؟؟؟؟؟؟


فهیمه
2 دی 91 22:44
ولی نقاشی ش خوبه ها خصوصا" نسبت به پرهام خط خطی کن ما.
قبلی رو یادم رفت خصوصی کنم حالا تو خواستی تائید کن خواستی نکن


اره خداییش قشنگ میکشه
ای من ب فدای پرهام جونم
نه حرفه بدی نبود ک
من
2 دی 91 23:57
وای چقدر خوشکل کشیده
رخسار مامانو کشیدی عزیزم


پ ن پ اومده رخساره ندیده ی تو رو کشیده
mamane Ali
3 دی 91 0:05
ای ول قشنگ منظورش رو نشون داده



فدات عزیزم
پری مامانی نیکان
3 دی 91 0:30
عزییییییییییییییییییییییزم چقدر قشنگ کشیده
اینده یپیکاسویی برات تصور میکنم.


بترکی
مامان معید
3 دی 91 2:34
چه پیشرفتی...نقطه هاش کش اومدنفداش


هابله تازه جدیدتراشو ندیدی
الی جون جونت
3 دی 91 12:47
مثلا کجایی الان؟


رعنا
3 دی 91 15:41
قربونش برم با این نقاشی های هنریش

ما که اگه خودت نمیگفتی هیچ برداشت دیگه ای نمیکردیم والا ااااااااااااا


گفتم شاید دستاشو تشخیص ندید و فکر کنید گوششه
مامانی سارا
3 دی 91 18:23
آیا شما نقش بالقوه ای در ایجاد این استعداد شگرف خدادادی ایفا نموده اید؟

راستی جای دوستت خالی نباشه ..جاش سبز


نه فقط خیلی زود دستش مدادو کاغذ دادم
خیلی ممنون گلم
دلم خیلی براش تنگ شده
باران
3 دی 91 19:12
این مهناآخر داوینچی میشه من مطمئنم.


فاطمه
3 دی 91 21:53
می بینی این ندا کم پیداس؟؟؟


داره اتاق تکونی می کنه.


بابا فعاله این خواهرتونا از الان داره برای عید خونه تکونی میکنه
فاطمه
3 دی 91 21:54
کوجایی؟
هر وقت ماهستیم تو نیستی


اتفاقا هستیم خواهر
داشتم چنتا مرورگر دانلود میکردم
پری مامانی نیکان
3 دی 91 21:54
بلا به دور من بترکم کی بچتو این قدر تحویل میگیره و براش ۀینده های خوب خوب میبینه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


خودم
منظورم از بترکی این بود ک منو خندوندی


ی موقع ادرس نزاریا
پری مامانی نیکان
3 دی 91 22:01
مگه آدرسم رو گم کردی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
آدرس بدم !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!


نه بابا حوصله ندارم برم تو وبه مهنا بعد تو لینکا ک بیام ادرسه تو
تو اکانته خودمم و میام تو وبه شما
پری مامانی نیکان
3 دی 91 22:03
من خنگ نیستم خواهر میدونم بترکی یعنی منفجر بشی حالا با چی خدا میدونه؟؟؟؟؟؟


اینو چرا ندیده بودم
خخخخخخخخخخخخخخخ
رعنا
3 دی 91 22:05
الان که خوب دقت میکنم میبینم میشه از نقاشی آخری برداشت های دیگه هم کرد والاااااااا


مثلا؟؟؟
پری مامانی نیکان
3 دی 91 22:05
دلتان بسوزد ما امروز لوبیاپلو داشتیم


دلتان بیشتر بسوزد ما زرشک پلو با مرغ و روش با تزیین پسته و کنارش نوشابه و سالاد و دوغ داشتیم
و دلتان بیشتر تر بسوزد ک ما اصلا درست نکردیم و شاهانه نشستیم و شوهرمان از بیرون برایمان اورد
رعنا
3 دی 91 22:06
وویییییییی بسم اللههههههههه

