دیدار یار
روزهای زیبایی بود ان روزهای قدیم را می گویم
همه چیز زیبا و دوست داشتنی بود
چ تداعی خاطرات قشنگی
امروز بعد ٩ سال خاطراتی برایم زنده شد
ک با یادش دلها جان میگیرد
نیمکت خاطرات تداعی همه خاطرات ذهنم شد
روی نیمکت کلاس نشسته بودم
و فارغ از همه ی عاشقی
ک رفیقی امد و شد همبازی روزهای تنهایی ام
اما این خوشحالی زیاد دوام نداشت
و روزگار ما دو رفیق را از هم جدا کرد
و حال پس از چن سال دوری ان مظهر کودکی را
در جوار ان بانوی عصمت دیدم
کم بود اما ماندگار
عاشقانه هایم زیاد بود
اما زمان عاشقانه بسی کم
او رفت و دوباره بغضی کهن بر گلویم فشارد
امروز پس از گذشت سالها با خودم گفتم
چ لحظه ایی بود لحظه دیدار.....
پ ن : برای بهترین رفیق زندگی ام زهرای عزیز
ک پس از سالها دیدمش ..هرچن کم بود اما نگاهش ارامم کرد...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی