مهنا مهنا ، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 16 روز سن داره

کـــــودکـــــ عشق , مُــــهَــــنّــــا

تو...

1392/1/22 0:40
نویسنده : مامان
2,035 بازدید
اشتراک گذاری

 

مهنا

 

تو در خاطرم

چ ولوله ایی ب پا کرده ایی دختر

و من چ خوشحالم از اینهمه ولوله...

 

مهنا

 

وقتی اذییت میکنی و لجبازی های این روزهایت را از سر میگیری و من خصمانه میگویم :

بس است مهنا

اخم نازت و عشوه ی طنازت و گفتن من با تو دیگه اَلم دوست ندالم

مرا ب اوج می رساند

مرا از میان آتش ب گلستان ابراهیم میرساند, من دیگر نمی سوزم ته نشین میشوم در کلامت

همه چیز یادم میرود و فقط لبخند میزنم

چ حس نابی است این ویرانی دل

 

مهنا

 

وقتی از موقع بیدار شدنت تا موقع خوابیدنت یک سره از من سوال میکنی و میگویی

این چیه؟؟

اینا چیه؟؟؟

ما ( ماله ) کیه؟؟؟

و من با حوصله تمام برایت توضیح میدهم و باز میبینم ک دست روی همان های توضیح داده شده میگذاری

نمیدانم لبخند بزنم و یا عصبانی شوم

ک ان موقع است از خدای منان میخواهم ک صبرم را زیاد کند در برابر کنجکاوی ات

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (206)

الهام
22 فروردین 92 2:26
وایییییییییییییییییییخدا جگر دخمل برم من خوش اومدی عزیز
باران دوست قطره ی دوست داشتنی مامان مهنا
22 فروردین 92 14:41
احساساتم جریحه دارشدچقد رمانتیک


پری مامانی نیکان
22 فروردین 92 16:18
سلام . خوبی گلم اینجا بمب ترکیده چقدر فرق کرده .

وووووووووووووووووویییییییییییییییییییییییییی

شکلکا چه باحالن. بمیره بلگفا چرا برا ما نمیداره.

ا



میبینی ک بمبش ازون خوشگلاس
پری مامانی نیکان
22 فروردین 92 16:21
الهی قربون هنی 92 یی برم بچم چقدر ماه شده. ایشالا سال خوبی داشته باشید.

مادرانه نوشته هات محشره.

مثل این ندید بدید ها میخوام فقط شکلک بذارم.








قربون تو برم عشقم
مامانی سارا
24 فروردین 92 0:01
اولا جواب سوالای بچه رو درست بده همه که عین خودت اینیشتین به دنیا نمی یان


جوابشو ک میدم ولی ی سوال میبینی یهو صدبار میپرسه
مامانی سارا
24 فروردین 92 0:02
دومن معنای مهنا رو می خواستم بی اغصاب


مهنا از هنی میاد ینی گوارا و خوشایند و شیرین
خاله فاطی جون جونی
24 فروردین 92 0:25
خاله فاطی جون جونی
24 فروردین 92 0:45


[کلاف]


گفتم عقده ای نشی واس همین واست از این شکلک مکلک ها میزارم هرچی باشه وقت خودمو خرج میکنم تا تو رو بااین شکلکها شادکنم
همچین دختر فداکاری هستیما


خودت گذاشتی ک نترسی من عقده ایی شم
خخخخخخخخخخخ
فداکاریت تو حلقم خودشیفته جونم
خاله فاطی جون جونی
24 فروردین 92 0:53
سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام هنی خاله
چطوری؟ننت چطوره چه میکند باچند تا پارچ
خوب بسه دیگه مزاحم نشید خبرمرگم باید برام مکان تعلیم وتربیت

شبتوووووووووووون بی کلاس


اون چنتا پارچو بی خی ی چنتا پارچه دیگه ب وجود اومد
خخخخخخخخخخخخخخخ
مامانی سارا
24 فروردین 92 14:27
کیا اینجا پلاسن؟


ب ادب
البته ب سبک هنی خونده شه
مامانی سارا
24 فروردین 92 14:29
اصن من رفتم


مامانی سارا
24 فروردین 92 14:30
نگارین(عروس دلشکسته)
24 فروردین 92 16:20
سلام عزیزم الهی من فداش شم عزیزم......دختر منم همش ازم سوال میکنه.......من فقط خندم میگیره
mamane Ali
25 فروردین 92 1:10
سلام دوست جونم سال نو مبارک .. انشالله سال خوبی داشته باشین قربون مهنای شیرین زبون از طرف ما هم ماچ و بوسش کن حسابی


