مهنا مهنا ، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 12 روز سن داره

کـــــودکـــــ عشق , مُــــهَــــنّــــا

روزمرگی ما

1391/10/10 15:08
نویسنده : مامان
2,154 بازدید
اشتراک گذاری

تلویزیون روشنه و داره مل مل رو نشون میده مام روبروی تی وی دراز کشیدیم و طبق معمول مهنا هم ور دل ماخمیازه

گلی میاد با ی صندوقچه ایی ک میگه توش گنجهچشم

یهو میبینم تلویزیون خاموش میشهتعجب

ب هنی نگاه میکنم ک میبینم ی نگاه بم میندازه و چشاشو میبنده و با ی غمش روشو از ما میگیرهمنتظر

هرکی ندونه فک میکنه من دارم گلی میبینم و خیلی برام مهمه و اونم میخواد حرصمو درارهعصبانی

با حرصی ک مطمئنا از من در اومده اما برای حفظ ظاهر هم ک شده رومو ازش میگیرم و خودمو سرگرمه موبایلم میکنمعینک

ی  چند ثانیه بعد صداش میاد ک میگه : عوووووووب بیا مامان

و تلوییونو روشن میکنه

منخنثیاز خود راضی

مهنامژه

گلی و مل مل تو شبکه دوخنثی

فقط موندم مهنا اون موقع منو چی فرض کرده

بلهههههههههههههههه اینجوریاست دختر منقلب

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (301)

پری مامانی نیکان
10 دی 91 15:02
اول


اولـــــــــــــــ
پری مامانی نیکان
10 دی 91 15:03
ههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه
خیلی باحال این دخملت. قربونش برم فهمیده کارتون مال اون نیست ماله مامانشه. ای جیگرتو برم من.


نه بابا خودش عاشقه گلی و ایناس اون لحظه فیلم ک حساس شد نامرد حس کرد و خاموش کرد بساطی داریم ما بااین دختر
پری مامانی نیکان
10 دی 91 15:04
چطوری. ظهر چند بیدار شدی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


چون تا 7 صبح ک شوهرم میخواست بره بیدار بودم و بدرقشون نمودم
ساعت 1 بیدار شدم
پری مامانی نیکان
10 دی 91 15:07
منو میفرستی اینجا وخودت نمیای؟؟؟؟؟

الآنه شما کجایید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


اینجام این یسنا تو پسته قبلیه دارم توجیهش میکنم ک بیاد اینجا اما نبفهمه
پری مامانی نیکان
10 دی 91 15:13
آنه منم دیشب برنامه ای داشتم. پای نت بودم میثم همش میگفت خوابش میاد من که رفتم بخوابم اون خواب از سرش پریده بود. من ساعت 4 خوابم برده بود بیچاره شوهری رو زابراه کردیم و خودمان خوابیدیم واونم دیده بوده خوابش نمیبره رفته سر نت تا 6.


خخخخخخخخخخخخخ
میخواست گولت بزنه تا خودش بره پای نت
پری مامانی نیکان
10 دی 91 15:14
یسنا جونم سلام. خوبی . هنوز قسمت نشده از وب شما دیدن کنم اما به زودی خدمت میرسم. باران خانم خوبه؟؟؟؟؟؟؟


شکلک ی ادمی ک داره سوت میزنه

این یسنا تو سفر زمان گیر کرده هنوز تو پست قبل داره با خودش سرو کله میزنه
خخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
پری مامانی نیکان
10 دی 91 15:17
من دیشب ساعت 4 خوابم برده وصبح علی الطلوع ساعت 13 بیدار شدم الآن خوابم میاد تو چه جوری 7 خوابیدی 1 بیداری؟؟؟؟؟؟؟ پس یه زحمت نیکان رو 2 ساعت براش مادری کن من بخوابم.


واقعا خوابت میاد؟؟؟
چرا؟؟؟
9 ساعت خواب بودی دیگه
نیکان جون بیا بغل مامان
من از اولش میدونستم تو مامانش نیستی
باید بگردیم دنبال مامانش
ینی کیه
پری مامانی نیکان
10 دی 91 15:23
شام چی میخوای بپزونی؟؟؟؟؟؟؟


فعلا درگیر ناهارم
پری مامانی نیکان
10 دی 91 15:24
بترکی......
میگم هر کیه زن میثمه ......
یعنی میثم یه زن دیکه داره .........



خخخخخخخخخخخخخخ
نه بابا چرا حرف تو دهن ما میزاری
يسنا
10 دی 91 15:24
مننننننن بااااا رفرش کردن سرويس ميشم.
بعد ميگم تو روحت ناراحن ميشي.
پري جان وب مآ در دست تعمير است زور نزن خواهر.
باران توپ است!نيکان چطورياس
قربون اندام ورزشيش بره الهه.


بــــــــــــــی ادب
پری مامانی نیکان
10 دی 91 15:25
برو خودتو سر کار بذار چیکار داری به من و شوهرم


عزیزم
پری مامانی نیکان
10 دی 91 15:26
ای بابا نگو الهه. قیافه دختر داییمان از یادمان رفته انقدر که بی معرفته


الـــــــــهه عشق غتره کجایی عزیز دل آنـــــــی
يسنا
10 دی 91 15:28
ما شام نميپزيم گردنمان کلفت است.
راستي آني باران سلام نکردنش يه موضوع ارثيه از خانواده پدرش.
وگرنه پري ميدونه من انسان مباديه آدابي هستم.
مگه نه پري ها ها ها؟
کلي باهاش کلنجار ميرم تا اين حس خودبرتربيني از سرش بيافته و مث اونا نشه.


عزیزم
مهنا هم اولش سلام نمیکرد اونم دلیلش کم روییش بود اما تازگیا خوب شده سلام میکنه
حالا اگه باز چشمش نزنم
پری مامانی نیکان
10 دی 91 15:28
نیکان خوبه خاله یسنا جون . کشته منو دم به ساعت دست منو میگیره میبره تو آشپزخونه * به * میخواد الانه بیاید خونمون سلف سرویس هر چی بخواید رو میز ما پیدا میشه.


جدی کاش من اونجا بودم
عاشق سلف سرویسم
يسنا
10 دی 91 15:32
الي تو دوران کمرنگي داره حال ميکنه.
باما هم همينه.
ايشالا مياد اينجارو ميخونه هر وقت کمرنگه داره يه غلطايي ميکنه.


بچمون داره بنایی میکنه و بیل میزنه
ای من ب فدات الی الان کلی لاغر شده
شده مثله خود من
پری مامانی نیکان
10 دی 91 15:33
من که بچم مثل طوطی هر کس از در خونه و اتاق خوابها و حمام و گلاب به روتون دستشویی میاد میگه *سل* الهی فداش بشه مامانش. درسته 10 % از ژن من در ظاهر این بچه نمایانه اما اخلاقا خدا رو شکر به خودم و خانوادم رفته و 10% به اونوری ها رفته


چقدر شماها خودشیفته این
پری مامانی نیکان
10 دی 91 15:35
حالا فهمیدی مامان نیکان کیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


یـــــــــکـــــــــم
يسنا
10 دی 91 15:36
دروبزن اومدم تو.
اول پيچم.
فقط کدوم طبقه اين؟


مامان مهنا سوته رو بزن
پری مامانی نیکان
10 دی 91 15:39
انتخاب باشما:
چوب کنجدی
پفیلا
آجیل میوه
آب
انار دون شده
باسلق
کوکی

شما انتخاب کن همین الآنه پست سفارشیش کنم.



اجیل میوه با میلک شیک شکلاتی لفطا
پری مامانی نیکان
10 دی 91 15:40
خونه ی ما ویلایی عزیزم .


خوش ب حالت
اپارتمانی خیلی مزخرفه
يسنا
10 دی 91 15:41
پري شب رفتي وب ميثم آدرس يادت نره بذاريا
آهان سلامم بکن.
سلام من برسون .بگو يسنا ميگه از سکوت (ابوالفضل)خبري نداري؟
البته اگه رفتيا پري جون.


ای خدا از دست رفتن این دوتا
پری مامانی نیکان
10 دی 91 15:41
ما به علت اینکه مامان پری سینوزیت داره زمستون ها از توشیدنی های سرد استفاده نمیکنیم. منوی بعدی.....


ای بابا پس ی فنجان اسپرسو
پری مامانی نیکان
10 دی 91 15:43
آی گفتی......
چه فایده سال بعد خونمون میشه آپارتمانی


اینقدر بده امارتو همه همسایه ها در میارن
پری مامانی نیکان
10 دی 91 15:45
یسنا ،جون پری آدرس میذارم ببین اینجا هم همش آدرس دارم فکر کنم میثمک سر به سرم میذاره.


بابا چ سر ب سری الان اینجاهم ادرس نمیزاری
تورو خدا نیگاه ادرس نداری
يسنا
10 دی 91 15:45
باسلوقش تو حلقم.
چيپس با ماست موسير لطفا...
پري کي مياين تهران کليد ويلاتونو بدين به ما؟


اینو چ سوء استفاده گره
پری مامانی نیکان
10 دی 91 15:46
لوله کشی بهت رسید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


هااااااااااااااااااااا
يسنا
10 دی 91 15:46
منم قصدم سربسر گذاشتن بود البته.


تو رو ک میدونیم کار دیگه ایی بلد نیستی
پری مامانی نیکان
10 دی 91 15:47
نه بابا میترسم به یک ماه نکشیده به خاطر سر و صدا پرتمون کنن بیرون.
بیخود کردن مگه من بی کس و کارم بندازنم بیرون؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


خوبه خودت جواب خودتو میدی
پری مامانی نیکان
10 دی 91 15:50
بهمون قول سال بعد شهریور رو برا اتمام خونمون دادن ولی من تا همه چی مو جمع وجور کنم فکر کنم عید سال بعدش باشه. نه دیگه اون موقع منم باید کلید اینجا رو بدم. تا عید 93 وقت دارید بیاید خونمون.


ما با کسایی ک بچشون شبیهش نیستن ارتباط نداریم
پری مامانی نیکان
10 دی 91 15:51
آنه مگه تو هم غیر سر به سر گذاشتن کار دیگه ای بلدی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


بله بلدم لوبیا پلو درست کنم با پلو و ماهی و....
يسنا
10 دی 91 15:51
لوله کش ديگه کيه؟
خط رو خط شد فکر کنم داره با نيکان لوله بازي ميکنه.
بيخيال انسه جون ما خودمون سه تا ويلا تو شمال داريم.
از کل سال سه ماهشو شماليم خواستم با ويلا پري اينا بشه سه ماه و يه هفته.


اووووووووووووووووف ینی اینقدر باکلاسین
پری مامانی نیکان
10 دی 91 15:52
آنه جدی تو ناهار نخوردی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


من اصلا ناهار نمیخورم عزیزم
خانوم مهندس
10 دی 91 15:53
سلااااااااام


به به ببین کی اومده
پری مامانی نیکان
10 دی 91 15:54
من که شمال نیستم اول جاده بابا دیگه اینقدرم شهرستانیم نکنید. 100متر بالا تر از میدون امیر کبیر.


جاجرود میشینی
يسنا
10 دی 91 15:54
اي خفه نشي آنسه بااين جوابات.
نيکان عين پري سفيد مفيده ديدي پري مامانه واقعيشه.


اره اینو توجه نمودم ولی دلیل نمیشه شاید سفید کندده زده نیکان
پری مامانی نیکان
10 دی 91 15:55
یسنا جون ووووووووووووووییییییییییییییییی چه حرفایی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
آنه اسپرسو خواست براش لوله کشی کردم.


بی ادب
خانوم مهندس
10 دی 91 15:55
آنه جون اصولأ ازکل روز چقدشو تو نت هستی؟شوهرت واسه ناهارمیاد؟


نه نمیاد عزیزم
اصولا نت رو پای ما برنامه ریزی شده
خانوم مهندس
10 دی 91 15:57
سلام پری جون یسناجون خوبین؟چه خبراازدیشب تاحالا؟امروز ساعت1بعدازظهربیدارشدم


تووووووووووووووووهم
خخخخخخخخخخخخ
يسنا
10 دی 91 15:58
آخ که اي کاش من يه شهرستانيه با شرف بودم.
البته بلانسبت شما پري جون کلي گفتما.اصلا خودمو گفتم.
به به خانوم مهندس.از نقشه ها چه خبر.
راستي پري يادت نره پيغاممو بديا


سووووووووووووووووووووووووووت
پری مامانی نیکان
10 دی 91 15:58
یسنا دوستت دارم هوارتا هزارتا. آنه دیدی نیکان پسر خودمه میثمم فقط منو داره.
خودم جوابمو بدم؟؟؟؟؟؟؟؟؟



خط فاصله
الهی پری قربون شوهریش مگه جرات داره به جز پری جونش کس دیگه ای رو داشته باشه.؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


اونکه بله
برمنکرش نقل و نبات
خانوم مهندس
10 دی 91 15:58



چ خبر عزیزم
يسنا
10 دی 91 16:01
خانوم مهندس من شوخي ميکنما ناراحت نشي يه وقتيا.
از آني بپرس من بچه بي ادبي ام.


نه خیلی دختر خوبیه و کلی باادبه
اصلا هم افعالم معکوس نبود
خانوم مهندس
10 دی 91 16:02
من0رفتم عشقم اومد ازکلاس؛فعلأ بچه ها


بای عزیزم
پری مامانی نیکان
10 دی 91 16:04
اولا سلام به خانم مهندس عزیز. خوبی خانمی. راستی من الآن نقش هویج وب شما رو دارم میشه بیای و بهم رمز بدی.


اینوووووووووووووووخوب اومدی خخخخخخخخخخخ
پری مامانی نیکان
10 دی 91 16:06
بجه ها ببینید کی برام کام گذاشته. اه نه این این این
این اسم دختر دایی منه
الهه دختر دایی من
به روش رومءوو ژولیت بخونید


عزیزم
الی عشقه من کجایی
يسنا
10 دی 91 16:08
در مورد پست:
آفرين .
بايد به اين کاراي بچه ها بي تفاوت بود.
ما هم مل مل و ميبينيم .قبلشم پنگولو که من عاشقشم.


وای من عمو پورنگو خیلی دوس دارم
يسنا
10 دی 91 16:11
اگه آنه بگو بياد اينجا يه خورده دور هم باشيم پري.


گند زد ب وبم رفت این هنی
دومین داشتیم با شوهرم اختلاص میکردیما کی اومد پای نت
يسنا
10 دی 91 16:14
پورنگ که تهشه.
منم دوسش دارم.
تو رو هم دوس دارم،نيکان پريم دوس دارم.خدا کنه زودتر مث هاج مادرشو پيدا کنه.


خخخخخخخخخخ
اره واقعانا
کمکت میکنم نیکان ی اطلاعیه میزنم تو وبم ک مادرتو پیدا کنیم
يسنا
10 دی 91 16:17
الهي مادر فداش شه.
بگو خودش بايد درست کنه ها تو وقت نداري .
دوستان ما رفتيم.کودکمان بيدار شد.
خوش گذشت .الي اومد سلام برسونين.


برو عزیزم ببوس بارانتو ک هرچند ما ندیدیمش
پری مامانی نیکان
10 دی 91 16:17
الی اومد از اومدنش نتم هنگ کرد یه آن قطع شد.


پا قدمش از بس سنگینه چون نت منم خراب شد البته مرورگر موزیلام
الان با گوگل کروم اومدم
پری مامانی نیکان
10 دی 91 16:19
شما خودتون خوار مادر ندارین با مادر پسر من شوخی میکنید. با اون آهنگت
مامان جون من لنگه نداره


ها بله ک مامان آنش لنگه نداره حتما نیکان برای تو بخونه معلوم نیست از کجا پیدات شده
خانوم مهندس
10 دی 91 16:20
اومدم باز؛پری جون سایتت بازنمیشه باگوشیم؛ازآنسه جون بگیر رمزهامو


منم رمزت سیو شدست وگرنه نمیدونم چیه ینی ستاره اییه
ی بار دیگه برام خصوصی بفرست بش بدم
خانوم مهندس
10 دی 91 16:21
:-‏)‏


خانوم مهندس
10 دی 91 16:23
یسنا وبلاگ نداره؟؛آنسه جون آدرس سایت پری جونم بنویس؛فدات


یسنا فعلا تو هواست با وبلاگش
اما این ادرسه وبه پریه
http://pari64.blogfa.com/
پری خودشیفته
توهم رمزتو خصوصی بزار برام
خانوم مهندس
10 دی 91 16:25
زودپاکش کن رمزمو؛


درست گذاشتی؟؟؟
پری مامانی نیکان
10 دی 91 16:25
الی قالب عوض کرده.
آها فهمیدم تو هم حسودیت شد امروز قالب وب مهنا رو عوض کردی.


متوجه نشدم من
در ضمن من دیشب عوض کردم
پری مامانی نیکان
10 دی 91 16:29
آره تو خوبی من که تا ساعت 3 باهات بودم ندیدم.


رمزه خانوم مهندسو نوشتی؟؟
پری مامانی نیکان
10 دی 91 16:30
به من میگی خودشیفته
آهنگ تو که اخر من شیفتگیه.


نه اسم وبلاگت نشون از خودشیفتگیه
مامان مهنای جیـــــــــــگر
10 دی 91 16:32
دوستان عزیز من دیگه باید برم خونه مامانم
خوش باشید


بای عزیزم
يسنا
10 دی 91 16:32
پري وبتو به بلاگ اسکاي يا نيني وبلاگ تغيير بده که من بتونم بيام پيشت و کامنت بدم .
به بلاگفاييا نميتونم کامنت بدم. باچه؟آورين. اونوخ ميام اونجا باهم مادر مهنا رو پيدا ميکنيم.


هووووووووووی هووووووووووووی هووووووووووووی
مهنا عینه خودمه
بگردید باباشو پیدا کنید
خانوم مهندس
10 دی 91 16:34
اگه همسرتون به دوسته صمیمیش اس بده؛جانه من خوبم توچطوری؛روحنات من خیلی دوستت دارم داداشی؛شماچه عکس العملی نشون میدین؟


شوهر من بی خود میکنه اصلا با دوستاش اس بازی کنه
پری مامانی نیکان
10 دی 91 16:34
رمزای مهندس رو برام بفرست


حذفش کردم خودت مینوشتی دیگه
يسنا
10 دی 91 16:34
ررررررررررررررررررررفففففففتتتتتتتتت!
من مامانمو ميخام.


هنوز نرفتم
خانوم مهندس
10 دی 91 16:35
یسنا چرانمیتونی به بلاگفایی ها نظر بدی؟


چون از بس زغالیه نتش
خانوم مهندس
10 دی 91 16:37



يسنا
10 دی 91 16:37
خودگيري داريا؟
آخه کي با خودش خداحافظي ميکنه!!!!
حالا کي از دس رفته؟
خوش بگذره ،مامانو ببوس.


نمیرم خونه مامانم بمونم ک میرم اونجا شوهرم بیاد دنبالم
خانوم مهندس
10 دی 91 16:38
واقعأ اس بازی نمیکنه همسرت؟همسره منم حوصلش نمیکشه اصلأ؛ولی یه دوست داره ازدوران دبیرستان؛که خیلی باهم دوست بودن؛وهمدیگه رو داداش صدامیکردن


نه زیاد اهلش نیست نه ک اهلش نباشه ها وقتش نیس
خانوم مهندس
10 دی 91 16:40
الان اون رفته یه شهره دیگه دانشجوئه؛وتقریبا ماهی 2-3باربه هم اس میدن؛رضاهم بهش میگه مثلأ دوستت دارم داداشی؛الان مشاهده کردم‏"روحنات من‏"‏


روحنات ینی چی؟؟
خانوم مهندس
10 دی 91 16:41
بعد من رو این کلمه ها خیلی حساسم؛ازاونجایی هم ک میدونه من به دوستش حساسم اس هارو پاک کرده؛ولی نمیدونه خانومش چه بلایی هستش؛از دلیوری هاش خوندم اس هارو


خخخخخخخخخ
توهم ک کپیه منی
خانوم مهندس
10 دی 91 16:42
روحه من


یعنی اون روحشه
يسنا
10 دی 91 16:42
ما اصولا دس به موبايل شوهرمان نميزنيم!
عکس العملي نشون نده خانوم مهندس.
مگه اينکه احساست شاخکاتو تيز کرده باشه که بو داره قضيه در غيراينصورت دادشه توي اس ام اس سبيل دارد !!!


خانوم مهندس
10 دی 91 16:44
بعضی وقتا میگم چطور من به دوستام ازکلمه های‏"عشقم؛دوستت دارم؛فدات؛بوس و..‏"استفاده میکنم خب اشکال نداره؛ولی هرکارمیکنم حساسیتم ب این موضوع کم نمیشه؛اونوقت احساس میکنم منوکمتر دوست داره؛چراباید کلمه هایی ک ب من میگه رو ب یه نفر دیگه بگه


اخی عزیزم
معلومه شوهرت خیلی رمانتیکه اخه مردا فقز ب هم فحش میدن
خانوم مهندس
10 دی 91 16:46
یسناجون تو چقده بامزه ای؛ببین من چقد وضعم وخیمه که به سبیل دارها هم حسودی میکنم


یسنا کجاش بامزست
خانوم مهندس
10 دی 91 16:47
یعنی الان اعصابم خورده چون اس های اونو پاک کرده؛دوست داشتم بدونم اون چی بهش گفته/فقط فرستاده های خودشوخوندم


حالا مطمئنی پسره؟؟
اخه جای تعجب داره ک مرد ب ی مرد دیگه بگه دوستت دارم
يسنا
10 دی 91 16:49
شوهر منم اس ام اس اين ءمدلي داره با دوستاش يعني تو فکر ميکني اون شماره که به اسم دوستشه ممکنه خانوم باشه ؟


شه ژالب
خانوم مهندس
10 دی 91 16:49
ما چرا اینقده ب د ب خ ت ی م؟ میدونم حرفام مسخره س ولی خب حق دارم عشقمه و دوست دارم فقط ماله خودم باشه همین؛‏(‏‏(انگاری میخواد رضا روازمن بگیره سیبیلو‏)‏



نه هیچم مسخره نیست من شوهرم ب مامانش نمیگه مامان جون دوستت دارم چ برسه ب داداشش و یا حتی دوستش
شاید بگه چاکریم مخلصیم داداش
خانوم مهندس
10 دی 91 16:51
میدونی چیه رضا اصلأ دوست نداره؛جزهمین یکی/که اونم سالی 3-4بار میبینه؛/


سعی کن زیاد حساس نشی
خانوم مهندس
10 دی 91 16:53
دیوونه شدیییین؟شوهره من و این کارا؟شما نمیدونین من چه موجودی هستم؛بخواد یه لبخند یایه حرفه اضافی بکنه میفهمم چی تو دلشه؛بابا دوستشه مثلأ اون زمان قرار گذاشتن مثل برادرصمیمی باشن



خب پس زیاد حساس نشو
ولی در عوضش اگه میبینی واقعا اذییت میشی و زجر میکشی بش بگو ک چ لزومی داره دوتا مرد باهم دل بگیرن و قلوه بدن
يسنا
10 دی 91 16:54
آهان پس مطمئني که دوستش مرده آره؟
خوب چه ايرادي داره!
شوهر منم با رفيقاش اين مدلي حرف ميزنه.
من که عمرا با مادرشم اين مدلي حرف بزنه ناراحت نميشم.حسودي نداره!هر کي يه جايگاهي واسه خودش داره.


درن درن
یسنا مهربان میشود
ولی شوهر من مدلش اصلا عشق و عاشقی نمیشه
شاید ب دوستاش بگه چاکریم اما نمیگه دوستت دارم
البته ب منم نمیگه ها
خانوم مهندس
10 دی 91 16:55
نه من شوهرم شایدکم سنه هنوز زیاد غرور نداره؛بعدش کشیده ب مامانش تومهربونی؛من فقط ب اون دوستش حساسم؛غیرازمن فقط مامانشو بوس وبغل میکنه و میگه دوستت دارم ومنم اصلأ حسودی نمیکنم؛چون مادرشوهرمو دوس دارم


ولی شوهر من خیلی مغروره تا حالا ندیدم مامانشو باعشق بغل کنه البته مادربزرگشو خیلی دیدم
خانوم مهندس
10 دی 91 16:56
خوش بحالت یسنا


نه بابا بلف میزنه
يسنا
10 دی 91 16:58
خو بد توضيح دادي به ما چه!
اوکي خانوم مهندس شما رو بايد يه دکتربه اسم يسنا ويزيت کنه که مرض بي تفاوتي بگيري.
بامزه ام ديگه آني جون تو که منو نديدي من بعنوان داف يکي از وبلاگا شناخته شدم .از الي بپرس.


عـــــــــــــق داف
اگه تو بامزه ایی پ من چی ام
خانوم مهندس
10 دی 91 16:58
منم یبار به یکی ازدوستام نوشته بودم بوس فدات شب خوش؛یکم ناراحت شد که چرا اون حرفا رو به دوستم گفتم؛بابا ما انقد رمانتیکیم ک نگو؛این رضا یه کلمه های جدیدی هرروز بکارمیبره واسه من ک نگو؛یعنی باورت نمیشه؛بچه ام بامحبته دیگه فداش بشم؛


اخی خدا ببخشه بت

خانوم مهندس
10 دی 91 17:01
آنسه جون تو تهه مزه ای فدات


ای جان عزیزم
يسنا
10 دی 91 17:04
شما هيچي.
خب ديگه مورد مهندسم برطرف شد...
محبت محبت مياره.همين امروز من و پري بهم ابراز علاقه کرديم!چه ايرادي داره.
من اگه جات بودم به شوهرم ميگفتم ايندفعه به دوستت بگو عشق من عاشقتم.تا بفهمه ديگق حساس نيستي و اس ام اساشو ازت مخفي نکنه.


اگه ما هیچی هستیم شما تهی میباشید
پری ک خدای ابراز علاقست
مثلا من و غتره کلی عشق ب هم پرتاب میکنیم
خانوم مهندس
10 دی 91 17:06
باشه یسنا جون؛اینترنتم شارژش تموم شد


برو عزیزم مواظب خودت باش
خانوم مهندس
10 دی 91 17:08
راستی میگم چه اشکال داره؛اصلأ بگه روحه من؛مگه با گفتنه روحه من اون روحش؟من ک میدونم چقد دوستم داره پس نباید حساس بشم مگه نه؟


نــــــــــــــــــه
يسنا
10 دی 91 17:08
بچه ها من کلي کار دارم يه ساعت ديگه احسان ميرسه من چمبره زدم رو نت.اگه شب حالش بود ميام.
راستي من آبان 64 م شماها چي؟


من 18 شهریور 68 فدات آنسه جوووووون
در ضمن من عاشقه خودمم
خانوم مهندس
10 دی 91 17:11
هنوز یه هفته میموند به اتمام شارژش که زودتر تمومش کردم؛فعلارفتم بچه ها روحنات های من؛عشقهای من؛فداتون بشم‏(دورازچشم همسری‏)بو س بوس0بوس ازلب‏!‏ نه؛ از لپ هاتون؛


خخخخخخخخخخخخخخخخخ
ولی چ جالب روحنات من
برم الان ب شوهرم بگم
بای عزیزم
خانوم مهندس
10 دی 91 17:12
منم 14فروردین72/عشقم 14فروردین 70


چ جالب هردوتون 14 فروردینید
يسنا
10 دی 91 17:14
خود شيفته فراهاني باي باي.
مهندس روحت تو حلقم.
عاشقتونم.


بای بای
يسنا
10 دی 91 17:16
يني من با دو تا بچه طرفم.
شب بخير کوچولوهاي من.


بی ادب من ذهنم از شما پربار تر است

يسنا
10 دی 91 23:15
آره والا قطره جون.
تازه لوله کشم تو خونشون بود.


ب خاطر اینکه دل من ب دل پری داره لوله کشی
يسنا
10 دی 91 23:18
خوب قطره جون ديگه چه خبرا؟آنسه رفته دنبال مادر نيکان!
البته پيگير دوست آقا رضا شوهر خانوم مهندسم بودا!
پوووف سرش خيلي شلوغه!
پستاي پر محتواشم که يه طرف!


مادر نیکان رو ک گشتم نیافتم توهم نگرد نیست
دوست اقا رضاهم ک بچمون داره درس میخونه چکارداری بش
مگه نگفتی شب زود بخواب؟؟؟
درگیر مهنا بودم خفن اشکمو داشت درمیاورد
الهام
10 دی 91 23:22
سلام فعلا باز شد ه اگه گیر نکنه ...........به به چه قالب قشنگی .............به به چه مامان خوبی


عزیزم
يسنا
10 دی 91 23:29
انسهههههههههه
آنسهههههههههه
هي هي.


وای توهم از دست رفتی
زری مامان مهدیار
10 دی 91 23:34
عووووووب مامانی دلش خواسته
حتماً قبلاً داشته برنامه میدیده اذیتش کردید
اصلاً خوب کرده


یک کلام از بوق ماشین عروس
يسنا
10 دی 91 23:40
خيلي باحالي آني.
رفتم تو وبم تازه ديدم رمز دادي!
من که گفتم نميخوام.


