مهنا مهنا ، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 25 روز سن داره

کـــــودکـــــ عشق , مُــــهَــــنّــــا

اولین پست 91

1391/1/21 12:57
نویسنده : مامان
1,797 بازدید
اشتراک گذاری

همیشه در بازی گرگم ب هوا , از گرگ شدن فرار میکردم و اکنون ناخواسته در تمام بازی ها گرگم

بی انکه از خودم بترسم...

من از بازی هفت سنگ میترسم . می ترسم انقدر سنگ روی سنگ بچینم ک دیوار سنگی مرا دربرگیرد

بیا لی لی بازی کنیم ک با هر رفتنی دوباره برگردیم.....

 

 

کاش همه چیز مثل همان بازی های بچگانه بود

بازی های دوست داشتنی رفتن ب کوچه و گرگم ب هوا , بازی شیر پلنگ , فوتبال و وسط بازی

و پرواز دادن قاصدک ها ب هوا

همه چیز از همین اغاز شد شروع یک بازی جدید و غریبه ایی ک وارد بازی ما شد

و زندگی من و اون غریبه را با هم اشنا کرد و حال اون غریبه اشنا تمام زندگی من شد

من سالهاس ک خودم را در ان تجلی نگاه حقیقتش گم کرده بودم

من گمشده ایی بودم ک در وسعت ابی ارزوهایم در افشای فریادها , منتظر ان افسون بیتابی بودم

تا همهمه ی غرور و غیرت را ابدی سازد.

من در نگاه پر تلاطم دریا , در ان ابی موجها , در جاده بی انتهای فرداها

ان وسعت بی سرانجامی نگاهش را در زیر پلک غرورش

ب یادتمام روزهای سخت دوست داشتن عشقمع در ان پرتو سوزاننده نگاهش

ک من را ب خاکستر نشاند, ان شعر بلند عشق را از چشمان بی انتهایش می خوانم.

من از چشمان او میخوانم ان ژرفترین راز وجودش را

من او را مانند غریبه ایی میخوانم ک امده بود تا بماند و ماند و برایم خواهد ماند

و حال این غریبه برایم بهترین یادگاری گذاشت ک با تمام وجودم می پرستمش

و

خواهم گفت :

           دختر عزیزم

                   بهار آمد

                         بهار را ب تو , نه تو را ب بهار تبریک میگویم 

 

پی نوشت ١ : این پست رو قبل از عید برای روز عید نوشته بودم اما

ب دلیل دسترسی نداشتن ب نت نشد ک بزارم...

پی نوشت ٢: سال نو همگی مبارک باشه , شرمنده ک دیر اومدم

پی نوشت ٣ : پست بعدی فقط عکس میزارم

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (13)

حسناسادات
21 فروردین 91 16:51
خیلی خوشحال شدم که اومدی. منتظر عکسای مهنا جونی هستم.
مامانی درسا
22 فروردین 91 1:47
دیر اومدی و خوش اومدی عزیزم . مامانی متن زیبایی بود عید شما هم مبارک و بعد منتظر عکساب دختر م هستم
مامان طهورا
23 فروردین 91 10:44
الان یعنی اعتراف کردی که گرگی؟
خدایا بچمو سپردم به تو.


تو رم میخورم
هرچن تلخی ولی قابل خوردنی
مامان طهورا
23 فروردین 91 10:45
من در نگاه پر تلاطم دریا , در ان ابی موجها , در جاده بی انتهای فرداها

اینجارو که خوندم یاد تیتراپ کارتون آن شرلی افتادم.
آنه تکرار غریبانه ی روزهایت چگونه گذشت....


حالا تو هم گیر داده ایی ها
این متن مال دوران ۱۶ سالگیمان میباشد
ما ان شرلی بیش نیستیم
شوهرمم همیشه میگه
انه تکرار غریبانه روزهایت چگونه گذشت
مامان طهورا
23 فروردین 91 10:46
چه حالی میده ننه ی مهنا ر اذیت کنی ها.
به این ترتیب که بیای تو وبلاگش و پستشو بخونی و کامنت نذاری تا اون فکر کنه تو دوستش نداری و حرص بخوره!


اییییییییییییییش
حالا ما ک میدونیم دلت چ تکنویی برا ما میره
مامان پارسا جیگر
23 فروردین 91 13:31
پشت هر کوه بلند سبزه زاریست پر از یاد خدا و در آن باغ کسی می خواند که خدا هست، دگر غصه چرا آرزو دارم خورشید رهایت نکند، غم صدایت نکند، ظلمت شام سیاهت نکند، و تو را از دل آنکس که دلت در تن اوست حضرت دوست جدایت نکند.


عزیزمی مامانی...قربون اون پارسا جیگرت
اعظم و زهرا
23 فروردین 91 21:00
سلام


سلام خوشملا خوبید ؟؟؟؟
مامان زینب
25 فروردین 91 14:14
خیلی قشنک و رمانتیک بود


نظر لطفته ناناس
اعظم وزهرا
25 فروردین 91 19:16
سلام خوبیم خداراشکر شما چطورید ؟ازطرف ما عسلت راببوس خیلی دوست داریمممممممراستی مطلبی که نوشتی عالی بودانه من چرابرای من ازاین مطلبا ننوشتی


عزیزمی خوشملم
چشم برای تو هم مینویسم
اعظم جونم خیلی خوشحالم ک با دوست بهترین دوستم دوست شدم
قدمت رو عشقه
ZaHrA
26 فروردین 91 11:43
به به سلام علیکم و رحمه الله

کجا بودی خانومی ؟

مهنا خوشملم چطوره ؟؟؟؟

عیدتون هم مباااااااااااارک

هرچند پیام دادم قبلا

ولی بازم میگم ایشالا بهترین سال باشه و هر سال بهتر از پارسال
دینگ دینگ


من تا همین دوشنبه ی قبل قم بودم

انقد سرم شلوغ بود که نگو

خیلی حیف شد میخواستم بیام ببینمتون :






سلام ب روی ماهت گل دخمل
عید توهم مبارک
سال خوش با شویتان


بی خود کردی اومدی تا اینجا و ی سری ب ما نزدی
میکشمت حداقل ی اس میدادی خودم میومدم
خونه مامانتو ک بلدم
واه واه مردمو چ اداهااااااااا
ZaHrA
26 فروردین 91 11:43
برو خصوصی


نوچ اولش میخواستم بیام حتی اگه اصفهان بودولی حالا نه...
چی شد ک اینجا میخوای بگیرید؟؟؟
mamane Ali
27 فروردین 91 16:51
سلام .. اومدم ببینم کجایی .. نیستی .. دیدم پستت رو خوندم ولی نمیدونم چرا نظر نذاشتم ؟! .. من دلم برای هنی تنگ شده .. عکسش رو بزار خووووووووب !!


چشم جیگر ناناسم
مامان شیدا
5 اردیبهشت 91 19:27
سلام به دنیای ما هم سر بزنید . بد نمیگذره ...


چشم ناناس