مرسی گلم
ZaHrA
25 فروردین 92 11:38
شلام شلام

آآآآآآآآآقا من دریاااااااااااااااا می خواااااااااااااام

قلبون اسمش بلم مننننننننن

دلم خیلی اوچولو شده برااااااااااااش

عکسایی که ازش گرفتم رو همش نگاه می کنم


فدای تو عسیسم
نمیاید قم؟؟؟؟
رعنا
26 فروردین 92 1:14
سلام عزیزم
عیدت مبارک
خوبی؟ دخترک خوبه؟
عکسی که نوشتی مهنا رو شنها خیلی هنری و قشنگه.....خیلی خوشم اومد


ما بسیار هنرمندیم
ندا
27 فروردین 92 15:52
سلام راستی عیدت مبارک ... دیدی چی شد ؟؟؟دوباره اومدم قم یادم رفت بهت بگم +شکلک ندای بی تفاوت...خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
ندا
27 فروردین 92 15:54
چه جملات قصاری ...از این حرفا هم بلت بودی وما خبر نداشتیم ؟؟؟؟واه واه واه
مامان گلاب وهلناجونم
27 فروردین 92 17:06
عزیزم چه مهنا ناز شده ایشالله که سفر بهتون خوش گذشته باشه ببوس صورت ماهشو
مامان حسناسادات
27 فروردین 92 18:17
واااای هوس شمال رو کردم. ایشالا بطلبه بریم
حباب
27 فروردین 92 23:41
سلام خاااااااااااااااااااااانوم عید شما مبارک ....جواب پیام های منو بدی خدا بدش نمیادا


ای بابا
خانوم مهندس
28 فروردین 92 0:26
ای جااااااااااااااااااااااااااااااااااانم!!!!!!!!
يسنا
28 فروردین 92 1:01

چشام و گرفتم،چش تو چش نشيم خجالت بکشي خدايي نکرده.
سلاااااااااام آنسه جون با احساس خودم.
بيمرام يه تبريک عيد نميتونستي بما کامنت بدي؟اس بخوره تو فرق سر الي.
اي واي که چه خط خوشي،ميگن دست خط قشنگا دلاي پاکيم دارن.
ميدونم تو سردستشوني.
سال بدون کنجکاوي مهنا رو واست آرزو ميکنم فدات شم.


سلام یسنا جونم
اصلا باورت میشه وبتو یادم رفت
خخخخخ
عیدت مبارک خانومی
صد سال ب سالهای زیبا
تو دست خط قشنگ بودن ما ک هیچ تو دل پاکی ما هم شکی نیست
ینی همچین اعتماد ب سقفی داریم ما
مامان معید
28 فروردین 92 1:36
مامان مهربون و صبور:سالت نو، بهارت قشنگ



ممنون عزیزم
حباب
31 فروردین 92 10:58
بازم جوابمو ندادییییییییییی
دیروز به قطره اس دادی با هم بودیم ...گفتم این ننه هنی جواب منو نمیده ....


سلام عزیزم شرمندت باور کن همش با موب بودم
الانم از خونه مامانم کانکت شدم
الی
31 فروردین 92 22:20
سلام. چطوری دوستم. ببخشید شارژ نداشتم. خوبی؟
الی
31 فروردین 92 22:21
اومدی تک بزن بیام.
مامان مهنا
31 فروردین 92 23:33
سلام الی جونم چ خبر تو خوبی ماهان جونم چطوره قربونش برم من راستیتش تل و نت خونه ما قطه امروزم از خونه مامانم کانکت شدم الانم با موبم
الی
31 فروردین 92 23:35
سلام
الی
31 فروردین 92 23:36
خوبی؟ چرا قطع شده؟
الی
31 فروردین 92 23:38
چه خبرا؟ کم پیدایی؟ بی معرفت شدی؟
مامان مهنا
31 فروردین 92 23:38
سلام ب روی ماهت عزیزم
الی
31 فروردین 92 23:39
از قطره خبر داری؟
الی
31 فروردین 92 23:40
خیلی به یادتم. یه کم درگیر بودم.
مامان مهنا
31 فروردین 92 23:41
خوپولشو پرداخت نکردیم قطش کردن خخخخخ صدتومن اومده گفتم ولش کن ندیدم بعد یهو دیدم نتم قط کردن نامردا زنگ زدیم مخابرات گفت هروقت تل وصل شد ماهم نت رو وصل میکنیم خخخخ همچین مخابراتای نامردی دارن نمیدون جون منو و نت هی
الی
31 فروردین 92 23:42
به یاد خاله فاطی جون
مامان مهنا
31 فروردین 92 23:42
اره ی جورایی وبش ک نرفته بودم خودش اس داد خیلی ناراحت شدم خیلی حتما حکمتی توش بود
الی
31 فروردین 92 23:43
اصن تو روحشون. نمیگن این بچه افسردگی میگیره؟
مامان مهنا
31 فروردین 92 23:45
خخخخخخ دلقک ما یکم درگیر امتحاناتشه دیروز بم اس زده بدو بزن کانال ۳ دیدم هیچ خبری نیس اس زدم چیزی نداره میگه چ حالی میده یکی رو بزاری سرکار ینی همچین خواهری داریم ما همه از دم عقده ایی
الی
31 فروردین 92 23:45
خیلی ناراحت شدم
مامان مهنا
31 فروردین 92 23:47
واقعا حالا حقوقو بدن پرداخت میکنیم مهم اینه ک حقوقو کی بدن تولد شوهرمم نزدیکه کلی خالی شدم
الی
31 فروردین 92 23:48
خیلی باحاله.
مامان مهنا
31 فروردین 92 23:50
منم همینطور چ خبر الی از پری از یاسی از مری از دوستان منکه خیلی وقته نت نمیام راستی تشییع جنازه عسل بدیعی رفتید؟؟
الی
31 فروردین 92 23:50
تولد کی هست؟
مامان مهنا
31 فروردین 92 23:52
اره خواهرم تو سن رشده باحالی ازش میریزه خخخخخخخ ماکلا خانوادتا باحالیم ولی نمیدونم ابجی اولیم چ شیری خرد ک اینقدر بی حال شده خخخخخخ
الی
31 فروردین 92 23:52
با قطره دیروز حرفیدم با مری امروز. نه بابا کی حال داشت.
الی
31 فروردین 92 23:53
اصولا اولیا ساکتن.
الی
31 فروردین 92 23:54
هنی بیداره؟
مامان مهنا
31 فروردین 92 23:55
پنجم شناسنامه اییه هفتم تولد اصلیشه براش امشب رفتم کلی لباس خریدم منتها خودشم بردم چون نکه خیلی لاغره میترسم اندازش نشه برای همین خودشم بردم ماشالا پیدا نمیشه ک همه سایز کوچیک شوهرمام ک ب قول مرده ی همراه عزیز ب اسم شکم داره ک دیگه عمرا همچین شوهری داریم ما
الی
31 فروردین 92 23:55
چه شکلا باحالن.
مامان مهنا
31 فروردین 92 23:56
اره هنی بیداره قطره حال روحیش چطور بود؟؟ مری چی فک کنم پول تل تو پونصد تومن بیاد خخخخخ
الی
31 فروردین 92 23:57
خواهر دستپختت خوبه
الی
31 فروردین 92 23:58
من با موبم. ظاهرا بد نبود. مری خوب بود داداشش از مکه اومده بود.
مامان مهنا
31 فروردین 92 23:58
اره خیلی شکلکاش باحاله مث یاهومیمونه فقط مشکلش اینه ک باید شکلکا کامل بشه تا کد بده البته برای من اینجوریه
الی
31 فروردین 92 23:59
مامان مهنا
1 اردیبهشت 92 0:00
اخی جدی زیارتش قبول خخخخخخ ماهان خوبه خوابه؟؟
الی
1 اردیبهشت 92 0:00
برای منم اینجوریه. دیر کد میده.
الی
1 اردیبهشت 92 0:02
در حال خوابه درگیره. از بچه ها بی خبری؟
مامان مهنا
1 اردیبهشت 92 0:03
من تو یاهو ک بودم عشق این شکلکه بودم بی جهت میزاشتم ینی طرف سرویس میشد از بس میخندیدم
الی
1 اردیبهشت 92 0:03
الی
1 اردیبهشت 92 0:04
منم دوستش دارم با بغل
مامان مهنا
1 اردیبهشت 92 0:05
اره از هیشکی خبر ندارم تازه امروز اومدم نت از خونه مامانم و ب همه سر زدم تو وب مامان ایدا هم رفتم اون پست تصادفشون خیلی داغونم کرد خدارو شکر چیزیشون نشد مامان سارا هم ک وبش متلاشی شده راستی سمیه رو دیدم