یهو مثل دور از جون .....ظاهر شدی؟
هستی؟
کی جواب دادی؟ وای قلبمممممممم

الی جونم یه چیزی میدونه که میگه همش پلاسی


ها ما همش پلاسیم از نوعه صبح تا شب
و توجه ننمودی ما بودیم و شما ییهو عینه جن اومدی


شمام ی موقع ادرستونو نزاریدا دستتون کج میشه
پری مامانی نیکان
3 دی 91 22:07
رفتی لوبیا پلو بپزونی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


نه داشتم تشریح غذا مینمودم
پری مامانی نیکان
3 دی 91 22:10
خوووووووووووووو کاملا معلومه که خودت نپزیدی چون اولا از این کارا بلد نیستی دوما به کامنت ها که مینگرم میبینم از صبح تو وبت میچرخی خو معلومه که وقت نکردی تا بپزونی.



خیلی ینی مشخص بود؟؟؟
پری مامانی نیکان
3 دی 91 22:14
انقدری تابلو بود که تابلوی مهنای پیکاسو در برابرش کم آورد.


تابلوی دخترم هیچ وقت کم نمیاره
پری مامانی نیکان
3 دی 91 22:15
شب یلدا کجا بودی؟؟؟؟؟؟؟


تولد بود اونم از نوعه خواهر
اما بعدش عذابه وجدان بود ک نازل شد برما
ک فهمیدیم شهادت بود

و البته دله هردومادررا نگه داشتیم و هردوجا جلوس نمودیم
پری مامانی نیکان
3 دی 91 22:20
تولد بود بعد شد شهادت هاااااااااااااااااا این یعنی چه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
کام اس ام اس رو بپاک میخواستم خصوصی بفرستونمش یادم رفت.


درمورده خصوصی باید بگم ما ک چاک نداریم
شما دارید؟؟
بده بزارم
در خصوصه این کامنتم باید بگم ک شب یلدا شهادت بود نمیدونم امام حسن بود کی بود یادم نمیاد اما روایتی بود
بعدش عذاب وجدان گرفتم ک چرا اینقدر خوشحال بودم ان شب
پری مامانی نیکان
3 دی 91 22:22
مگه میخوای مخاطب مردت رو زیاد کنی؟؟؟؟؟؟


تو گفتی
گفتم شاید هویجام مردن
پری مامانی نیکان
3 دی 91 22:23
وا دختره رفت دنبال دامن کوتاه.


نه بابا رفتم دنباله مخلفاتش
پری مامانی نیکان
3 دی 91 22:27
عزیزم من برم نیکان غر میزنه . مهنا رو ببوس.شب خوش.


فدات عزیزم

برای نیکان
الی جون جونت
3 دی 91 23:01
هستی آنه؟


نه الان هستم
الی جون جونت
3 دی 91 23:08
نیستی؟


بودما دیدم هیشکی نیست رفتم
باران دوست قطره ی دوست داشتنی مامان مهنا
3 دی 91 23:11
شب یلدا شهادت کی بوده؟مگه تولد امام موسی کاظم نبود؟


نه
ب روایتی شب شهادته اما حسن مجتبی بوده
قم ک همه جا روضه بود
رعنا
3 دی 91 23:24
خنثی


مغز اندازه ی اپسیلون
الهام
4 دی 91 16:37
سلام عزیزم دیدن این نقاشی ها خیلی لذت بخشه بهم رمز میدی از طرف من مهنا رو ببوس


رمز؟؟؟؟؟
تو پسته رمز دار میبینی؟؟؟
خیلی وقته برش داشتم عزیزم
مامان ریحان عسلی
4 دی 91 17:19
سلام
ماشالا به این همه هنر ریحان فقط خط خطی میکنه منم زیاد مداد یا خودکار ندادم دستش از بس که یجا بند نمیشه


