مهنا مهنا ، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 12 روز سن داره

کـــــودکـــــ عشق , مُــــهَــــنّــــا

دلخوشی دخترک

1391/11/8 20:20
نویسنده : مامان
2,394 بازدید
اشتراک گذاری

هنی

 

مهنا

هنی و حنا

کنترل تلویزیون ما بیشتر اوقات بدون باطریست!!!

نه اینکه باطری ها پرواز کنند و یا ما پول خرید دوتا دانه باطری را نداشته باشیم!!!

نـــــه

باطری کنترل ما بیشتر مواقع در اسباب بازی های دخترک ما مشاهده میشود

ک هرچند در مقایسه با باطری اسباب بازیهایش بسیار کوچک است اما خیاله وروجک مارا راحت مینماید.

و ما این موضوع را زمانی فهمیدیم ک می دیدیم کنترل ما اثری بر روی تلویزیون ندارد

و آنوقت بود ک وقتی دخترک استرس مارا مشاهده مینمود میدویید و باطری ها را می اورد

اما در کمال خونسردی اش عمرا این باطری ها ب ما داده شود

و فقط برای حرص دراوردن ما این باطری ها روئت شدخنثی

 ینی ی همچین دختری داریم ماخنثی

 

پ ن : قرار نبود این پست گذاشته شود قرار بود این پست از خرابکاری های دخترکم باشد و ب نوعی عکسدار

ک فعلا رمم در دسترس نمیباشداز خود راضی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (263)

انسیه
3 بهمن 91 17:52
مامان مهنا هستی همدردیم عزیز


بله واقعا
خانوم مهندس
3 بهمن 91 18:30
إی جااااااان؛عاشقتم هنی خودم؛دوستت دارم مهنااااااااا؛بوووووووووس گنده از لپ هات


فدات عزیزم
مامانی سارا
3 بهمن 91 18:35
اخیش دلم بسی خنک و گوارا گشت این بچه مگه حریف تو ی وروجک شه
خصوصو هم داری خانم


خصوصوت تو حلقم
الی
3 بهمن 91 19:46
بیدی؟


بله عسیسم
سلام
خانوم مهندس
3 بهمن 91 19:52
آنه حالم خرابه افتضاح؛فردا استاتیک دارم هیچیم بلد نیستم؛چیکارکنم هان؟


من خودم از درس فرار کردم تو حرف درسو میزنی
الی
3 بهمن 91 19:52
چقدر به خونسردی هنی خندیدم.


بله خیلی دهن سرویس کنه
خانوم مهندس
3 بهمن 91 19:53
چراهیشکی نیس کمکم کنه؛خداااااااا


الی
3 بهمن 91 19:55
چطوری مهندس جان.

رمزت به فارسیه؟


خانوم مهندس
3 بهمن 91 19:55
یعنی منم فرارکنم؟دیگه اعصابم نمیکشه؛رشته ام خیلی سخته


نه تااینجا ک خوندی حیفه
خانوم مهندس
3 بهمن 91 19:56
آره ب فارسی هست؛هیچی خیلی حالم بده؛استرس دارم شدید؛میخوام شدید دعام کنین؛این امتحانو بالای10بگیرم


ایشالا ک موفق میشی عزیزم
الی
3 بهمن 91 19:57
بالاخره یکی باید حریفت بشه دیگه.


بترکی
خانوم مهندس
3 بهمن 91 19:57
یعنی یه ذره مونده سرمو بکوبم ب دیوار


دقیقا مث من اعصابم خرابه زیاد
الی
3 بهمن 91 19:58
من نمیتونم فارسی بزنم


خانوم مهندس
3 بهمن 91 19:59
توچرا؟


داغونم
خانوم مهندس
3 بهمن 91 19:59
چرا؟پس الان چجوری فارسی مینویسی؟


الی
3 بهمن 91 20:00
تو چرا اعصابت خرابه؟


وای داغونم الی
خانوم مهندس
3 بهمن 91 20:00
ببین رمز داخل پرانتز هست ها؛پرانتزهارو حساب نکن ؛اوکی؟


دوهفتس اب داغ نداریم خونه سرده
پکیجمون خراب شده هیچ خری نمیفهمه چشه
خانوم مهندس
3 بهمن 91 20:02
آنه بخدا وقتی میام اینجا میحرفیم؛یکم حالم بهترمیشه؛الان یکم کاسته شد؛ازخردی اعصابم خداروشکر؛جان مهنا برام دعا کن ها؛یادت نره؛


ایشالا ک موفق میشی عزیزم غصه نخور
خانوم مهندس
3 بهمن 91 20:03
چرا آخه؟


چ میدونم والا چنروزه هی زنگ میزنیم بیان درست کنن پریشب اومده وسایلا رو برده برا شستشو دوباره دیشب اومد ب خیال خودش درست کرده هزینشو دادیم و رفته اما درست نشد دوباره امشب اومده ترزده حالا میگه شاید از برقش باشه
خلاصه دیگه دیوانم کرده رفتن
الی
3 بهمن 91 20:03
رمزم فارسی نمیشه کپی هم


خانوم مهندس
3 بهمن 91 20:05
نمیدونم مشکل ازکجاس؛آنه تومیدونی؟


نه والا
الی
3 بهمن 91 20:05
قربونت عیبی نداره. اعصابتو خرد نکن.


مگه میشه میدونی چنوقته حموم نرفتم
خونمون ک یخه
هنی ک دوهفتس حموم نرفته
الی
3 بهمن 91 20:08
پاشو بیا خونه ما قربونت.