الی
1 اردیبهشت 92 0:06
اینم هست تازه
الی
1 اردیبهشت 92 0:08
کی تصادف کردن؟ مامان سارا چی شده؟
مامان مهنا
1 اردیبهشت 92 0:08
از فهیم چ حبر قصد نداره بیاد نت؟؟؟ تلفنمون ک وصل شد باید ب همتون بزنگم خخخخخ
الی
1 اردیبهشت 92 0:09
سمیه؟ جدی؟ من خیلی دوسش دارم. چه جوریه؟
الی
1 اردیبهشت 92 0:11
امروز باهاش حرفیدم خوب بود.
الی
1 اردیبهشت 92 0:12
شما نزنگیده قبضت اینه بزنگی چقد میشه؟
مامان مهنا
1 اردیبهشت 92 0:12
وب سارا ک حذف شده ایدا هم ک چند پست قبلش نوشته شکر خدا چیزیشون شد اما همونش منو ناراحت کرد یاد تصادف خودم افتادم سمیه هم دختر خوبی بود مهربون و دوس داشتنی بعد از اینکه از مشهد اومد و بام قرار گذاشت اونجاهم نرجسو مامان زینبو دید
مامان مهنا
1 اردیبهشت 92 0:14
میبینی توروخدا ب هیشکی نمیزنگم میشه این بزنگم میشه پونصد خخخ برای همین میگم قبض تو باید پونصد بیاد دلم برای یاسی تنگ شده خصوصا لوسیاش ک گیربازیاش
الی
1 اردیبهشت 92 0:14
چه جالب. مامان سارا چرا حذف کرده؟
الی
1 اردیبهشت 92 0:16
آره والا. جای یاسی خالی. رفتم تبریز دوس داشتم ببینمش نشد.
مامان مهنا
1 اردیبهشت 92 0:17
ماهان رو کی میخوایی از پوشک بگیریش راستی نامرد چرا قم نمیاید دلمان بسی تنگولیده برایتان مشهدتون چی شد اینم باعشق برای تو
مامان مهنا
1 اردیبهشت 92 0:19
نمیدونم چرا حذفیده خودمم جا خوردم یاسی رو ک فک نکنم میتونستی ببینیش شوهرش ک خبر نداره وب داره اونوقت ضاضیع بازی بود بعد تازشم اونا ک تبریز نیستن
الی
1 اردیبهشت 92 0:20
ماهان رو دوست دارم بگیرم اما همکاری نمیکنه. مشهد تو این یکی دوماه میریم. قم نمیدونم. تو بیا خوب.
مامان مهنا
1 اردیبهشت 92 0:21
الی
1 اردیبهشت 92 0:21
پیش رضا بود جواب تل نداد. خوب نزدیکش بودیم.
الی
1 اردیبهشت 92 0:22
الی
1 اردیبهشت 92 0:24
چه خبرا؟
مامان مهنا
1 اردیبهشت 92 0:24
خب هنوزبرای ماهان خیلی زوده من مامانم همش میگفت برای مهناهم زود بود پس مشهد میرید حتمی با ماشین خودتون؟؟ ما ک نه تهران نمیایم راستی جمهوری ک میگن قیمت لباساش ارزونه با شما چقدر راهه چون من ب شوهرم چنبار گفتم منو ببر جمهوری لباس مجلسی بخرم
مامان مهنا
1 اردیبهشت 92 0:26
خبری نداریم شوما چ خبر ماهی هنوز نخوابید؟؟ منم کم کم برم هنی رو بخوابونم خیلی خوش ب خوشیش شده
الی
1 اردیبهشت 92 0:27
خیلی نزدیکه. تو بیا من میبرمت. من میگم قطار رضا میگه با ماشین خودمون.
الی
1 اردیبهشت 92 0:29
ماهان خوابید. برو دوست جون. مواظب خودتون باشید. بوس
مامان مهنا
1 اردیبهشت 92 0:30
الی
1 اردیبهشت 92 0:30
مامان مهنا
1 اردیبهشت 92 0:32
جدی پس واجب شد بیام حتما میام بریم بازار خخخخ ب نظر منم با قطار برید ذاحت تره ماشین چون ی نفره شوهرت برای رانندگی خسته میشه خودت داری گواهینامه من دارم ولی اصلا نمیشینم خخخخ
الی
1 اردیبهشت 92 0:33
مامان مهنا
1 اردیبهشت 92 0:33
حالا واقعا قیمتاش مناسب هست؟؟ چون قم خودش قیمتاش خوبه میخوام ببینم اونجا در چ حدیه
الی
1 اردیبهشت 92 0:34
نه ندارم. منم با قطار موافقم.
مامان مهنا
1 اردیبهشت 92 0:35
الی
1 اردیبهشت 92 0:36
به نظر من خوبه. چون من جای دیگه قیمت نگرفتم . تنوع زیاده.
الی
1 اردیبهشت 92 0:37
مامان مهنا
1 اردیبهشت 92 0:37
اشتباهه مارو نکنید البته خوبیه ماشین اینه ک شهرهای اطرافو میتونید بایستید اگرم با ماشین رفتید خیلی توراه بزنید کنار فهیمه رو هم میبینی؟؟
مامان مهنا
1 اردیبهشت 92 0:39
دخترخاله ی شوهرم لباساشو ک دیدم هم قشنگ بود هم قیمتش مناسب بود
الی
1 اردیبهشت 92 0:40
حتما. فهیمه جز واجباته. آنه من برم؟
الی
1 اردیبهشت 92 0:41
به یاد فاطی
مامان مهنا
1 اردیبهشت 92 0:41
الی جون من دیگه برم بدرود دوست خوبم بدرود عزیز دلم
مامان مهنا
1 اردیبهشت 92 0:42
پس باید با ماشین برید شاهرود برو گلم برو عزیزم بای
الی
1 اردیبهشت 92 0:43
بوس3س3س3. شبت خوش دوست جون
حباب
1 اردیبهشت 92 11:23
به افتخارش ننه هنی بالاخره جواب داد