اره مهنا نقاشیش خوبه اما حرف زدنش معمولیه
اما ماشالا ریحانه ی پا استاد شده تو حرف زدن
میترسم من و تورو بزاره تو جیبش
الهام
4 دی 91 17:37
نمیدونم چه جوری اومد باور کن دیدم خودم هم تعجب کردم ببخشید من اشتباه لینکت کرده بودم حذفش کردم که درستش کنم باور کن یادم رفت ببخشید


اره اون زمان بود ولی درحده ی ربع بعدش حذفیدم
عیبی نداره عزیزم
فهیمه
4 دی 91 18:43
آهااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااان الان فهمیدم مهنا جونم "160تائی های سارق خلاق نظرکرده" رو کشیده











ینی واقعا مارو کشیده???
هیراد و عمه لیلاش
4 دی 91 18:47
*سلام ، امیدوارم یلدا بشما خوش گذشته باشه *
من در مسابقه سوگواره محرم اتلیه سها به رای شما نیاز دارم
لطفا به وبلاگم بیایید ادرس مسابقه لینک در قسمت پست ثابت میباشد
قول میدم ٣٠ ثانیه بیشتر از وقت نازنینتونو نگیره
منتظرکمکتون هستم دوستای خوبم
راستی اگر قبلا به کوچولوی دیگه ای رای دادید میتونید دوباره برید و به هیراد جون رای بدید



رای دادم
الهام
4 دی 91 19:02
سلام عزیزم ببخشید من هر کاری میکنم نمیتونم رمز بزارم برای الناز قسمت پایینش هم میزنم که مربوط به رمزه ولی نمیشه راهنماییم میکنی


بعد بری تو ادامه مطلب عکسو بزاری
زری مامان مهدیار
4 دی 91 21:58
آفرین به دختر هنرمند خودمون
حالا نمی شه اجازه ی برداشت آزاد از بعضی از عکسها رو صادر بفرمایید
کلی جای بحث داره به جون خودم


پس ی صندلی داغ بریم
خخخخخخخخخخ
پری مامانی نیکان
4 دی 91 22:09
هستی آیا؟؟؟؟؟؟؟؟؟


بله
پری مامانی نیکان
4 دی 91 22:16
پس نیستی. چه عجب


بابا کلی بودیم امروزا
پری مامانی نیکان
4 دی 91 22:18
نا مرد کارت داشتم.


ای وای خو چ کنم بیرون بودم
پری مامانی نیکان
5 دی 91 0:21
مثلا تو داری برای من کامنت میذاری و منم همون لحظه دارم جوابا رو میدم. ولی وقتی تو به من کام میدی برای تو این پیا م میاد (بستن پنجره) تو باید ببندیش پس دوباره باید بری تو کامنتا تا جواب رو ببینی؟؟؟؟؟؟؟
خو این وقت گیره.


خو بله منم همینو برات توضیح دادم
پری مامانی نیکان
5 دی 91 0:31
عزیزم اون جوری که تو میگی نظرهایی که برا من میاد بدون تایید من فرتی میره بالا من اینو نمیگم.


خو همینه دیگه راه دیگه ایی نداره
پری مامانی نیکان
5 دی 91 0:34
دیوانه ای از قفس پرید که میگن شبیه من نبوده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


عزیزه من این همینه ک من میگم
کلا بلاگفا اینجوریه اگه نی نی وبلاگ بود میشد
پری مامانی نیکان
5 دی 91 0:42
مرسی گلم انقدر بلاگفا و کامنت و ..... گفتم میترسم شب خواب ببینم خودمم رفتم تو وبلاگ. شبت خوش و آروم. مهنا رو ببوس.