بترکی ینی ندیده بودی؟؟
پری مامانی نیکان
10 دی 91 23:45
هستی؟؟؟؟؟؟؟؟؟


بودم دیدم نیومدید رفتم
خانوم مهندس
11 دی 91 0:12
سلااااا م هستین؟آنسه یسنا پری؟کجاهایین؟الان تهه اینترتم تموم کنم وراحت شم


ما فک کردیم تموم شد و راحت شدی برای همین نیومدیم
پری مامانی نیکان
11 دی 91 0:12
آنه خونه ای؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


فک کردم نمیاید
خانوم مهندس
11 دی 91 0:13
آنسه خوابی؟کجایی؟


بیدار بودم درگیر هنی بودم
خانوم مهندس
11 دی 91 0:14
پری جون آنه خونه نیس؛میبینی اصلأ مهمون نوازی بلد نیس؛مگه مهمونو پشت درنگه میدارن؟


واه واه درخونه ی ما ک باز بود
خانوم مهندس
11 دی 91 0:15



بلهههههههههههه
خانوم مهندس
11 دی 91 0:16
یسنا تو وب داری؟ به من نمیدی آدرسشو؟


وبش خاک خوردست مگه نفهمیدی بعد از چنوقت تازه رفته دیده بش رمز دادم
خانوم مهندس
11 دی 91 0:17



شرمنده شدم ب قرعان اگه میدونستم هستید میومدم
ی اب هویجی چیزی بتون میدادم
پری مامانی نیکان
11 دی 91 0:17
خانم مهندس من اومدم وب شما.
آنه خودت نخواستی ها


الهی بمیرم برات خواهر
خانوم مهندس
11 دی 91 0:18
/:/S


خانوم مهندس
11 دی 91 0:41
رفتم بخوابم شب بخیر آنسه جون


بمیرم ک دهن خشک رفتید
مامان معید
11 دی 91 1:46
خودت فکر میکنی چی فرضت کرده؟مل مل


مل مل ک آقاست کاش اونو فرضم میکرد
میترسم بدتر از این فرضم کرده باشه
يسنا
11 دی 91 9:44
يني دستم به تو و اون مهندس برسه کشتمتون.
ديشب تا صب داشتم خواب ميديدم دارم گوشي احسان و چک ميکنم،تازه توش موردم پيدا کردم!!!!
ديگه باهاتون قهرم،انرژي منفيا!


ایول
مردم از خنده حالا خوبه فقط رو خوابت تاثیر گذاشت
يسنا
11 دی 91 9:53
مهندس جون آدرس وبم و تو اين کامنتم گذاشتم.
ولي چون نت خونم فعلا قعطه با موبايل کانکت ميشم و با موبايلم نميشه پست گذاشت.قول ميدم تا عيد درس شه.


ایشالا
مامان باربد
11 دی 91 10:23



نفیسه
11 دی 91 10:33
کامنت گذاشتم نمی دونم پاک شده یا نه؟
عیبی نداره ماهم پرو دوباره می نویسیم
یه خورده از خودت عکس العمل نشون میدادی حالا
بچه ذوقش کور شد چه مامان بد جنسی


اگه عکس العمل نشون میدادم ک ثانیه ب ثانیه تی وی رو خاموش میکرد
يسنا
11 دی 91 12:22
پري جون سلام.
خوبي خواهر ؟چه خبرا؟
نيکان گلم خوبه؟
لوله کشا رفتن از خونتون؟
چي؟
هواپيما کشا الان اومدن؟
آني؟
آني ني داره خواب هفت کچلون و ميبينه؟


نخیرم هیچوووووووووووووووم خواب نبودم
مامان ریحان عسلی
11 دی 91 12:47
سلام
چی می خای فرض کنه جزء یکی از اشکال خنده
قالبم مبارک هنی رو از پوشک گرفتی یا نکنه شما هم عجله نداریییییییییییییییی


ما اصلا عین خیالمان نمیباشد
الهام مامان پرهام
11 دی 91 12:49
الهـــــــــــــــــــــــــــــــــــــی
خیلی خوشم میاد ازینجور اذیتاااااااا




اره ی جورایی حرص داره اما شیرین
يسنا
11 دی 91 13:56
به به آني خانومه مشغول! باز با مهنا چه درگيري داشتي؟
بروبچ دو به بعد ميان؟خبري نيست ازشون.


من ساعت 8 امروز اومدم کسی نبود
شکلک ی ادمی ک صبح زود بیدار شده
يسنا
11 دی 91 14:17
آني اميدوارم با خ اذيت نشي!
اگه ميشي راحت باش بگو ديگه خستهههههههههههه شدممممممممممممممم!


نه ب خدا این حرفا چیه
يسنا
11 دی 91 15:40
پووووووووووف!!!!
قاطي کردم آني!ديدي امروز از دنده چپ بلند شدم!
فکر کنم خل شدم رسما!


اونکه قبلا هم بودی توش شکی نیس
خخخخخخخخخخخخخخخخخخ
يسنا
11 دی 91 15:50
امروز دوشنبه است؟
داري مل مل ميبيني نه؟ راستي بيا دست اين پري و بگير از ميثمک بکشش بيرون!
فکر کرده هر ميثمي ميثم جون خودشه.
پري بيخيال بيا دلم واسه سلف سرويست تنگ شده!


فک کنم میثمک خودشو با میثم پری اشتباه گرفته
نه بابا امروز شوهرم زود اومد خونه خانم شدیم
يسنا
11 دی 91 15:55
راستي دعا کردي زودتر نتم درس شه از شر خ راحت شيا.
احسان قول اي دي اس ال داده !
يعني ميشه منم به آرزوم برسم برم تو فيس بوق با آبجيم که اونور آبه بچتيم.
اي خدا خيلي مردي،دمت گرم خودت رديفش کن.


عزیزم
منم ی روز ارزوی ای دی اس ال رو داشتم
الانم ک ب ارزوم رسیدم


در مورد خ هم باید بگم من کپی میکنم
يسنا
11 دی 91 17:43
آيکون غش غش خنده چرا نداري پ؟؟؟
راس ميگيا،من فکر کردم من با موبيم تو هم با موبي اي!!!
به هر حال لطف داري عزيزم!


واقعا غش غش خنده
يسنا
11 دی 91 18:00



هستی؟؟؟؟؟
يسنا
11 دی 91 18:02
راستي آب قم هنوز شوره؟
من آخرين بار چهار پنج سالم بود که قم رفتم!


ی مدت شیرین شد خیلی شیرین
بعد دلشون سوخت ک باهمون اب هم خودمونو میشوریم
بعد یکم شورش کردن
الان بهتره ولی من ک اصلا نمیخورم
اب میخریم
يسنا
11 دی 91 18:04
الان يعني در خدمت خانه خانواده اي که يه خط در ميون مياي؟


نه دنبال ی طرح خوشگل از کت و شلوارم
الهام
11 دی 91 18:04
راستی ا ی د ی تو چیه؟


aneseh1368@yahoo.com
يسنا
11 دی 91 18:07
چقدر بد!!!
اونوقت که همه ي پولتونو بايبه آب بدين!!!! براي شستشو که مناسبه هان؟


اره خوبه حتی برای خوردن هم خوبه
منتها من حساسم همون موقع هم ک شیرین بود من حساسیت داشتم
خیلی ها اب نمیخرن اما من نمیتونم
یا از خونه مامانم ک اب شیرین کن دارن میارم
یا ی دبه اب 500 تومن میخریم
يسنا
11 دی 91 18:17
پس شما حساسي وگرنه بدم نيست.خوب خيالم راحت شد.
به به کت شلوار چه رنگي؟
الان توي تهران از اين مدلاي کتاي اسب سوارا هست،البته بالا تنشا تا يکم بالاتر از باسنن.
دو طرف کتم بايه سنجاق نگين بزرگ بهم وصل ميشه نه با دکمه.
اميدوارم منظور و رسونده باشم.


