چند پست در یک پست
بله اینجوریاست ک هنی ماهم برف را دید
البته بااین اوصاف ک برف خانه ی ما ب یک سطل هم نکشید
مهم دیدنه برفه
اینجوری هم نیگاه نکنیدا
خو بریم سر پست اصلیمان
این مدت همه ی پستهای ما حداقل تاریخش ب روز نبود و مطالبش اصولا برای یک ماه پیش بود
مثلا دیدار من با یک دوست بسیارخوب ک وقت نشد پستش را بگذارم و این دوست من کسی نبود جز زهرای عزیز
ک دیداری تازه کردیم در خانه ی خودمان البته بعد حدود چندسال ک بسیار جیگر شده بود
و حسرت خوردیم ک چرا ما تغییری ننمودیم و او بسیار تغییر کرد
ینی باورتون بشه همچین فکم منقبض شد ک نگو
خلاصه باورودش یک هدیه ی بسیار زیبا و یک شکلات بسیار خوشمزه برایمان اوردن ک دخلش اورده شد و نشد ک ازش عکس بندازیم و مهنا و وشوهری تمومش کردن
و خلاصه ترش ما هی از بدو ورودش این شال جیگولش چشمونو گرفته بود خفن ک در اخر بیچاره از خجالت اب شد و هدیه اش نمود ب ما
ینی همچین دوستایی هستیم ما
خخخخخخخخخخخخخخخخخخ
اینم عکس هدیه اش ک البته شکلاتش تموم شد و من توش گل سرخ ریختم ک یادگاری بمونه برام
و البته چنوقت پیش دختر من باز عیدی گرفت از عمو هادی و خاله راضیه اش
دست گلشون هی درد نکنه
و دیگه اینکه گفته بودیم ک ما کلاه و شال بافتیم برای دختری آن هم از نوع کج ک اینهم عکسش هست و دیگه ترش اینکه کلاه و شال هم بافتیم عیدی برای خواهرزاده مان فاطمه ک البته عکسی ننداختیم ازش
ینی همچین بانوی هنرمندی هستیم ما
خب دیگه خسته شدیم
پی نوشت : اصلا هم طولانی نبود