ب افتخارخودت خانم گلی
فاطمه
1 اردیبهشت 92 18:53
سلام عزیزم. می بینم که نی نی وبلاگ هم بیکار ننشسته و متحولاتی شده اونم چه جووووووووووووووور خوبی؟ مهنا؟ از پوشک گرفتیش؟ وای نمی دونی چقدر باهات حرف دارم...
مامان مهنا برای فاطمه
1 اردیبهشت 92 20:02
سلام فاطمه جان بله اونم چ تحولاتی خوبیم هم من و هم مهنا مهنارو ک خیلی وقته از پوشک گرفتمش ب شکر خدام چ حرفایی چیزی شده؟؟؟
سوری مامان زهره
2 اردیبهشت 92 12:36
پست ثابت


تو حلقت؟؟؟؟
مامان مهسا
2 اردیبهشت 92 13:46
سلام
چقدر عشقولانه مادرانه دوستانه مهربانانه ....انه مينگاري بانو

در سال 92 قلمت هم زيباتر شده
پيشرفتت قابل توجه هستش


بنگار باز هم عاشقانه بنگار


سلام مامان عزیز
ماازاین نوشته ها زیاد داریم دردوران جاهلیت
تازه احساساتمان کمی خسبیده
وگرنه.....
پری مامانی نیکان
2 اردیبهشت 92 15:52
آنه جونم سلام .کجایید شما ها....

نمیدونم چرا دوباره رفتم تو فاز دلتنگی البته برای همه و مخصوصا با توجه به نزدیک شدن تولد نیکان همش دلم میگیره.

دلم نمیخواد ناراحت باشم اما....

بچه ها خیلی دعام کنید.


سلام پری خوشگله
ای جون بهت ک کلی ذوق مرگیدم ک امروز صداتو شنیدم بسی دلمان تنگولیده بود
وووووی نیکان و فداش
قربون دوستت دارماش
دوست جون خوبم الان موقع اذان اگه لایق باشم برای همه دعا میکنم
بوووووووس
نرجس خاتون، مامان طهورا خانوم
2 اردیبهشت 92 16:46
اصا اینقدر این متن ادبی ناک بود که مارا درب وداغان کرد گذاشت کنار!


ادبی ناک تر از متنای تو
عمـــــرا
درب و داغان تر از من
بسی عمـــــرا
نرجس خاتون، مامان طهورا خانوم
2 اردیبهشت 92 16:46
گلستان ابراهیم..
آه پروردگارا..


آی آی آي اینجوریاس ؟؟؟
نرجس خاتون، مامان طهورا خانوم
2 اردیبهشت 92 16:46
اینقدر دلم واسه مهنا تنگ شده.


فدای دلت
ناز بشی دختر
مامان آترینا
3 اردیبهشت 92 14:39
سلام گلم عید شما هم مبارک،دخملی چه ماهه