بای عزیزم
فاطمه
5 دی 91 11:32



فهیمه
5 دی 91 14:57
خددددددددددددددددااااااااااااااااااااایا از دست این آنسه
دختر می دونی چقدر تایپ کرده بودم؟؟؟؟؟؟؟
یه کامنت خصوصی برا یکی از بچه ها نوشته بودم به چه مفصلی ولییییییییی با دیدن کامنتت یهو یادم رفت و اومدم جوابت رو بدم که با کلیک روی کامنتای جنابعالی تازه فهمیدم که همه ی اون تایپ قبلی رو پروندم
دارم یکریز ناله و نفرینت می کنم تا دیگه پا نشی بیای حال و احوال منو بپرسی
اون شیاف ها رو هم واسه خودت نگه دار ایششششششششششششش
با اون مهربونی خاله خرسه کردنت


بی ادب بی ادب بی ادب
دلم خنک شد اصلا
نمي تونم ببخشمت
دور شو برو نبينمت
تيکه اي بودي از دلم
گنديدي و بريدمت
خخخخخخخخخخخخخخ
فاطمه
5 دی 91 20:19
فززززززززززززززززت


اونوقت ز چ معنی میده???
پری مامانی نیکان
5 دی 91 21:23
هااااااااااااااااااااااااا من نمیدونم شما چرا اینقدر به آدرس ندادن من گیر میدید؟؟؟؟؟ خو یادم میره خو.


خوشت میاد مام ادرس نزاریم
الی جون جونت
5 دی 91 23:24
هستی؟


نبودم
الی جون جونت
5 دی 91 23:27
چند روزه بنایی داریم نتونستم بیام.

دلم برای همه به خصوص قطره تنگولیده بود.


اخی میگم نبودی دل منم برات تنگ شده بود
خانوم مهندس
5 دی 91 23:48
سلام گلم چ خبرا
چیکارا میکنی؟
مهنا چیکار میکنه؟


مرسی عزیزم
نگارین(عروس دلشکسته)
6 دی 91 9:28
سلام گلم
الهی من فداش شم با اون نقاشی کشیدنش
به نظر من بهتره هر چه زودتر ببری و تو کلاس نقاشی ثبت نامش کنی
خدا حفظش کنه


اره همه بم میگن ولی مهنا خیلی بم وابستس
خاله فاطه جون جونی
6 دی 91 9:59
هنی عجقه سلام چطوری
میگم آبجی خانوم رفتم تو وبلاگ غیاثکلاه واقعا پستت در رابطه باتولد هنی جالب بود ماشاا... هم چقدر نظر گذاشتنا نه؟؟؟؟؟؟؟خدا زیادش کنه


میزنم فکتو میارم پایینا
تو دوباره این ورا پیدات شد
برو درستو بخون بچه بعد میگه من موندم بابامامان سرتو چکار کردن ک تو اینجوری دراومدی
اونوقت سرتو چ کردن ک تو جز جگرخوار ب دنیا اومدی


نفیسه
6 دی 91 11:10
سلام تولدت تاریخ گذشته مهنا خانومی مبارک
نقاشی هاشم حاکی از ورود به مرحله جدید زندگی ته
مهنا رو ببوس یه ماچ آبدار


مرسی عزیزم
ولی نقاشی هاش مال قبل از دوسالگیشه
خخخخخخخخخخخخ
فاطمه
6 دی 91 14:46


قیافشو



ها میبینی چقدر خوشگلم
ایکونه ی ادم خودشیفته

فاطمه
6 دی 91 14:47
سلام هویج خوشمزه ی بی مزه


بی ادب
فاطمه
6 دی 91 14:48
برو کنار می خوام مهنا رو ببوسم.



جیگر منی با اون گیرسرای خوشگل سبزت


کجا؟؟؟


اها پست قبلیو میگی
فاطمه
6 دی 91 14:49
امیرمحمد اومد اسپیکرو خاموش کرد میگه مامان اهنگ بده

بچم فوق حزب اللهیه


خخخخخخخخخخخخ
مگه اهنگ گذاشتی؟؟؟
فاطمه
6 دی 91 14:50
ووووووییییییییییییییی بسم الله

هستی؟


ها بله ک هستیم
مامان مهنا اینجا
مامان مهنااونجا
مامان مهنا همه جا
فاطمه
6 دی 91 14:51
اهنگ وب تو و که میگه مامان جون من....
ای کیو


اخی اونکه بچگونس
ای من ب فداش
فاطمه
6 دی 91 14:52
راستی انسه از ماشینتون چه خبر هنوز توی صافکاریه؟؟؟؟


نه بابا ی روز قبل از تاسوعا تحویل گرفتیم نزدیکه 4 تومن هم خرجش شد خواهر


ی هویجه دیگم هست ینی کیه
فاطمه
6 دی 91 14:56
شایدم چغندره !