مردوم ایمان ندارن شکمشونم سیره


اره بابا نمیان درستم بکنن
خانوم مهندس
3 بهمن 91 20:08
أه خیلی بده؛آب نباشه؛آدم اعصابش میریزه بهم؛


اب ک داریم یخه
خانوم مهندس
3 بهمن 91 20:11
میدونم؛مسئله همون آب گرمه؛اونروز حموم سردشده بود؛من دیگه اعصابم ریخته بود بهم؛حالأ شما دوهفته س ک ندارین


بچه ها فعلا


خانوم مهندس
3 بهمن 91 20:11
خانوم مهندس
3 بهمن 91 20:13
‏;‏‏;‏‏;‏‏@‏‏@‏‏@‏‏;‏‏;‏‏;‏ :::+++:::
خانوم مهندس
3 بهمن 91 20:14
بچه ها من رفتم؛دعا یادتون نره؛خواهش میکنم؛فقط بالای 10میخوام همین؛دوستتون دارم


الی
3 بهمن 91 20:18
هستی؟


الان اومدم عزیزم
zahra
3 بهمن 91 23:11
سلام

ما قم تشریف داریم



جیگرتو
نفیسه
3 بهمن 91 23:22
این دلخوشی را ماهم داشتیم
ما فقط به کنترل تلوزیون ختم نمی شد به تلفن بی سیم و کنترل dvd و هر گونه اسباب بازی باطری دار کشیده شده بود


امان از دست این بچه ها
الی
4 بهمن 91 0:04
آنه جون


جونم
الی
4 بهمن 91 0:07
هستی آیا؟


نوچ
الی
4 بهمن 91 0:08
کسی نی؟


شرمندت
خانوم مهندس
4 بهمن 91 0:21
سلام؛کسی نیس؟


خانوم مهندس
4 بهمن 91 0:22
آنه؟
مامان محمد معین
4 بهمن 91 14:49
چرا اینطوریه واقعا؟
بچه ها به این چیزا علاقه نشون میدن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟



ب هرچیزی ک ما دست بزنیم بچه ها علاقه نشون میدن
الهام
4 بهمن 91 15:00
من اپم بیا دخترای منم زیاد از این کارا میکنن


بهله
خانوم مهندس
4 بهمن 91 17:17
و باز آنه درمنزل نمیباشد؛یعنی آنه کجاست؛درپشت کوههای آلپ عایا؟‏[با لحنه گوینده ی رازبقا بخون‏)‏


آنه اون موقع در منزل پدری اش ب سر میبرد
خانوم مهندس
4 بهمن 91 20:20



زری مامان مهدیار
4 بهمن 91 21:01
جیگر این آتیش پاره رووووووووووووو



مامان هلنا
5 بهمن 91 2:52
اخی نازی خوبه بچه دلش میخواد بازی کنه شما برید یه بسته باطری بخرین که دو تا طرف راضی باشین والا


اصلا عاشق دست کردن تو کارای بزرگتراست
باران دوست قطره ی دوست داشتنی مامان مهنا
5 بهمن 91 9:37
میگم ها این خانم مهندسم آدرس وب نمیزاره چرا بهش گیر نمیدین؟
در مورد باطری هم دلمان بسی خنک شد وقتی خواندیم


ب خاطر اینکه خانم مهندس همیشه پیشمونه و حال و احوالشو داریم
اما شما وقتی میاید باید ی بازدیدی داشته باشیم اونوقته ک خط خطی میشم
پری مامانی نیکان
5 بهمن 91 11:39
من اومدم عزیزم.
دلم براتون خیلی تنگیده .


مثل ما عزیزم خیلی جات خالی بود گلم
zahra
5 بهمن 91 13:29
اگه اون یکی زهرا بود بیشتر خوشحال میشدی


بترکی توهم
اصلا اس رو ندیده بودم خو
شرایطمم ک کلا قاطی پاتی بود
قرارمونم ک گذاشتیم
الهام
5 بهمن 91 15:38
عزیزم کجایی ؟دلمون برات یه ذره شده امیدوارم هر جا هستی بهت خوش بگذره مهنا رم ببوس


قربووووووووووون یوووووووووو
خانوم مهندس
5 بهمن 91 18:55
إ دختر پس تو کجایی؟؟؟ مگه اون سری نگفتم هرجامیری بگو؛حداقل مدتشو تأیین کن؛ماعلاف نشیم؛حالاحتمأ یا کله پاچه هستی؛؛یا... راستی آب گرمتون خراب بود؛درست شد؟


ویندوزم یهو پرید حالیشم ک نمیشه بم خبر بده ک حداقل قبلش بت خبر بدم ک قراره ویندوزم بپره
اره خدارو شکر تازه امرو درست شد اگه خدا بخواد
خانوم مهندس
6 بهمن 91 1:22
یعنی چی ؟ توکجایی پس؟ آنه؟ دیگه نگران شدماااااااا


نگران نباش گلکم ی شب خونه مادرم بودم ی شب دیگه هم ویندوزم پرید بردم برام بنصبن
خانوم مهندس
6 بهمن 91 1:23



انسیه
6 بهمن 91 2:16
مامان مهنا اگه دلتون میخواد یه کم لینکمون کنینهمین مهناواست خوبه ایی چه میچزونت چرالینکم نکردی


لینکتون نکردم واقعا شرمنده
چشم حتما
نرجس خاتون، مامان طهورا خانوم
6 بهمن 91 15:58
یادمه خونمون که اومده بودین، واسه طهورا کادو که اورده بودین، کادوهه بطری نداشت.

کاری نداری فعلا؟



ک چی
ینی این سری اومدیم باطری کادو کنم بیارم
خانوم مهندس
6 بهمن 91 16:22
مامان محمد معین
6 بهمن 91 20:26
ماشین عروسش خنده داره؟



خیلی زیاد
zahra
6 بهمن 91 20:38
واای من مردم از کامنت نرجس



خه خه خه خه خه
تو دیگه حرف نزن
الهام مامان رامیلا
6 بهمن 91 23:44
سلام
ای بابا شما هم دیگه وبم داره تبدیل میشه به دستور غذایی
یعنی معلومه خودم باور نمیکنم
من رژیم گرفتم عزیزم شما که خوبی من اون موقع که عکست رو دیدم یه پا مانکنی برای خودت تو دیگه چرااااااااااااااااااااااااااااااا بازم سوالی داشتی در خدمتم


اخه دارم چاق میشم
الهام
7 بهمن 91 11:12
سلام عزیزم اینهمه منو مسخره کردی سر خودتم اومد آخخخخخخخخخخی بده واقعا من دلم خنک نشد دلم برات سوختا خب بازم خوبه که زود اومدی بهم سر بزن کلی پست گذاشتم


اره دقیقا همش توهم تو ذهنم میومدی هی تو ذهنم شرمنده میشدم
ولی از اونجایی ک من زیاد طاقت صبرو ندارم ی روزه حلش کردم
خانوم مهندس
7 بهمن 91 15:53
آنه


جووووووووووووونم
الهام
7 بهمن 91 22:27
خوب مثل اینکه مامان مهنا جونم نیست الان یعنی کجاست
حالا چه کار کنیم کیو پیدا کنیم باهاش حرف بزنیم
من چند تا مدل لباس گذاشتم البته جدید نیست ولی خوبه بیا ببین مرداش از مدل لباسشون خوشکلترن


چشم عزیزم
خانوم مهندس
7 بهمن 91 23:29
آنه نیستی؟


خانوم مهندس
7 بهمن 91 23:30
خانوم مهندس
7 بهمن 91 23:31
آنه؟؟؟‏!‏‏!‏‏!‏ هارداسان؟


خانوم مهندس
7 بهمن 91 23:31
تزول گل ؛ من داریخرام أه
خانوم مهندس
7 بهمن 91 23:32
آنه؟‏!‏‏?‏؟‏!‏‏?‏؟‏!‏‏?‏؟‏!‏‏?‏؟


جونم
خانوم مهندس
7 بهمن 91 23:33
بو گون لر پیس اوشاخ اولوبسان ها؛اصلأ تاپیلمیسان:‏‏(‏


بــــــله
خانوم مهندس
7 بهمن 91 23:35
دوستت ندارم اصلأ


خانوم مهندس
8 بهمن 91 0:20
أه


هستی عزیزم
پری مامانی نیکان
8 بهمن 91 0:34
یک عدد آنه داریم؟


بله عزیزم
پری مامانی نیکان
8 بهمن 91 0:39
وووووووی خوبی دلم برات تنگیده بودا.
خاله شدنت مبارک.
جیگر طلای من چه میکنه؟؟؟؟؟؟؟؟


سلام ب روی ماهت منم دلتنگت بودم عزیزم
جیگر طلام داره شیطونی میکنه
نیکان جونم خوب شد؟؟
خودت بهتری؟؟
خانوم مهندس
8 بهمن 91 0:39
سلااام


سلام عزیزدلم
خانوم مهندس
8 بهمن 91 0:40
سلام پری جونم؛خوبی؟دلم برات یذره شده بود بخدا؛نیکان چطوره؟


خانوم مهندس
8 بهمن 91 0:41



عزیزم
پری مامانی نیکان
8 بهمن 91 0:42
سلام خانمی خوبی .منم دلم براتون تنگ شده. نیکانم خوبه و خدا رو شکر هر دو مون بهتر شدیم.


خدارو شکر
پری مامانی نیکان
8 بهمن 91 0:43
این چند روز نبودم چه خبرا بود؟؟؟؟؟؟؟؟؟


منم ی چندروزی نبودم
پری مامانی نیکان
8 بهمن 91 0:45
بچه ها من باید برم. این هفته هم یک کم سرم شلوغه و از 4 شنبه هم اگه خدا بخواد نایب زیارتتون میشم تو مشهد.


ایول پس التماس دعا داریم
خانوم مهندس
8 بهمن 91 0:45
خداروشکر‏-آنه ؛ مهنای من الان داره چیکارمیکنه؟دقیقأ بگو چیکارمیکنه‏?‏


هیچی دسته منو گرفت گفت پاشو بیا مامانی
میگم چرا میگه موژ می آم
پری مامانی نیکان
8 بهمن 91 0:47
فردا شب قول میدم بیشتر باشم. از دور روی ماهتون رومیبوسم و آنه جون هنی منو 2 تا ببوس. شبتون مهتابی خانما.:



فدات شم بای
خانوم مهندس
8 بهمن 91 0:47
چ زود رفتی پری؛باشه برو؛راستی مارو اونجا یادت نره ها؛پری منو اونجا یادت بره.../عزیزم التماس دعا؛روی ماه نیکان تپلمو ببوس


خانوم مهندس
8 بهمن 91 0:48
آنه‏?‏


جونم
خانوم مهندس
8 بهمن 91 0:51
إی جااااااااان؛خدایا من کی دستم ب هنی میرسه آخه؟


عزیزم
خانوم مهندس
8 بهمن 91 0:52
یعنی دعاکن نرسه؛وگرنه بدجور میچلونمش؛ازالان فکر نی نی ام هستم؛بیچاره لپ هاش جای دندونای من میمونه


اخی
بیچاره نی نی تو
خانوم مهندس
8 بهمن 91 0:56
من مهنارومیخوام آنه؛چرا ازش عکس نمیذاری؛هان


باشه فردا میزارم
خانوم مهندس
8 بهمن 91 0:57
آخ جوووون؛چ خبرا دیگه


هیچ
تو چ خبر امتحاناتتم ک تموم شد ب سلامتی
شوهرت لالاست؟؟
الهام
8 بهمن 91 0:59
شماها دارین با هم حرف میزنین منم خبر نمیکنید


ای من ب فدات
نمیدونستیم بیداری
خانوم مهندس
8 بهمن 91 0:59
آره؛شوهرتوچی؟


خیلی وقته
خسته بود زود خوابید
خانوم مهندس
8 بهمن 91 1:01
الهام اونقد عکس گذاشتی وبت بازنمیشه باگوشیم؛عکس ک میذاری کوچولو کن بذار؛باشه؟مدل لباسات قشنگ بود؛دیدم؛ولی نصفه؛بعد ارور داد


تو چرا همش با گوشی هستی
حیف اون نت نامحدودت نیست
الهام
8 بهمن 91 1:01
هستین


بهله تا دلت ب خواد
خانوم مهندس
8 بهمن 91 1:02
راستی رنگ پوستمو پرسیده بود؛ روشن هست؛ راستی الهام یه تونیک مجلسی شیک هم برام پیدامیکنی؟‏(من تو نت گشتم؛نیست‏)‏


الهام از کارای خودت بزار
الهام
8 بهمن 91 1:02
آخی حواسم نبود
نمیدونستم حالا جفتتون خوبین


بهــــله
خانوم مهندس
8 بهمن 91 1:03
الهام؟هستی؟


الهام کاش از کارای خودتو میزاشتی ببینیم چندمرده حلاجی
الهام
8 بهمن 91 1:04
باشه عزیزم برات چند تا میکشم


خانوم مهندس
8 بهمن 91 1:04
حوصلم نمیکشه پا لپ تاپ بشینم؛وقتی بیشترازیه ساعت باهاش کارمیکنم حالت تهوع بهم دست میده؛سردردهم ب کنار


پس محدود میگرفتین
یا نه اصلا بسته میگرفتی برای گوشیت
خانوم مهندس
8 بهمن 91 1:05
البته الان ویندوزم خرابه؛پسرخالش داره می نصبه؛مرسی الهام جونم


تو کامای الهام خوندم ک گفتی دارم ویندوز مینصبم فک کردم خودت داری مینصبی
الهام
8 بهمن 91 1:06
الان نه یه موقع دیگه از همش رو مانکن عکس میگیرم میزارم بزار اینارو هم بدوزم


باشه
خانوم مهندس
8 بهمن 91 1:07
ن بابا؛همین خوبه؛یعالمه باهاش دانلود میکنیم؛فقط موقع خوندن لینک هام؛و نظر گذاشتن؛باگوشی میام


اها بله
الهام
8 بهمن 91 1:08
خب مهنا وابید شام چی داشتین


چی؟؟؟
وابید؟؟
شام شامی درست کرده بودم
خانوم مهندس
8 بهمن 91 1:09
خودم نصبیدم؛سی دی ک برامون دادن خراب بود؛الان دادم پسرخالش ببینه اشکال کار ازکجاس‏(ناسلامتی شما بایک عدد خانم مهندس متشخص طرفید‏)‏


منم ویندوزم پریده بود اما مشکل از ی جای دیگشم بود ک اصلا قابل هضم نبود بیچاره پسرعموم 6 ساعت روش بود تا تونست هضمش کنه خیلی هم وارده ها
خانوم مهندس
8 بهمن 91 1:10
الهام چی هس کامنت آخریت؟نفهمیدم


الهام
8 بهمن 91 1:10
مهنا خوابیده


نه بابا بیداره
خانوم مهندس
8 بهمن 91 1:11
شام خونه مامانم خوردم؛برنج وجوجه؛ازظهر واسم نگه داشته بود؛رضاهم نخورد


تو هم ک همش اینور و اونوری
الهام
8 بهمن 91 1:12
وای مهندس


میبینی چ خودشیفتن بعضیا
الهام
8 بهمن 91 1:12
راستی رضا بهتر شد معدش


اره چی شد عشقت؟؟
خانوم مهندس
8 بهمن 91 1:13
چرا وای؟


منظورش این بود بابا مهندس
خانوم مهندس
8 بهمن 91 1:13
آره فعلأبهتره


خدارو شکر
الهام
8 بهمن 91 1:14
بچه ها برای عید هم کاری کردین



نه بابا
کی حالشو داره
خانوم مهندس
8 بهمن 91 1:15
بامامانم همسایه هستیم؛زود زود میرم ومیام؛من کجارفتم بیچاره؛امروزم ک قراربود بریم بیرون با رضاونرفتیم؛الانم باهاش یکم قهرم


همون خونه مامانتو میگم
خانوم مهندس
8 بهمن 91 1:17
واسه عید اصلأ حسشو ندارم؛دلم میخواد؛هیچی نخرم واسه عید؛ولی رضاقبول نمیکنه ک؛بخدا اصلأ دلم نمیاد واسه لباس پول بدم؛اونقد لباس دارم_توکمد ها دیگه جا نیس


من فک کردم منظورش خونه تکونی بود
وگرنه برای لباس ک نزدیک عید میرم خرید
الهام
8 بهمن 91 1:19
بچه ها من برم دیگه


بدرود عزیزم
خانوم مهندس
8 بهمن 91 1:20
کجارفتی؟


کی من؟؟
خانوم مهندس
8 بهمن 91 1:24
اشتباه گفتم؛آنه باتو بودم


چشم


کجا رفتی
منم دارم میرم
شب خوش
خانوم مهندس
8 بهمن 91 1:41
ببخش گوشیم خاموش شد؛شب بخیرعزیزم


عیبی نداره گلم
خانوم مهندس
8 بهمن 91 12:27
سلاااااااااام ظهر بخییر آنه؛ناهارچی میخوای بذاری؟


بدبختی
مامانی سارا
8 بهمن 91 16:25
جل الخالق مگه تو خونت از بقیه رنگین تره چرا میشه واسه تو کامنت گزاشت واسه بقیه نمیشه ؟؟؟؟اهان د بگو تو نی نی وبی هستی...........بابا جمله ثابتتو عوض کن دیگه هی میاییم هی کنف میشیم میریم..............


بله ما خونمون رنگین کمونه
چشم عزیزم
zahra
8 بهمن 91 19:45
اگه این بار هم نتونم ببینمتون چی ؟؟؟؟؟


ایشالا میبینیم عزیزم
الهام
8 بهمن 91 22:47
سلام عزیزم من تو پست قبلی چند تا لباس بچه هم گذاشتم دوباره آپ کردم دوباره هم عکس گذاشتم


اومدم عزیزم
الی
8 بهمن 91 22:49



به به ببین کی اینجاست
الی
8 بهمن 91 22:51
هستی آنه جون؟


اره قربونت سلام
الی
8 بهمن 91 22:52
تو که الان بودی؟


هستم عزیزم


هستی برم تا ده دقیقه دیگه بیام؟؟؟
الی
8 بهمن 91 23:12
هنی به دادم برس از دست ننه ات.


چرا
الی
8 بهمن 91 23:14



اومدم هستی؟؟
الی
8 بهمن 91 23:28
کشتی منو هستی؟


اره عزیزم
الی
8 بهمن 91 23:29
خوبی ؟


هی بدک نیستم
الی
8 بهمن 91 23:31
آب گرمتون درست شد؟


اگه خدا قبول کنه بله
الی
8 بهمن 91 23:32
هنی چطوره؟


خوبه
تو خوبی ماهان خوبه؟؟
چ خبر جیگر
الی
8 بهمن 91 23:33
مبارکه.




ممنون
سفر چطور بود خوش گذشت؟؟
الی
8 بهمن 91 23:35
ماهانم خوبه این ماه 4 تا دندون دراورد.


عزیزم
الی
8 بهمن 91 23:37
جات خالی هوا خیلی خوبه؟


پس خوش گذشت
هوای کجا؟؟
قم؟؟
نمیدونم بیرون نرفتم حالا فردا قراره خالم بیاد قم
الی
8 بهمن 91 23:38
انقدر تب کرد بچم


اخی برای دندونا؟؟
همینه دیگه ینی تموم بشه راحت شه ماهی جونم
الی
8 بهمن 91 23:41
چه ساکته . بچه ها نمیان؟


نمیدونم
الی
8 بهمن 91 23:42
پس مهمون داری فردا؟




نه من ندارم میرم خونه خالم پس فرداشم خونه مامانم هستن
خونه ما نمیاین
الهام
8 بهمن 91 23:43
سلام کی مهمون داره


مامانم اینا
الی
8 بهمن 91 23:44
طفچادبدسنباجفندبجقسبدق
الهام
8 بهمن 91 23:44
اون لباس لی رو برای مهنا گذاشتم دیدی جلوش پاپیون داشت


اره خوشگل بود
الی
8 بهمن 91 23:45
سلام الهام جون آنه مهمون داره.


من ندارم ک
الهام
8 بهمن 91 23:47
مهمونت کیه عزیزم


خالمه عزیزم میرن خونه مامانم و خونه اون خالم ک تو شهرمونه
الهام
8 بهمن 91 23:48
پس کی داره


الهام چقدر عکس بچگیت ناز بودی و ملوس
الی
8 بهمن 91 23:48
نه پری نه قطره نه خانوم مهندس پس کجان؟




دلمم برای همشون تنگه
الی
8 بهمن 91 23:49
اصن من مهمون دارم


وای اگه بدونی چقدرخوشحالم اخه خالم س سال از خودم بزرگتره بعد ی نی نی داره ک مدتیه ندیدمش
ای جوووووووووووووونم
الهام
8 بهمن 91 23:50
فهمیدم مامانت مهنا چطوره


خوبه پیش باباشه
الی
8 بهمن 91 23:50
خبر نداری ازشون؟

شیطونه میگه پاشو بهشون زنگ بزن.


خانم مهندس ک بعیده نباشه
پری خوشگله هم ک گفته سرم شلوغه ها و شاید نیام زیاد
میخواد بره سفر مشهد
غتره جونمم ک نگو کلی دلتنگشم
الهام
8 بهمن 91 23:51
ممنون عزیزم چشمات قشنگ میبینه


رنگ موهاتو ک نگو
الانم همین رنگیه؟؟؟
الی
8 بهمن 91 23:52
منم نی نی میخاااأام


تازه ابجیم اینام هستن
فکرشو بکن چ شلم شوربایی شود
الهام
8 بهمن 91 23:53
خوب چرا بچت این موقع بیداره
مگه صبح کی پا میشه



ما اصولا صبح نداریم ظهر پا میشیم
مهنا پا ب پای من بیداره تازه منو خواب میکنه بعد خودش میخوابه
الی
8 بهمن 91 23:53
بلههههه
الهام
8 بهمن 91 23:54
نه یکم تیره تر شده ولی بازم روشنه


قشنگه درهرصورت من ی بار موهامو این رنگی کردم
اخه موهای من مشکیه مشکیه
الی
8 بهمن 91 23:55
موهای الهام جون چه رنگیه؟


ی جورایی مث هایلات عسلی
الهام
8 بهمن 91 23:55
خوش به حالت الی جون من که همش تو خونم به خاطر درس الناز


اخی
امتحاناتشم ک باید تموم شده باشه
الی
8 بهمن 91 23:56
خخخخ


ووووووووووو
الهام
8 بهمن 91 23:57
الی جون آدرس میزارم برو تو وب ببین


اینم مث خانم مهندس با موبایل میاد
الی
8 بهمن 91 23:58
الهام جون مگه دختر بزرگ داری؟


اره س تا دختر داره
الناز و آینازو آنید جونم
البته آناهید ولی من میگم آنید
الهام
8 بهمن 91 23:59
دیروز سرما خورد آخرین امتحانش غایب بود امروز معلمشون ازش گرفته بود


اخی
الی
8 بهمن 91 23:59
کجا آدرس میزاری؟ الان برم؟


نه بابا با موبی
بری تا ی ساعت دیگه نمیایی هروقت بای دادی برو
الهام
9 بهمن 91 0:00
آره عزیزم من از همتون بزرگترم


نه بابا الی مام همسن توئه
الی
9 بهمن 91 0:01
شوخی نکن 3 تا؟

همیشه آرزو داشتم 3تا دختر داشته باشم.


زهی خیال باطل
الی
9 بهمن 91 0:03
بازم مرسی


الهام
9 بهمن 91 0:03
http://dokhtarayman.blogfa.com
بیا اینم آدرس ببین میتونی بری



تازه عکس خودشم تو پستای قبلیش هست
الی
9 بهمن 91 0:04
خوش به حالت الهام جه


الهام
9 بهمن 91 0:04
وای چه جالب من دلم میخواست 5 تا دختر داشته باشم


نـــــــــــــــه
چ خبره
من همش دلم میخواست ی دختر با ی پسر داشته باشم
الی
9 بهمن 91 0:05
منظور از جه جون است


بله الی جه
خخخخخخخخخخخخخخخخخ
الهام
9 بهمن 91 0:08
نه دخترا خیلی خوبن هرچی ذاشته باشی کمه


تو خوب بودن دخرتا ک شکی نیست
دخترا سیب و گلابن دخترا شاخه نباتن
الی
9 بهمن 91 0:08
الی جون اگه ناراحت نمیشی چند سالته؟


خخخخخخخخخخ
دوتا الی
الهام
9 بهمن 91 0:09
فکر کنم الی رفت ببینه اگه باز بشه
شام چی داشتین
فردا چی میخواین بپزین


شام با شوهرم مشکل داشتم غذا نپختم
فردام ک میریم برای مهمونی
الی
9 بهمن 91 0:10
منم میگم یا دختر یا پسر؟


نه یکی از اون یکی از این
الهام
9 بهمن 91 0:11
واقعا دخترا بهترین نعمت خداوندن


دخترا اب حیاتن
الی
9 بهمن 91 0:11
هستم دارم انار میخورم؟


الهام
9 بهمن 91 0:12
آره منم موافقم یه جنس بهتره
تو با شوهرت چت بود


الی
9 بهمن 91 0:13
چرا شام درست نکردی بیچاره هنی؟


غذای ناهار اضاف اومده بود هدوشون الان داشتن میخوردن
الی
9 بهمن 91 0:14
اصن باید شوهرت کتکت بزنه.