نه نفهمیدم
میدونی چیه من اصلا لباس نمیدوزم همش میخرم
دوختنیا مال کساییه ک سایزشونو بیرون پیدا نمیکنن
منتها مادرشوهر جان ما ی پارچه خیلی وقته ب ما داده همشم میگه چرا نمیدوزی گفتم این سری بدوزم تو دلش نمونه
حالا پارچه ایی ک بم داده بیشتر ب درد کت دامن میخوره
گیج شدم نمیدونم چ کنم
يسنا
11 دی 91 18:19
اگه من غيب شدم بدون همسر گرامي ظاهر شده چون وقت اومدنشه.


مســــــــــخره
همسر ما لالا میباشد
يسنا
11 دی 91 18:37
خب ميدونستم نوفهمي!
من کلا کت دامن و مخصوصا که دامنش ميدي باشه بيشتر دوس دارم.تو عمرم کت شلوار نپوشيدم!


فقط دونوع پیدا کردم ک زیاد قشنگم نیست
خیلی زشته اصلا قشنگ نداره
يسنا
11 دی 91 23:13
قبلنا من ميومدم اينجا بروبچ جمع بودنا!
قربون پا قدم سنگينم بشم.
راستي آني جون،من چند روز ميروم منزل مادرجانم ،نيستم.نگرانم نشيا،اگه همسر جان شارژ نت برام بگيره ميام حتما.


فدات شم عزیزم
این دو شبه نکه بیرون بودم دیگه وقتی برای اومدن ب نت نداشتم
پری مامانی نیکان
11 دی 91 23:52
هستی. عدد 1 را وارد کن
نیستی.عدد 2 رو وارد کن
قابل به ذکر است قبل از جواب دادن نت خود را در حالت تون قرار دهید.


هیچــــــــکدام
پری مامانی نیکان
11 دی 91 23:55
ببین بازم مهمونت رو گذاشتی پشت در.
آیکون یه آدم عصبانی....


من ب فدای این مهمونا
خو زودتر بیاین
شکلک ی ادمی ک شبا زود میخوابه
يسنا
12 دی 91 0:53
آني تريپ ماماناي مهربونه خونه دار شوهر دوست مادر شوور دوست و برداشته عمرنات اگه بياد.


خخخخخخخخخخخخ
نه بابا
ما اگه برقارو خاموش کنیم و بریم تو تخت دوساعت بعدش مهنا میخوابه
مجبور شدم الکی کنارش دراز بکشم ک خودمم کنارش خوابم برد
زری مامان مهدیار
12 دی 91 11:39
عووووووووووب دیگه بیا تلویزیونت رو ببین مامانی
به ما می خندی؟
عووووووب مهنا جون حالا تلویزیون رو خاموش کن خاله جون


خنک شدم نه دیگه از خنکی گذشته ب منجمدی رسیدم
يسنا
12 دی 91 13:13
من ميدونم رفتي خونه ي ماميت اينا!


نه
خانوم مهندس
12 دی 91 14:15
salaaaaam man omadam


سلام عزیزم
چ زود نتتو شارژ کردی
خانوم مهندس
12 دی 91 15:25
salam hasti golam?are dg mokhe hamsari ro khordam onam sharzhesh kard


خوبه
راستی تو ک شوهرت نمیدونه وب داری نمیگه از صب تا شب تو نت چ میکنی
خانوم مهندس
12 دی 91 15:31



بله
خانوم مهندس
12 دی 91 15:31
ایندفه اینترنت نامحدود زدیم؛اینترنته توچیه؟


برای من محدوده از مخابرات
برجی 5 تومن میره تو قبض تلفنمون البته تا یک سال
خانوم مهندس
12 دی 91 15:32
خانوم مهندس
12 دی 91 15:33
کجاااااا رفتی


نمیدونستم هستی
خانوم مهندس
12 دی 91 15:36



خانوم مهندس
12 دی 91 15:37
خانوم مهندس
12 دی 91 15:37
خانوم مهندس
12 دی 91 15:38
خانوم مهندس
12 دی 91 15:38
خانوم مهندس
12 دی 91 15:39
هارداسان به؟


خانوم مهندس
12 دی 91 15:39
بس هارا گت دین؟


خانوم مهندس
12 دی 91 15:41
إلبی سن گت دین؛من ده گت دیم یاتام؛فعلأ خوداحافیظ باجی؛‏(ترجمه نمیکنم بترکی ازحرص‏)‏


واه واه واه ینی چی اونوقت میرم پیداش میکنم ترجمشو
خانوم مهندس
12 دی 91 15:50
خانوم مهندس
12 دی 91 16:01
هیچی بابا گفتم:کجارفتی بس؟مثل اینکه رفتی منم رفتم بخوابم؛چه خبر؟


هیچی داشتم ظرف میشستم
خانوم مهندس
12 دی 91 16:02



خانوم مهندس
12 دی 91 16:12
ناهار چی پخته بودی؟مهنا چیکارمیکنه؛همسریت کجاست؟


همسریم نیست
داشتم ظرفای دیشبو میشستم
شکلک ی ادم خجالت زده
خانوم مهندس
12 دی 91 16:18
راستی پیامه قبل رو ک خوندی پاکش کن


پس تو هم جوابشو خوندی بم بگو ک حذفش کنم
خانوم مهندس
12 دی 91 16:22
برو ظرفاتوبشور تنبل خانوم


شستم تموم شد
خانوم مهندس
12 دی 91 16:23
من حرف ازاعتماد زدم عشقم نگفتم که نی نی بلاگتو به رخمون بکشی أ ه أه


خو دیگه اینم ی نوع اعتماده
خانوم مهندس
12 دی 91 16:24



دیروز عین همین گلو شوهرم بم داد
بعدش گفت ک یکی از همکاراش همراش بود اونم مجبور شد برای زنش بخره
خانوم مهندس
12 دی 91 16:24



مث اینکه تو هم مثل غتره ما ب شکلک علاقه داری
خانوم مهندس
12 دی 91 16:26



خانوم مهندس
12 دی 91 16:27
عجب ! باباعشقولانه؛باباعاشق/حتما توهم پریدی بغلش؟إی بی جنبه


نه راستییتش من خجالت کشیدم چون صبحش بش ی کوچولو پریدم



خانوم مهندس
12 دی 91 16:30
نه شکلک یه سلاحیه که عمل رفرش رو تو گوشی انجام میده؟اوکی گلم؟


جدی؟؟؟؟
خخخخخخخخخخخخ
خانوم مهندس
12 دی 91 16:30
خ یعنی خصوصی؟


پ ن پ ینی خانم مهندس





خانوم مهندس
12 دی 91 17:13



خانوم مهندس
12 دی 91 17:19



خانوم مهندس
12 دی 91 17:24
ب


اینم عمل رفرش بود
برات فرستادم تو وب خودت
خانوم مهندس
12 دی 91 17:33



خانوم مهندس
12 دی 91 17:35
صب کن امتحان کنم بیام


باشه
خانوم مهندس
12 دی 91 17:39
بلد شدم مرسی



خواهش میکنم
خانوم مهندس
12 دی 91 17:53
مامانم اومد خونمون فعلأ رفتم من بوووووووس


بای عزیزم
مامان آبتین
12 دی 91 19:05
عزیزم پسر منم از این کارا زیاد می کنه و درست موقع صحنه حساس تلویزیون رو خاموش می کنه بوس برای هنی


اره دیگه اونکه کار همیشگیشه
ولی دیگه نه برای برنامه کودک خودش
خانوم مهندس
13 دی 91 0:06
سیلااااام آنسه خوبی؟چیکارامیکنی؟