خودت مسئولیتشو قبول میکنی ک میگی چغندر
فاطمه
6 دی 91 14:58
مهنا کجاس وقتی پای نتی؟؟؟


چسبیده ب من گیر داده
میگه منو بشور
فاطمه
6 دی 91 14:59
دیشب خواب دیدم سه تا بچه دارم یکی دیگه حامله ام


اخی ینی من باز دارم خاله میشم
فاطمه
6 دی 91 15:01
از مای بیبی بگیرش دیگه بجای اینکه هی بیای نت یه هفته ای وقت بذار ...موفق میشی
تو می تونی!!!


حوصله ندارم
دوروز خواستم همینکارو کنم دوهفته سرماخورد
ولش کن بزار خوش باشه
فاطمه
6 دی 91 15:02
چرا نمیریم صفحه هفتم؟؟؟


ب خاطر اینکه تازه اومده صفه ششم
فاطمه
6 دی 91 15:03
دوس دارم یه روز برسه بچه هام دورمو بگیرن نتونم یه لحظه بیام نت اونوقت از غصه نیومدن نت دق کنم


جدی دوست داری
خوش ب حالت
ولی معلومه بچه زیاد دوست داریا
من ک اگه دسته خودم باشه همین یکی برام بسته
دلم میخواد همه ی عشقو و احساس و امیدو فقط برای مهنام باشه نکه نصفش کنم
فاطمه
6 دی 91 15:05
من امیرمحمد رو توی زمستون از مای بیبی گرفتم.
با اینکه دستشوییمون توی راهرو بود اما بعد از یک ما مموفق شدم


یک ماه????
وای خیلی زیاده
خو امیر محمد شهریوریه ینی دقیقا س ماه قبل از مهنا
خو منم میزارم تو فروردین


فاطمه
6 دی 91 15:09
دارم یه لباس واسه امیرمحمد می بافم...
دعا کن همونی بشه که فکرشو می کنم...


باباهنرمند
من فقط بلدم شالگردن ببافم با لیف
چقدر هنر داریم ما
فاطمه
6 دی 91 15:10
یک ماه کمتر ....
اما دو سال و سه ماهه بود خیلی دیر شده بود..فکر نکن هرچی بزرگتر بشه بهتره فرقی نمی کنه...


جدی
دوباره اینا دارن منو وسوسه میکنن ای خدا
فاطمه
6 دی 91 15:12
فکر کنم یه ماشین دیگه می خریدید بهتر بود


دقیقا تازه هنوز روبراه نشده
یکم دیگه هم کار داره ک فعلا ما بیخیالش شدیم
فاطمه
6 دی 91 15:13
ولی من لیف بلت نیستم پس به خودت امیدوار باش
فاطمه
6 دی 91 15:14
به یه خرگوشه میگن چرا هویج می خوری؟؟؟

میگه هویجوری!!!


وای خنک شدم
کلی شکلکه سبز
ماله دوران اصحاب کهف بود انگار
فاطمه
6 دی 91 15:15
گذر از صفحه ششم و ورود به صفحه هفتم را به خودمان خیرمقدم عرض می نماییم






مقدمتان گل باران
فاطمه
6 دی 91 15:16
رفتی مهنا رو بشوری؟؟؟

من شاید یهویی رفتم
ناناحت نشی عسل


نه عزیزم
راحت باش
فاطمه
6 دی 91 15:18
حالا بذار یه جک بت بگم مال عصر یخبندان:

یه روز یه مرده سرش می خوره به نرده


برمیگردشو یادت رفت
فاطمه
6 دی 91 15:19
می دونی شباهت تو و باغچه چیه؟؟؟

نمی گم توی خماری بمونی آخه خیلی بی ادبیه!