فدای تو عزیزم
خانوم مهندس
4 اردیبهشت 92 15:33
آنه توکجایی اصلأ نیستی هااان؟چراهروقت میام وبت؛فقط یه نفرآنلاینه هان؟هنی من چیکارمیکنی؛این متن ادبی ات منو ته نشین کرد آنه
خانوم مهندس
4 اردیبهشت 92 15:34
میبینم ک نی نی وبلاگ پیشرفت کرده؛یعالمه شکلک گذاشتیده‏!‏
الی
4 اردیبهشت 92 23:31
کسی اینجا نیست؟
الی
4 اردیبهشت 92 23:34
یاسی جطوری ته نشین شدی؟
خانوم مهندس
5 اردیبهشت 92 0:01
سلام الی
خانوم مهندس
5 اردیبهشت 92 0:02
هستی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/
الی
5 اردیبهشت 92 0:10
خانوم مهندس
5 اردیبهشت 92 0:10
salaaaaaaaaaaaaaam
الی
5 اردیبهشت 92 0:11
به افتخار یاسی.
خانوم مهندس
5 اردیبهشت 92 0:11
خوبی الی؟؟؟؟؟؟ چه خبر؟؟؟؟ ماهان چیکار میکنه؟؟؟؟؟/ بیابریم یاهو....... میای؟؟؟؟؟؟؟/
خانوم مهندس
5 اردیبهشت 92 0:12
الی
5 اردیبهشت 92 0:13
بپر بغلم دلم واست یه ذره شده.
خانوم مهندس
5 اردیبهشت 92 0:14
الی کجا رفتی؟؟؟؟؟؟؟؟ این انه کجاست ؟ خیلی کم پیدا شده
خانوم مهندس
5 اردیبهشت 92 0:15
پرییییییییییییییییییدم منم هم چنین عزیزم کجاها بوووووووودی
الی
5 اردیبهشت 92 0:16
با گوشیم نمیتونم بیام یاهو. ماهی خوبه و خوابه. آنه نتش قطع
خانوم مهندس
5 اردیبهشت 92 0:17
اهاااااااااااااااان پی بذار منم جامو بندازم لپ تاپم خاموش کنم با گوسی بیااااااااااام فقط 5دقیقه
الی
5 اردیبهشت 92 0:17
من هستم دوست جون. شما خانوم شدی مهمونی میدی با سوپت دل إب میکنی.
الی
5 اردیبهشت 92 0:18
گوشیت درست شد؟
الی
5 اردیبهشت 92 0:20
رضا خوبه؟ بیداره؟
خانوم مهندس
5 اردیبهشت 92 0:21
خب دیگه چ خبرا الی؛
مامان مهنا
5 اردیبهشت 92 0:21
سلام هستین دوستان؟؟ خوبی الی جون تو چی یاسی چ خبر چ عجب گوشیتم ک درست شد انگاری خخخخخخخخ
الی
5 اردیبهشت 92 0:21
کاش بچه ها بودن.
الی
5 اردیبهشت 92 0:23
آخ جون. آنه اومدی؟ بوس واسه دوتاتون.
خانوم مهندس
5 اردیبهشت 92 0:23
سلاااام آنه؛خوبی؟ازکجانظرمیذاری؟وااای رضافک کنم اومد
مامان مهنا
5 اردیبهشت 92 0:23
یاسی اینقدر دلم برات تنگیده بود خصوصا برای عشقم عشقمت خخخخ مرامتو عشقه بامرام
خانوم مهندس
5 اردیبهشت 92 0:24
آره گوشیمم درست شد؛دلم واسه دوتاتونم یه ذره شده بوووود
الی
5 اردیبهشت 92 0:24
شوهرا رو خوابوندین؟
خانوم مهندس
5 اردیبهشت 92 0:25
آره خب منم؛عشقم داره بالا فوتبال میبینه بالا
الی
5 اردیبهشت 92 0:25
به افتخار گوشیامون
خانوم مهندس
5 اردیبهشت 92 0:26
نه من هنوزنخوابوندمش؛شماهاچی؟
الی
5 اردیبهشت 92 0:27
یه چیزی بگم؟
مامان مهنا
5 اردیبهشت 92 0:27
مرسی یاسی من از وبم دیگه ینی چی از کجا نظر میزاری؟؟ با موبایلم برای همین سخته برم تو اکانتم فدای تو الی بوس برای تو عشق یاسی هم ک پیداش شد
خانوم مهندس
5 اردیبهشت 92 0:28
به افتخارشون یه کف مرتب؛وبرای اینکه هیچ وقت خراب نشن یه صلوات محمدی
الی
5 اردیبهشت 92 0:28
گوشیم شارژ نداره.
خانوم مهندس
5 اردیبهشت 92 0:28
بگوالی جونم
خانوم مهندس
5 اردیبهشت 92 0:29
خب بزن شارژ؛پریز برق بغل دستت نداری؟
مامان مهنا
5 اردیبهشت 92 0:29
منکه باش قهرم خخخخخخخ نه بابا بیدارهه هنی هم بیداره ما شانس نداریم هنی زود بخوابه اوووووف برای من خیلی دیر کد میده
الی
5 اردیبهشت 92 0:30
چقد خوبه که هستید. خیلی تنها بودم.
خانوم مهندس
5 اردیبهشت 92 0:30
من دارم چیپس خلالی میخورم
خانوم مهندس
5 اردیبهشت 92 0:31
چراقهری؟چیکارکرده؟
الی
5 اردیبهشت 92 0:31
رو تخت وسط دوتاشونم. نمیشه جنب بخوری.
خانوم مهندس
5 اردیبهشت 92 0:32
آره خیلی خوبه ک بعدازمدت هابازم کنارهمیم؛البته خودمون ک نه؛فقط دلامون؛وهمینم کافیه
الی
5 اردیبهشت 92 0:32
اون از سوپت اینم از چیپست.
خانوم مهندس
5 اردیبهشت 92 0:33
واااای من ازوسط خوابیدن بیزارم؛
الی
5 اردیبهشت 92 0:34
یاسی دوست داشتم ببینمت.
خانوم مهندس
5 اردیبهشت 92 0:35
الی یه غذاهایی پخته بودم مونده بودن توکفش؛هممون سه بشقاب سوپ خوردیم ازبس خوشمزه بووود؛دسر رو ک نگو برای اولین باربنظرم محشربوود/خلاصه کدبانویی شده بودم واسه خودم؛رضاهنگ کرده بود واسه دست پختم
الی
5 اردیبهشت 92 0:35
ووووی منم دوست نداشتم وسط ولی الان دارم.


