مهنا مهنا ، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 27 روز سن داره

کـــــودکـــــ عشق , مُــــهَــــنّــــا

بدون عنوان

1390/8/22 14:56
نویسنده : مامان
423 بازدید
اشتراک گذاری

سلام گل گلی مامان آنسه

دخملک شیطونم

چه خبرا؟؟؟؟؟؟؟

خبرا که زیاده دخملی

اول اینکه این دو سه روزه خونه بابا مهدی تلپ بودیم

اِ عفت کلام داشته باش

خونشون مهمونی بودیم

به یمن ورود پدربزرگ بنده از مکه

که ما دوروز زودتر به استقبالش رفته بودیم

تازه رفتیم بازاریه لباس خوشمل صورتی برات خریدیم

که البته بابا مهدی پولشو تقبل کرد به عنوان عیدیت

تازه عکساتم داده بودیم که برات بندازن رو لیوان

خیلی معرکه شده

یه ماشین کوشولو هم برات خریدیم

البته تو دخملی شیطونو نبرده بودیم

چون تو مونده بودی پیش خاله فاطی

خلاصه اقابزرگ مامانی ازمکه اومد

جلوش گوسفند کشتن

خواستم ازت عکس بندازم اما نشد

خلاصه هم ناهار و هم شام اونجا بودیم

اخه ولیمشون بود

و کلی مهمون دعوت کرده بودن

خلاصه خوش بمون گذشت جیگمیلی

و چقدر این خلاصه اومد تو جمله هام

اخه همه حواسم به تو و این شیطونی هاته

که یه موقع خرابکاری نکنی

خب حالا بریم از کارای تو بگم

که اولا اتل متل یاد گرفتی

دوما گوشیو میگیری میگی اله کیه یعنی الو کیه

نای نای کردنتو بگو که چه خوشمل شده و چه قری میدی

خب من دیگه برم

الانم گیردادی که موبایلمو از دستم بگیری

دوسمتون داااااااااااااااااااالم یه دناااااااااااااااااااا

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

شمس الدین
22 آبان 90 16:46
سلام نی نی خوشمله.
سریع بریم سر اصل مطلب.
جلسه چهارم:
اگه مامانی اون لیوانی که عکس خودت روش هست رو داد دستت، بکوبش به دیوار.
بای بای



دمت هات
اینا چیه یادش میدی
یادم باشه که عمرا لیوانه رو بدنم دستش
راستی دیشب جات واقعا خالی بود
از نظر کار دارم میگم
چون این هادی بدبخت همه کاراروکرد
هی میرف وهی میومد یه هنی هم تنگ حرفاش مینداخت و میرف
بدبخت اینقدر سرش شوغول بود که زیاد نتونس لربازی دربیاره
خلاصه پسرعمو دلمون براتون تنگولیده
خوش بگذره
صدیقه
23 آبان 90 0:44
سلام مامانش...انقدر از این کارای نانازت گفتی که دلم آب شد واسه دیدنش.


ملسي عزيزم
تو ني نيت كي مياد
ZaHrA
23 آبان 90 14:32
شلام مهنا جیگیلی خودم قربون شیطونیات بلم مننننن کی بشه من دستم بهت برسه یکم بچلونمت کیف کنم
خاله فاطي
24 آبان 90 1:57
سلام عزيز دلم خاله فداي اون اله گفتنت شه
مامان مريم شمالي
24 آبان 90 1:57
مامان فدات شه
صدیقه
24 آبان 90 3:23
نخودچی منم تا دو سه هفته دیگه سر و کللش بیدا میشه انشا ا...


به سلامتی گلم
دایی جون
27 آبان 90 0:02
سلام دایی جون
هزار ماشالا داری کم کم حرف میاییا،چشم آبجی ما روشن
به قول مامانت دلم واست تنگولیده،دارم لحظه شماری میکنم که عید بیای ببینمت،منتظرتم
بااااااااااااااااااااااااااااااااااای


حرف الکی نزن ما عید شمال نمیاییم
دایی جون
27 آبان 90 2:43
از استقبال گرم و صمیمانه آبجی خودم کمال تشکر وقدردانی را دارم،دایی جون قدر مامانتو بدون(جدی گفتمااااا)
باااااااااااااااااااااای گلم


خواهش میکنم قابلتو نداشت