بی ادب
فاطمه
6 دی 91 15:19
سلام غتره الکلی


با عشقه من درست صحبت کنا
فاطمه
6 دی 91 15:20



فاطمه
6 دی 91 15:23
سلام قطره گلاب!




عشقت؟؟؟؟

کلی شکلک سبز لجنی


شکلکرو بات موافقم
فاطمه
6 دی 91 15:26
درست شنیدی عزیزم ولی احتمالا بعد از دوسالگی امیرعلی جووووووووونم باشه...


ایندفه اسمشو چی میزارن
امیر.....
منکه همش میگفتم اگه پسردار شم میزارم امیرعلی ک یکی از اقوام گرفت اصولا اسمی میزارم ک تو فامیل نباشه
اگه دختر شه شاید بزارم بهار و اگه پسر میزارم امیر مهدی
فاطمه
6 دی 91 15:28
اگه پسر باشه صددرصد امیرحسین
اگه دختر باشه....

بهش فکر نکردم!!!!


هدی
خخخخخخخخخ
جانه من هدی نزاری متنفرم


فاطمه
6 دی 91 15:30


واسه قطره اس به خودت نگیر



اینم واس غترس توهم ب خودت نگیر
فاطمه
6 دی 91 15:34
آخه یه دوست داشتم اسمش هدی بود نمی دونی چقدر باهم جون جونی بودیم خیلی وقته ندیدمش چند ساله....
برای همین اسم هدی رو دوست میدارم اما!
شاید زهرا شاید زینب...
نمی دونم حالا که هنوز بچه ای در کار نیس خواهر


بزار فاطمه
ببین هدی قشنگه ها ولی برای بچه کوچیک یکم سنگینه
غتره تو اسمه بچتو چی میزاری
نیم غتره
فاطمه
6 دی 91 15:36
مال تو



مال قطره




مال مهنا


بترکی
اینم واس تو
فاطمه
6 دی 91 15:37
اتفاقا میخواستم اگه دختر بشه الهه بذارم که به 8 تا پسرام که امیر هستن بخوره ینی به اسم الهه هم فکر نموده ایم...

الآن الی اینو بخونه غش میره


اره الهه خیلی دوست دارم ولی خدا کنه مثه الی نشه


امیرمحمد و امیرعلی و امیرحسین وامیر حسن و امیر سجاد و امیر باقر و امیر صداقو امیر کاظم
فاطمه
6 دی 91 15:38
بنت الهدی!
م نویسیم بنت الهدی می خوانیم هدی!

حالا که اینجوری شد هدی هدی هدی هدی


قشنگه
خیلی هم زیباست
فاطمه
6 دی 91 15:40



فاطمه
6 دی 91 15:42
بای آنسه من برم بقیه بافتنامو انجام بدم
مال خود خودته


وای بافتنیه ماله منه مرسی
خخخخخخخخخخ
فقط قشنگ بباف برام
فاطمه
6 دی 91 15:44
اشتب نکن عزیزم اسماشون اینه:
امیرمحمد
امیرعلی
امیرحسین
امیرحسن
امیررضا
امیرمهدی
امیرپارسا
امیرسام

و تنها دختر خانواده

......الهه.......عزیزم


ایشالا ششمیش سقط شه
خخخخخخخخخخخخ

وای امیر سامو خیلی دوست دارم اما شوهرم گفت باید اسم پسرو مذهبی بگیریم
الی جون جونت
6 دی 91 16:04
کسی با من بود.؟


اووووووووووووووووووووووی سلام عسیسم
الی جون جونت
6 دی 91 16:06
رفتید همتون؟


بله بله
قدمتون چ بد بود
غتره رفت چای درست کنه با باسلقای قبلیش بخوریم
الی جون جونت
6 دی 91 16:08
چطور مطوریا؟


عالی عالی
الی جون جونت
6 دی 91 16:10
قربون قطره.