خخخخخخ از اکانتم اومدم
خب دوستان چ خبر
دلم کلی شده بودا
خانوم مهندس
5 اردیبهشت 92 0:36
عزیزم یعنی یک درصد هم امکان نداشت؛آخه اونوقت ب رضاچی میگفتم؛میگفتم دوست نتی م هس؟منم خیلی دوست داشتم ولی شرمنده ک نشد
الی
5 اردیبهشت 92 0:36
گشنمه ه ه ه ه ه. آنه کد داد؟
خانوم مهندس
5 اردیبهشت 92 0:37
آنه کجارفتی
الی
5 اردیبهشت 92 0:38
عیب نداره دوست جون.

مهم دوستیمونه.


میگم چرا برای شما اینقدر زود کد میده مال من خودشو میکشه ریلکس ریلکس شکلکارو پر میکنه و بعد اخرش کد میده اعصاب خرد شد با اکانتم اومدم
خانوم مهندس
5 اردیبهشت 92 0:38
منم رفتم وب الهام؛زرشک پلوباته دیگ گذاشته بود؛الان بدجورهوس سوپ وته دیگ کردم؛خیلی بده آدم عکسه غذابذاره تووبش؛تازه ب این نتیجه رسیدم
الی
5 اردیبهشت 92 0:39
آنه الان اینجوریه.


ی جورایی اره
خخخخخ
میگم جوابامو زیر کامنتاتون مینویسم حواستون باشه بخونید چون با موبم نمتونم زیر همه بنویسم زیر بعضیا مینوسم
الی
5 اردیبهشت 92 0:40
آره والا. منم شکمو
خانوم مهندس
5 اردیبهشت 92 0:41
نه اینجوریه
الی
5 اردیبهشت 92 0:41
خانوم مهندس
5 اردیبهشت 92 0:42
هنی چیکارمیکنه


پیش باباشه کنار کامپیوتر
دارن فیلم میبینن البته فیلمای خودشونو
فردا تولد شناسنامه اییه شوهرمه البته شنبه اصلیشه
الی
5 اردیبهشت 92 0:42
یاسی سبز رو خوب اومدی.
‏*‏‏*سمیه‏*‏‏*‏
5 اردیبهشت 92 0:43
سلام الهه عزیز,خانم مهندس جان,آنسه دوس داشتی. سااال جدید تان کلی تاخیر مبارک.اخه جون امشب هستین.کلی دلم تنگ شده بود برای همه.


سلام سمیه جون خوبی عزیز
دلم برات بعد از دیدارمون کلی تنگید
الی
5 اردیبهشت 92 0:43
خانوم مهندس
5 اردیبهشت 92 0:44
سلام سمیه جان؛عیدشماهم بعداز35روزتأخیرمبارک باشه
الی
5 اردیبهشت 92 0:45
سمیه جان سلام.
سال نو مبارک. به یادت بودم.