تو حرف نزن
خودت چی داشتی
الهام
9 بهمن 91 0:15



نخند
الی
9 بهمن 91 0:16
الی جون رفت؟


بابا گیجمون نکن تو فقط الی هستی
این الهام جه
الهام
9 بهمن 91 0:17
حالا سر چی بهش شام ندادی


چ میدونم
الی
9 بهمن 91 0:17
جاتون خالی لوبیا پلو


اصلا هم خالی نبود
الی
9 بهمن 91 0:18
تعریف کن ببینیم.


عمرا
الهام
9 بهمن 91 0:19
حداقل درست میکردی خودت میخوردی


خودم قبل از اینکه بیاد خوردم
الهام
9 بهمن 91 0:21
خب بگو یکم نصیحتت کنیم دیگه


نـــیی خوام
بابا همچینم بی غذا نبود الان داشتن پلو و مرغ میخوردن
فقط غذای ظهر هنی بود
الهام
9 بهمن 91 0:23



عینکت تو حلقم
الهام
9 بهمن 91 0:24
گناه داره من هیچوقت با شوهرم قهر نکردم تو این 11 سال



منم قهر نکردم منتها فقط شام نپختم
الهام
9 بهمن 91 0:26
الان دقیقا بگو باهاش قهری یا فقط سر سنگینی


الان داشتیم کلی حرف میزدیم
الهام
9 بهمن 91 0:27
الی نیستی عکسو دیدی
خوب خوبه ولی مواظب باش قهر سردی میاره


من قهر میکنم اما ب نیم ساعت نمیکشه ک اشتی میکنیم
الهام
9 بهمن 91 0:29



فدای گلت


الی فک کنم قهر کرد
الهام
9 بهمن 91 0:31
من نه دعوا میکنیم ولی قهر نمیکنیم بعد از دعوا میشینیم با هم چای میخوریم


چ با نمک
خو منی ک چای نمیخورم باید چکار کنم


خانم مهندس بم گفت عکسای هنی رو بزار خودش ک نیومد
الهام
9 بهمن 91 0:33
فکر کنم انار پرید تو گلوش


خخخخخخخخخخخخخخخخ
خیلی باحالی
خیلی خوب گفتی
الهام
9 بهمن 91 0:35
حتما دو باره با شوهرش سر سنگین شده



اخی اونم عین خوده منه
الی
9 بهمن 91 0:36
ببخشید شیر بدم میام


تا حالا پس کجا بودی
داشتی ب یکی دیگه شیر میدادی
الهام
9 بهمن 91 0:37
اگه حدس زدین من الان چه شکلیم


جلل الخالق ینی چی؟؟؟
الی
9 بهمن 91 0:40
بگو بگو بگو



چی بگه الی جه
الهام
9 بهمن 91 0:41
منو تصور کنید الان دزد بیاد خونمون


دقیقا حرفی ک همیشه شوهرم ب من میزنه
میگه اگه ی روزی زلزله بیاد تو رو اینجور میخوان از زیر اوار بکش بیرون
ی همچین شوهری داریم ما
الی
9 بهمن 91 0:42
الهام جون مگه کوچیکه چند وقتشه؟


اره بابا آنید کوچولوئه
الهام
9 بهمن 91 0:43
نه عزیزم داشتم شیر میدادم کلا بازم


بهله
الهام
9 بهمن 91 0:44
یک سالشه


عزیزمه
الی
9 بهمن 91 0:44
چرا شام درست نکردی آنه.

بگو بخندیم حتما دعواتونم بامزه اس.


نه این یکی اعصاب خرد کنه
مال دیشبه تموم شد و رفت
الی
9 بهمن 91 0:45
قربونش ایشالا صد ساله بشه


الهام تو سی سالت بود؟؟؟
الهام
9 بهمن 91 0:46
نه مال من ذوق میکنه میگه تو که لپاتو دوباره انداختی بیرون


خخخخخخخخ
بترکی الهام
الی
9 بهمن 91 0:46
خوب خدا رو شکر که بخیر و خوشی تموم شده.


هی بله


راستی الی مامی ایدا چی شد؟؟
الهام
9 بهمن 91 0:48
خوب مهم نیست خوبه که تموم شد
آره من 61 هستم



الی
9 بهمن 91 0:51
خبر ندارم شمارشو ندارم.

25 سالمه.


25 سالگیت تو حلق غتره
الهام
9 بهمن 91 0:53
اسم بچه ات چیه عزیزم


الهه مامان ماهان
الی
9 بهمن 91 0:54



واه واه چ اداها
الهام
9 بهمن 91 1:03
خب عزیزم برای ابرو چند میدی؟


13 تومن


البته بعضی جاهاهم ده تومن
خانوم مهندس
9 بهمن 91 1:04
سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام


اوه اوه میزاشتی دیگه فردا میومدی
خانوم مهندس
9 بهمن 91 1:05
من برا ابرو سه تومن میدم



چ خوب کجا
الهام
9 بهمن 91 1:05
وای اونجا سر گردنست شیراز 3 تومن تا 5 تومن



البته با شمع میگما
وگرنه ابرو تنها 5 تومن
البته جاهای ارزونم داریم
و البته تر من بیشتر خودم ابرومو تمیز میکنم
خانوم مهندس
9 بهمن 91 1:05
نرین هاااااااااااااااااااااااااااااااا
من تازه اومدم خب

باشه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


ب قوله مهنا باش
الهام
9 بهمن 91 1:06
سلام عزیزم حرفت بود


خیلی زیاد
خانوم مهندس
9 بهمن 91 1:07
اره الهام
اینجا هم 3 تومن تا 6تومن هس
البته من فقط ابرو رو میرم
اصلا تاحالا صورتمو بند ننداختم
شماها چی؟؟؟؟؟؟؟؟