برو تو وبه خودش قربونش برو
اووووووووووووووووووووووووووف
الی جون جونت
6 دی 91 16:12
رفتی بازم؟


نوچ هستم تو وبه یکی از برو بچ بودم
الی جون جونت
6 دی 91 16:13
خوب حالا ناراحت نباص


باشه
الی جون جونت
6 دی 91 16:14
مهنا چطوره؟

بنایی داریم هلاکم.


الهی چکار میکنی حالا تو هم بیل میزنی
الی جون جونت
6 دی 91 16:15
دلمان چای خواست.


الان برامون میاره
غتره ی دو فنجون چای با دو عدد باسلق
الی جون جونت
6 دی 91 16:17
ما نیز رفتیم.


الهی بمیرم عزیزم
خدا نکنه جیگر
الی جون جونت
6 دی 91 16:18
من حرص میخورم.


چرا؟؟
الی جون جونت
6 دی 91 16:20
جدی دلم چایی خواست.
ما زیاد اهل چایی نیستیم.


مثل من متنفرم از چایی
الی جون جونت
6 دی 91 16:22
باز کجا رفتی؟


هستم


شرمنده داشتم با خواهرم تلفنی صحبت میکردم
الهام
6 دی 91 16:39
کجایی راستی چقدر طرفدار داری


من اینجام
چطور؟؟؟
sedali
6 دی 91 17:14
خیلی عالی نمیدونم چی شد اومدم تو وبلاگ شما فقط میدونم بگم عالیه دخترتون اسم قشنگی داره خدا نگرش داره من 16 سالمه شاید از این چیزا هیچی نفهمم ولی...........


نظر لطفتونه
ولی کاش ادرس میزاشتین خدمت میرسیدیم
الهام
6 دی 91 18:30
الهام در ۶ دی ۱۳۹۱ در ۶:۳۹ ب.ظ گفت:
دیدگاه شما در انتظار بررسی است.

زندگی خیلی زیباست
پاسخ ↓ الان چه کنم تا اینجا پیش رفتم


ینی چی؟؟؟
الهام
6 دی 91 18:42
آره دانلود کردم یه صفحه باز شد اسمو آدرس ایمیلمو نوشتم با دیدگاه حالا این متن اومده بعدش چه کنم


نه باید فقط دانلود کنی بعد نصبش کنی
فاطمه
6 دی 91 19:41



میخندی؟؟؟
خان گوگولی
8 دی 91 2:47
آفرين نقاش كوچولو


مرسی عزیزم
مامان جوجه طلا
8 دی 91 2:55
معلومه مهنا جون استعداد خوبی توی نقاشی دار کمکش کن تا ÷یشرفت کنه.


مرسی عزیزم
مامان باربد
9 دی 91 16:58
با توجه به سنش خیلی قشنگ و عالی کشیده


فدات شم
نیما
10 دی 91 6:01
ممنون از حضورتون مهنا خانم دوست داشتنی اگه دوست داری و برات مقدوره بلینکمت...
خبرم کن

ممنون از اظهار نظرتون لطف دارید


هر دیدی ی بازدیدی داره دیگه
خواهش میکنم
آدمها شبیه وبلاگشان نیستند!
29 دی 91 16:22
سلام مامان مهنا..خوبی؟
خیلی اتفاقی از وبلاگ خانم مهندس اومدم و اینجا رو پیدا کردم...واییی که چقدر خندیدم واسه اون پستی که دخترت تلوزیون رو خاموش کرد و....
آخه واسه خودمم پیش اومده بود این اتفاق


سلام عزیزم
فدات گلم
آدمها شبیه وبلاگشان نیستند!
29 دی 91 18:27
الکی الکی لینک شدی رفت
خوشم اومد از مرامت و اون دید و بازدیدی که گفتی


ها بله مااینجوری ایم
منم لینکت میکنم