بدون عنوان
پا میشه میره از تو کشو کمدش ی گیره برای موهاش انتخاب میکنه
و میاره و میدش ب من , و با زبون خودش ب من اشاره میکنه
ک گیره رو بزن ب موهام
منم گیره رو ازش میگیرم و کلی قربون صدقش میرم
اونم کلی ذوق میکنه و از کنار من دور میشه
و از اونجایی ک قدش ب آینه نمیرسه
میره جلوی ویترین و خودشو نگاه میکنه
و کلی هم برای خودش قرمیده و میرقصه و علی الحساب
کلی هم کیف میکنه .....
ب نیم ثانیه ک گذشت گیرشو در میاره دوباره میاد پیش ارایشگرش ( خودمان را میگوییم )
و بااااااااااااااااااااااااااز
روز ازنو و روزی از نو...
شاید بگم تا الان ده باره ک گیره رو میزارم ب سرش و میره جلو ویترین
و دوباره میاد پیش من و این روند
همچنااااااااااااااااااااااان ادامه دارد....
مهنا خانم زحمت کش:D
پی نوشت : قابل توجه بعضی ها ... عکسا کیفییتشو اوردم پایین
ک ب قول مامان زینب با اینترنت ذغالی هم بشه دید :D