بیشتر شمع میندازم
الهام
9 بهمن 91 1:07
موم عربی بزار


عربی؟؟
خانوم مهندس
9 بهمن 91 1:07
البته مال منو بیشتر وقتا مادرشوهرم برمیداره
بلده




من خودمم بلدم خودم بیشتر تو کارشم ولی الان گذاشتم پرشه برای عروسی دوستم برم ی جا حسابی
الهام
9 بهمن 91 1:08
منم ننداختم موم عربی برای بدن خوبه مثل شمعه


من خودم رفتم موم سرد کنز خریدم خوبه مث شمعه
الهام
9 بهمن 91 1:10
خیلی خوبه ولی موم عربی رو خودشون درست میکنن


کجاها داره؟؟
خانوم مهندس
9 بهمن 91 1:10
رضا عاشق موهای صورته منه
البته زیاد نیستا
خیلی نازک و کمرنگه
هیچوقتم دوس نداره
بردارم
:
P

بلـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه


اوه اوه امشب شبه عشقه
الهام
9 بهمن 91 1:12
عین شمع رو بدن میزارن
بعد لولش میکنن تکه تکه بهش آدامسی هم میگن


چ چیزا
الهام
9 بهمن 91 1:14
شیراز تو آرایشگاه خودشون درست میکنن


اها پ تو ارایشگاها هست
الهام
9 بهمن 91 1:15
منم صورتم بوره بر نمیدارم


منم ک چندماه ب چندماه برمیدارم
خانوم مهندس
9 بهمن 91 1:15
اره
امشب شب عشقه


ک امشب شبه عشــــــــــــــــــــــــــــــــــــــقه


وااااااااااااااای آنه
یعالمه اهنگ
معین و امید دانلود کردم انقد باحالن!!!!!!!!!!!!!




بترکی تو ک معلومه شب عشقه برات

معین ک شوهرم کلی داره تو فولدراش
امروز ی اهنگ از انریکه گرفتم میکس کردم اینقدر ناز شد رو فیلم عروسیم معرکه شد از میکسای بیرونم خوشگلتر شد
خانوم مهندس
9 بهمن 91 1:16
الهــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــام
چ خبرا گلــــــــــــــــــم؟





وای یکی اینو بگیره اینقدر خوشه والا
خانوم مهندس
9 بهمن 91 1:17
الی رفت؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/



اونکه اره بدون خدافظی همیشه میره
منم خسته شدم برم دیگه
الهام
9 بهمن 91 1:18
هیچی عزیزم درست شد


خانوم مهندس
9 بهمن 91 1:19
بیا بریم دشت
کدوم دشت؟

همون دشتی ک .......

آنه حسودیت میشه خوشم امروز؟؟؟؟؟/


واااااااااااااااااااای کاااااااااااااااش همیشه
انقد سرحال باشم!!!!!!!!!





بترکی چرا حسودیم شه
ایشالا همیشه خوشحال باشی
الهام
9 بهمن 91 1:19
نه نرفتم


فک کنم بااون الی بود
اگرم بااون نبود منظورمن اون بود یهو ب خودت نگیری
خانوم مهندس
9 بهمن 91 1:20
تو برو


خوش گلدین!!!!!!!!!!1

منم دارم یاهو مسنجر مینصبم

از این ب بعد با الهام جونم بچتیم

تو هم بمون باخا باخا


منم یاهو دارم جیگر
فوقش میریم کنفرانس
الهام
9 بهمن 91 1:21
اره عزیزم نگرانت شدیم من دیگه برم عزیزم چشمم درد گرفته


مث من کمرم درد گرفته
مث شما باکلاس نیستیم ک رو صندلی بشینیم
رو فرش قرمز نشستیم
خانوم مهندس
9 بهمن 91 1:21
انقد حال میده ترکی بلد نیستی


یاد میگریم
الهام
9 بهمن 91 1:21
بیا چت من روشنم


من دیگه برم عزیزانم
خانوم مهندس
9 بهمن 91 1:22
باشه یه لحظه الهام جووووووووووووووووووووووووون


پس من رفتم بابای
خانوم ....
9 بهمن 91 1:23
شب بخیرررررررررررررررر
آنه جووووووووووووووووووووووووون




فداااااااااااااااااااااااااات شم
مرسی ک عکسای


عشقمو گذاشتی


عزیزی
بای
خانوم....
9 بهمن 91 1:23
همون من بودم حوصلم نکشید مهندسشو بنویسم


خو اسمتو بزار همون ک ادرس وبته
بزن یاس حوصله داریا


بای دوستان
الهام
9 بهمن 91 1:26
هستم تو کجایی؟


قالت گذاشت و رفت
الهام
9 بهمن 91 1:27
بای ما هستیم الان


الهام
9 بهمن 91 1:28
کجایی مهندس


پیچوند
الهام
9 بهمن 91 1:29
فکر کنم همتون رفتین بخوابین


بهـــــله
الهام
9 بهمن 91 1:36
نیستی مهندس
خاله سیما
9 بهمن 91 10:24
سلام
الهی عکساشو خداروشکر ریحانه کاری به کنترل و باطریاش نداره قدم نو رسیده ی خواهر جانتان هم مبارک ایشالا روزی شما
خصوصی


چ جلب نمیدونستم خودتی دختر
خخخخخخخخخخخ
مامانی سارا
9 بهمن 91 15:09
عزیزم عید مبارک
;
بیا حالا مهربون باشیم با هم تا بعد از خجالت هم درمیاییم


بزار فکرامو بکنم
خانوم مهندس
9 بهمن 91 16:01
سلام عشقم‏!آنه میگم هنی کپ خودته هااا؛‏(امروز ب این نتیجه رسیدم‏)‏


تازه امروز ب این نتیجه رسیدی؟؟؟
خانوم مهندس
9 بهمن 91 16:02
آنه جون دوستت دارم‏(یدفه عشقم؛دوست داشتنتو کشید خو‏)‏


فدات شم
خانوم مهندس
9 بهمن 91 16:03
واااای خداااااا هنی رو من کی گاااااز میگیرم؛آااخ ک اونروز روزه عشقه؛که اونروز روزعشقه؛مگه ن آنه؟



بترکی
الهام مامان راميلا
9 بهمن 91 18:31
سلام واقعا يعني راميلا شبيهه من
عمرا اگر شبيهه من بود كه غصه نداشتم بچه ام حروم شده كپي شوهر و خانواده اش است
مادر به اين زيبايي موندم اخه چرا


عزیزم
پری مامانی نیکان
9 بهمن 91 23:54
ای جان عکسای این عروسک رو ببین. بخورمش.
آنه اونی که روپای هنی هست عروسکه یا بچه واقعی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


بترکی حنانه هست دیگه بچه خواهرم
الی
10 بهمن 91 0:13
کسی نیست؟


پری مامانی نیکان
10 بهمن 91 0:51
آنه خونه نیست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


پری مامانی نیکان
10 بهمن 91 1:10
هویج ها خودشون رو معرفی کنن لطفا.