هیچی اون زمان داشتم با هنی سروکله میزدم
خانوم مهندس
13 دی 91 0:07
رفرش


مگه هنوز با موبایلی؟؟
خانوم مهندس
13 دی 91 0:08
نیستی بازم؟بازم پشته دربمونیم؟


در خونه ما ک بازه دختر
پری مامانی نیکان
13 دی 91 1:02
جون در اومده چه هیزم تری بهت فروختم که با کامنتای من یخ میکنی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


همون کامنتایی ک گفتی زیر برف مونده
پری مامانی نیکان
13 دی 91 1:03
کی با من آنلاین این خونه ی که صاحب خونش بی معرفته؟؟؟؟؟؟؟؟


عزیز دلم
خانوم مهندس
13 دی 91 1:05
سلام پری جون


سوتتتتتتتتت
خانوم مهندس
13 دی 91 1:05



خانوم مهندس
13 دی 91 1:06
اصلأ بیا قشنگ اینجاصحبت کنیم آنسه ک اومدجوابشوندیم حرص بکشه؛بعد بفهمه مهمونو پشت درگذاشتن یعنی چی؟


ایــــــــــشــــتــــیــــع
خانوم مهندس
13 دی 91 1:08



خانوم مهندس
13 دی 91 1:09
ایندفه حالتو میگیرم آنسه؛صب کن


عزیزم
مریم مامی آیدا
13 دی 91 11:43

بقول خودت خخخخخخخخخخخخخخخخ


يسنا
13 دی 91 14:39
سلام دوسسسسسس جون
حالا اين عزيز زيرآبي رو کي هست!؟ اگه زيرابي ميرن برن فقط آدم و خر فرض نکن.اون آدم و دق ميده!


دقیقا
يسنا
13 دی 91 14:52
نه بسته کس به من دل
نه بسته ام به کس دل!
چو تخته پاره بر موج رها رها
دل من!


عزیزم
يسنا
13 دی 91 14:54
راستي يه سوال اين خخخخخخخخخخخ
يني چي؟


یک نوع خنده نتی میباشد
يسنا
13 دی 91 14:57
قطره جون سلام؟
اگه هستي آني که نيست دوتايي گپ بزنيم.


ها ها ها فکر کردید من میزارم
يسنا
13 دی 91 14:59
صاب خونه چند روزه درگيره سرو کله زدن با مهناست گويا...


نه بابا
بچم ک کاری بام نداره
يسنأ
13 دی 91 15:05
قطره جون من با موبيم طول ميکشه نريا.
من ميترسم آني لولو خرخرست.


چی میگین واس خودتون
يسنا
13 دی 91 15:09
شما تهرانيد؟
شما مادريد؟
شما شاغليد؟
کلي تر از اين نميشدا!


نه اوشون غتره ان در اقیانوس مشهد
يسنا
13 دی 91 15:16
قطره جان فدات شم اين زيباي خفته رو از خواب بيدار کرديا!هي ميگم بااين حوري پري کاري نداشته باشا!


ووووووووووووووووی با منی
يسنا
13 دی 91 15:19
قطره گرخيد لولو جان؟چيز ببخشيد حوري جان؟


غتره عشق منه


ها چ ربطی داشت
يسنا
13 دی 91 15:22
پس مشهد تشريف دارن!
واجب شد يه التماس دعا واسه بزرگياي من و يه التماس دعام واسه کودک درون شما ازس داشته باشيم!


هی دست رو دلم نزار هی بش گفتم کاری ب کارش نداشته باش اینقدر اسکلش نکن بیا اخر فرستادش سینه قبرستون
اگه بمیره من چ کنم
خانوم مهندس
13 دی 91 15:28
کجا دارین گپ میزنین؟نیستین؟


هستیم عزیز دل یسنا
خانوم مهندس
13 دی 91 15:29
خانوم مهندس
13 دی 91 15:30
چی؟عزیزه دل یسنا؟


پ ن پ عزیز دل غتره
خانوم مهندس
13 دی 91 15:31
خانوم مهندس
13 دی 91 15:32
‏*‏
خانوم مهندس
13 دی 91 15:32
‏;‏-‏)‏ :-‏*‏ :‏)‏‏)‏
خانوم مهندس
13 دی 91 15:33
خسته شدم از رفرش کردن کجایی پ؟


هستم
خانوم مهندس
13 دی 91 15:34
‏¿‏؟


مگه با موبایلی هی رفرش میکنی
خانوم مهندس
13 دی 91 15:35
‏_‏‏‏_‏‏_‏‏_‏--‏*‏--‏_‏‏_‏‏_‏‏_‏‏‏


اگه با موبایلم باشی نیاز ب رفرش نداری ک
خانوم مهندس
13 دی 91 15:37
آره مگه نگفتم بیشتر باموبایل میام؛زیادحوصلم نمیکشه پای لپ تاپ بشینم؛یسناکجاس؟قطره؟


یسنا نمیدونم همین ورا میپلکید
غتره هم ک ثانیه اییه میاد و میره
خانوم مهندس
13 دی 91 15:38
پس چجوری بفهمم جوابه پیامه قبلیمو دادی یانه؛فدات شم


خوده نظرات رو رفرش کن
البته نمیدونم مال تو چ جوریه اما من وقتی با گوشی میام خیلی باحاله سریع نظرات رو رفرش میکنم
خانوم مهندس
13 دی 91 15:39



راستی چرا نت نامحدود گرفتی مگه شما دانلود زیاد داری؟؟؟؟
اگه دانلودت زیاد باشه نت محدودت زود تموم میشه
خانوم مهندس
13 دی 91 15:42
؛


خخخخخخخخخخخخخ
خانوم مهندس
13 دی 91 15:43
نه آخه داداش هم تو خونه استفاده میکنن از اینترنت؛واس همین زود تموم میشد؛دفه بعد محدود میزنم از سرعته این خوشم نیومد


اگه دانلود داشته باشید زود تموم میشه بعد باید بری 5 تومن برای گیگ بدی شارژش کنی
خانوم مهندس
13 دی 91 15:46
دانلود زیاد نمیکنیم؛با این نامحدوده میخوام کلی فیلم وبازی وبرنامه دانلود کنم‏*‏


اها اره اینجوری خوبه
يسنا
13 دی 91 15:46
نميميره نترس!
گاهي وقتا زد و خورد جواب ميده.
اگه مرد گردن من.


ها براش دعا کن خیلی دوسسش دارم
خانوم مهندس
13 دی 91 15:47
مامان میگه بیا بریم خونه مادربزرگت کلی مهمون هس؛بعدش منم الان خوابم میاد؛بهش گفتم نمیام یکم ناراحت شد؛چیکارکنم خوابم میاد آخه


من جات بودم میرفتم
الان فقط منتظرم یکی منو دعوت کنه
حوصلم سر رفته
يسنا
13 دی 91 15:50
يه ساعته بهش اس دارم که طرف تو دلش غده بوده دادن آزمايش که ببينن خوش خيمه يا بدخيم!!!!!
باورتون ميشه !...نه جواب داد ،نه زنگ زد!


بترکی
خانوم مهندس
13 دی 91 15:51
یسنا کی رو میگی‏!‏


ی ادم فرضی
خانوم مهندس
13 دی 91 15:54
آنسه جونم مادرشوهرت بده یا خوبه؟


خوبه


بچه ها من فعلا میرم یکم دیگه میام شاید نیم ساعت دیگه
فعلا
خانوم مهندس
13 دی 91 15:58
چه مختصرومفید


چی؟؟؟؟
يسنا
13 دی 91 16:31
آره يه آدم فرضي که ميشه همسر محترم!
ولي جدي نگرانش شدم چون موبايلشو هر چي ميگيرم جواب نميده حتي!!!!
بي سابقه است!