چ خبر دوستان
خانوم مهندس
5 اردیبهشت 92 0:46
چی میخری واسش؟تولد میگیری براش؟روزمادرچی میخرین؟
الی
5 اردیبهشت 92 0:46
آیکون رقص نداره؟
الی
5 اردیبهشت 92 0:47
روز مادر کیه؟
خانوم مهندس
5 اردیبهشت 92 0:47
خانوم مهندس
5 اردیبهشت 92 0:48
12اردی بهشت
الی
5 اردیبهشت 92 0:49
مامان مهنا
5 اردیبهشت 92 0:51
روز مادر چارشنبه هست من برای شوهرم اول ی کت و شلوار خریدم ک بعدش مامانم پولشوداد و جز کادو خودش حساب کرد و منم رفتم کلی پیراهن و شلوار براش خریدم و گفتم دیگه کادو روز مرد بت نمیدم خخخخ
‏*‏‏*سمیه‏*‏‏*‏
5 اردیبهشت 92 0:51
وای چه باحال همه باگوشی هستیم.الهه جان ازلطف تان ممنونم.که توی کامنت به آنسه راجع من محبت داشتین.آمدی قم درخدمت تان هستم.منم آنسه دلم هم برای مهنا وخودت بسیار تنگ شده
مامان مهنا
5 اردیبهشت 92 0:53
فدای شما دوستان یاسی تو چی میخری روز مادر
مامان مهنا
5 اردیبهشت 92 0:55
بچه ها ب نظر من همه ی نیم باز ب گوشیاتون نصب کنید خیلی باحاله میشه چت کرد من نیم باز دارم
مامان مهنا
5 اردیبهشت 92 0:57
وا کجا رفتین شوماااا
مامان مهنا
5 اردیبهشت 92 0:59
‏*‏‏*سمیه‏*‏‏*‏
5 اردیبهشت 92 1:02
آنسه جان خواهر عکس مهنا دیده تو گوشیم.میگه بچه کی است.گفتم دوستم.میگه این دوستا ازکجا میاریمنم جوابش نداد م.
مامان مهنا
5 اردیبهشت 92 1:04
بیچاره کلی تعجب نموده ابجیت خخخخخ یاسی و الی کجا رفتن
‏*‏‏*سمیه‏*‏‏*‏
5 اردیبهشت 92 1:11
آخه من زیاد دوس ندارم .از این دوسای نت ای خوش نمیاد.جات خالی من اون شب با دوستم دیگه تا9 حرم بودم
مامان مهنا
5 اردیبهشت 92 1:15
تا ۹ شب؟؟؟ چ خبر بود خو میرفتین خونه ی همدیگه ک بهتر بود
مامان مهنا
5 اردیبهشت 92 1:17
فک کنم شارژ الی ته کشید از اون ورهم فک کنم عشق یاسی اومدش
مامان مهنا
5 اردیبهشت 92 1:19
خو منم دیگه برم این هنی هم بازیش گرفته رفته زیر پتو و هی میگه مهنا نیستش مهنا نیستش بدرود دوستان خوب من
‏*‏‏*سمیه‏*‏‏*‏
5 اردیبهشت 92 1:21
خو اول خونه اش دور بود به ما بعد هم اون هم یه دوست وبلاگی بود که باخانواده آمده بود حرم تازش من یکم حالم خوب نبود وگرنه بیشتر می موندم
خانوم مهندس
5 اردیبهشت 92 1:26
رفتم بالا اومدم
‏*‏‏*سمیه‏*‏‏*‏
5 اردیبهشت 92 1:26
خانوم مهندس
5 اردیبهشت 92 1:27
رضا هم اومد ک بخوابیم؛
خانوم مهندس
5 اردیبهشت 92 1:27
منم نیم باز دارم ولی بلد نیستم چجوری کارمیکنه
‏*‏‏*سمیه‏*‏‏*‏
5 اردیبهشت 92 1:28
آخ جون یاسی اومدش
خانوم مهندس
5 اردیبهشت 92 1:29
بدرود
مامان مهنا
5 اردیبهشت 92 1:39
منم هنی رو خوابوندم و میبینم ک همه رفتن فقط یاسی جون باید درمورد نیم باز بت بگم ک اگه نصبه تو گوشیت کاری نداره من از نت اسم گوشیمو وارد کردم و نیم بازشو دراوردم و نصبیدم تو گوشیم ی حساب یا همون ای دی براش باز کردم و میرم توش مث یاهو میمونه و البته ب مراتب خیلی اسون تر اگه بخوای میتونم ای دی برای نیمت بسازم؟؟
مامان مهنا
5 اردیبهشت 92 2:38
یاسی داشتم الان ب این فکر میکرد ک شوهرت تورو چی صدا میزنه؟؟ یاسی؟؟ یاسمن؟؟؟ یاسمنگولا؟؟؟؟ خخخخخخخخخخ و یا شایدم یاسمن بانو
‏*‏‏*سمیه‏*‏‏*‏
5 اردیبهشت 92 2:41
وا آنسه جان تو هنوز نخوابیدی
‏*‏‏*سمیه‏*‏‏*‏
5 اردیبهشت 92 9:12
سلام صبح به دوستای عزیز
‏*‏‏*سمیه‏*‏‏*‏
5 اردیبهشت 92 9:15
هورابرای اولین بار تو وب مهنا جون اول شدم.
‏*‏‏*سمیه‏*‏‏*‏
5 اردیبهشت 92 9:19
پاشو دیگه بانو محترم‏_مامان ای عزی ازخواب .تازش من دیشب تاساعت3نت بودم الانم یک ساعت بیدارم.
مامان مهنا
5 اردیبهشت 92 14:19
باریکلا ب تو سمیه چ سحرخیزی هستی تو من تا اذان بیدار بودم پای رمان الکترونیکی ساعت هفت صبم بیدار شدم چون هنی جیش داشت و ی لیوان شیرهم بش دادم و دراز کشیدم
خاله فاطی جون جونی
5 اردیبهشت 92 14:29
چیییییییییییییییییی؟؟؟؟؟؟؟؟تو ساعت 7 بلندشدی ساعت 7 نه بابا امکان نداره
خاله فاطی جون جونی
5 اردیبهشت 92 14:32
اووووووه تازه فهمیدم حتما وبلاگ رو اشتباه اومدم آخه ننه مهنا رو چه به ساعت 7 بلند شدن {خدای من پس آدرس وب هنی چی بود؟؟؟ آهان باید به ننه هنی اس بدم و ازش بپرسم لا اقل یه سر به وب هنی بزنیم}
مامان مهنا
5 اردیبهشت 92 17:58
برو گمشو ساعت ۷ بیدار شدم دوباره خوابیدم