خانوم مهندس
10 بهمن 91 1:55
نیستی بازم عشقم؟


مامان میعاد
10 بهمن 91 18:31
چه دختر دوست داشتنی ای دارید تبریک میگم بهتون


فدات شم
خانوم مهندس
10 بهمن 91 23:22
خانوم مهندس
10 بهمن 91 23:22
نیستی انه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


خانوم مهندس
10 بهمن 91 23:22
خانوم مهندس
11 بهمن 91 0:44



عزیزم
زری مامان مهدیار
12 بهمن 91 10:29
عاشقتممممممممممممممم وروجک
مامانی مهنا جون چرا دیگه پیش ما نمیایی؟ ما کلی می دوستیمت


فدات بشم من
چنوقته خیلی سرم شلوغه همش مهمونی
مامان دونفرو نصفی
12 بهمن 91 21:13
سلام عزیزم ممنون سر زدی بیا منتظرم
خانوم مهندس
12 بهمن 91 21:17
سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااام


سلام عزیزم
زری مامان مهدیار
12 بهمن 91 21:57
هزارتاااااااا دلمون تنگ شده بود مرسی که اومدی پیشمون


قربانت
ZaHrA
13 بهمن 91 11:25
خیلی دلم براتون تنگ شده


مام همینطور گلم
عکسات چطور شد؟؟؟
يسنا
13 بهمن 91 14:04
سلام آنسه جونم.
خوبين؟قدم نورسيده مبارک فدات شم.
من يه يه ماهي درگيره يه موضوعي بودم دل و دماغ نت و نداشتم عزيزم.
اومدم که حالتو بپرسم.


مرسی عزیزم مام خیلی دلتنگت بودیم
زهره
15 بهمن 91 19:57
سلام وبلاگ زیبایی دارید میشه به وبلاگ من هم سر بزنید منتظر حضورتان هستم


حتما
رعنا
15 بهمن 91 22:04
سلام
عزیز دلم چقدر دلم واسش تنگ شده بود

مبارک باشه این دلخوشیش

مواظبش باش


ممنون عزیزم
مامان جوجه طلا
16 بهمن 91 17:24
سلام عزیزم مرسی که به یادم بودی

ببخشید خیلی وقته نت نیومدم ولی به یادت هستم اگر بیام حتما به تو سر میزنم.


فدات بشم گلم من فقط مونده بودم چرا تو لینکام نبودی
مامان جوجه طلا
16 بهمن 91 17:31
دختر نازت خوبه


اره عزیزم خوبه
امروز برای اولین بار مای بیبی براش نبستم حالا اینقدر میترسم
مامان جوجه طلا
16 بهمن 91 17:34
آفرین چه کار خوبی کردی جیش نکرد


کلا دوساعتم نشده
ولی کچلش کردم از بس گفتم مهنا جیش نداری؟؟؟
الانم بردمش خیلی کم جیش کرد
میترسم
چنبار گفتم ولش کنم و مای بیبی ببندم براش باز موندم چ کنم
مامان جوجه طلا
16 بهمن 91 17:39
یه کم سختی داره ولی تحمل کن ایشالله موفق بشی نتیجه کارتو به من بگو تا من هم انجام بدم راستی یکی بهم گفت شرت عینکی یا آموزشی پاش کن.


اموزشی؟؟؟؟
نمیدونم چیه؟؟؟؟
ینی ادامه بدم؟؟
فکر نکنم بتونم
فروزان
17 بهمن 91 11:30
تازه با هاتون اشنا شدم وب جالب وزیبایی دارید با افتخار می لینکمت


ممنون عزیزم


چرا ادرس نزاشتین گلم


لفطا 4 تا هویجا خودشونو معرفی کنن
وقتی میرم همه میان
جشنواره تولید کتابهای صوتی کودکان
24 بهمن 91 11:45
دوست بزرگوار مامان عزیز
برآنیم تا بزرگترین کتابخانه صوتی برای کودکان و نوجوانان ، بویژه کودکان نابینا را ایجاد کنیم .برای این کار، کافی است یک یا چندین کتاب مناسب کودکان و نوجوانان را انتخاب کرده، آن را بازخوانی نموه و فایل صوتی را برای ما ارسال نمائید و یا اینکه یکی از قصه ها ،داستانها و متل های محلی خود را با زبان و لهجه خود ضبط و به این جشنواره ارسال نمائید.بدین ترتیب شما علاوه بر اینکه در یک حرکت فرهنگی عظیم سهیم شده اید، بی هیچ هزینه ای جزو پدیدآورندگان کتاب کودک می شوید و همچنین در راه حفظ فرهنگ ، زبان و یا لهجه محلی خود گامی بزرگ را می پیمائید.
از شما بزرگوار رسما دعوت به عمل می آید تا در اجرای این جشنواره ، درخواست " همکار افتخاری" ما را پذیرا باشید و با اطلاع رسانی یا هرگونه اقدامی که خود صلاح می دانید، یاری مان نمائید.



مامان معید
11 اسفند 91 3:22
اون غروسک کیه؟ حنانه اس؟


اره عزیزم
می نا شیرخان
13 مهر 92 16:47
سلام عزیزم
خیلی وب سرزنده و قشنگی داری
دیشبم خوش گذشت.. خععععلی


سلام عسیسم مرسی از حضورت
ب ماهم خعلی خوش گذشت