اخ جون جواب نمیده
نیما
13 دی 91 16:59
حسرتی گر به دلم هست همان دوری توست
من پرستو ی خزان دیده ی خاموش توام

تقدیم به مهنا دوست داشتنی


بابا خیلی ممنون
پری مامانی نیکان
13 دی 91 17:19
آنه جونم خوبی؟؟


فدات عشقی
يسنا
13 دی 91 17:42
به کليه دوستان و بستگان ميرساند که همسرمان پيدا شد يهويي اومد خونه!
ميگه منظور اس ام است کي بود!!!؟؟؟؟؟؟
خنگي هم عالمي دارد،نه؟؟؟؟؟


ییهوووووووووووویی هات تو حلقم
يسنا
13 دی 91 17:48
خداييش تو تاريخچه وبلاگ نويسيت توي يه پست 200تا کامنت نداشتيا.
ببين من چقده خوفم.
به جون آني از ظهر که يه موضوعيو فهميدم داغونم رو به قبله ام ! ولي مجبورم حفظ ظاهر کنم.


اخی چرا چی شده
نکنه ب شوهر مضنونی
فاطمه
13 دی 91 21:34
قالب جدید دوباره عوضش کردی؟؟؟


بله خیلی زیاد
فاطمه
13 دی 91 21:35
خوشم اومد خوب حالتو گرفته مهنا


هه هه هه
نیما
13 دی 91 21:50
السلام علیک یا ابا عبدالله …
پرسیدم:ازحلال ماه، چراقامتت خم است؟ آهی کشیدوگفت:که ماه محرم است.گفتم: که چیست محرم؟باناله گفت:ماه عزای اشرف اولادآدم است.
السلام علیکم یااباصالح المهدى (عج)السلام علیک یاامین الله فى ارض وحجته على عباده(یاصاحب الزمان آجرک الله)اربعین حسینی بر شما وعاشقان حسین تسلیت عرض مینمایم.



همچنین شما
نیما
13 دی 91 22:08
از چهار راه قلبم عبور کردی و هیچ به چراغ قلبم توجه نکردی
اما بدان پلیس قلبم تو را تعقیب خواهد کرد
و برگه ی دوستت دارم را زیر برف پاکن دلت خواهد گذاشت !
تقدیم به مهنا جون



مهنا فقط دو سالشه ها
مامان مهنا
14 دی 91 0:18
334

ب یاد فاطمه ی عزیز


خخخخخخخخخخخخ
مامان مهنا
14 دی 91 0:20



مامان مهنا
14 دی 91 0:22
یادته ی بار ی پست گذاشتی اصلا ربطی ب عنوانش نداشت


خخخخخخخخخخخ
مامان مهنا
14 دی 91 0:30
یادته زرناز برات شعر سرود
مامان مهنا
14 دی 91 0:36
یادته پستای اولت همش رمز دار بود
مامان مهنا
14 دی 91 0:36
یادته تو پست اولت نوشتی دلم میخواد کلی دوست پیدا کنم و صفه کامنتام پر از دوستام باشه


نیما
14 دی 91 7:13
روزهای زندگی ام گرم میگذرد با تو

به گرمای لحظه هایی که تو در آغوشمی

با تو گرم هستم و نمیسوزد عشقمان، ای خورشید خاموش نشدنی

همچو یک رود که آرام میگذرد،عشق ما نیز آرام میگذرد و تویی سرچشمه زلال این دل

ساعت عشق مان تمام لحظه های زندگیست ،ثانیه هایی که پر از عطر و بوی عاشقیست

ای جان من ،مهربانی و محبتهایت،وفاداری و عشق این روزهایت،امیدی است برای خوشبختی فردایت

میدانم همیشه همینگونه که هستی خواهی ماند،مثل یک گل به پاکی چشمهایت،به وسعت دنیای بی همتات

هوای تو را میخواهم در این حال دلتنگی

،امواجی از یاد تو را میخواهم در دریای خاطره های به یادماندنی


همنفسمی، ای که با تو یک نفس عاشقم

همزبانمی، ای که با تو یک صدا برایت احساسات عاشقانه ام را میگویم


حرفی نمانده جز سکوت بین من و چشمانت، که در این سکوت میتوان یک دنیا عشق راخواند

چه با شوق میخوانم چشمانت را و چه عاشقانه گرفته ایم دستهای هم را

گفتی دستهایم گرم است، گفتم عزیزم این چشمهای تو است که مرا به آتش کشیده است

همه ی دنیا فریاد عشق ما را شنیده است،هنوز هم نگاهم به نگاهت دوخته است...



عاشقیا
باران دوست قطره ی دوست داشتنی مامان مهنا
14 دی 91 10:49
اگه کسی برفای خونشون وشهرشون آب شده باشه باید از کجا برف بیاره وبرای شما عکس بگیره؟


خخخخخخ
دیشب اینجا ذکرو خیرت بود امروز خودت اومدی


دوباره این ادرسشو نزاشت
يسنا
14 دی 91 13:16
سلام آني جون.
پست جديد نميذاري؟


نــــوچ حسش نیست
يسنا
14 دی 91 13:22
الان جواب کامنتت رو ديدم،نه بابا مضمون چيه!!!
ديروز ظهر فهميدم که پدرم کيسه صفراش و که درآوردن توده توش بوده که فرستادن واسه آزمايش ،دعا کنين خوش خيم باشه من اعصابشو ندارم!


اخی الهی بمیرم ایشالا ک هیچی نیست
الهام مامان رامیلا
14 دی 91 14:01
ای جونم به این روزمرگی هاتون خانممممممممممممممممممممممممممم می بینم که نظرات سر به فلک کشیده خانم


ها بله بیکاریم میشینیم چت کامنتی میکنیم
ZaHrA
14 دی 91 17:25
سلااااااااااااام

مهناااااااااااااااا

بوس بوس قلبونت بلمممممممممممممم

همش کارتون ببین مامان آنسه رو حرصش بده


من ک از خدامه مهنا کارتون ببینه
نیما
14 دی 91 18:05
سلام مامان مهنا
خوش بحال مهنا که مامان خوبی داره (گلی برای گل)
که میذاره برنامه کودک ببینه و اصلا هم حسودیش نمیشههههههههههههههه


پری مامانی نیکان
14 دی 91 22:42
سلام


سلام عزیزم
پری مامانی نیکان
14 دی 91 22:43



خوبی؟؟
پری مامانی نیکان
14 دی 91 22:44
هستی هستم
نیستی دیگه نیستم


هستم
پری مامانی نیکان
14 دی 91 22:45
پس هستم . خوبی که خوبم اما بد جور حوصلم سر رفته و قاط زدم.


چرا عزیزم
پری مامانی نیکان
14 دی 91 22:48
نمیدونم 2 روز بود آبجی و دو تا جوجه هاش خونم بودن. دیشب رفتیم خونش و امروزم خالم نذری داشت و عصری برگشت خونمون و حوصلم سر رفته و منم که حوصلم سر بره دیگه واویلا.


خب چنوقته خوش گذرونی کرده ب خاطر همین بوده
پری مامانی نیکان
14 دی 91 22:50
راستی الی هم امروز بود و حسابی خسته و کلافه. بنایی و نقاشی داشته.


اخی چ خودشو درگیر کرده ها
پری مامانی نیکان
14 دی 91 22:52
تو دیگه کجا رفتی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
آنه.


شرمنده فعلا باید برم
ی رب دیگه میام
پری مامانی نیکان
14 دی 91 22:54
اکی


پری تا حالا پیتزا درست کردی؟؟؟
پری مامانی نیکان
14 دی 91 23:10
اومدی


اره خیلی وقته
پری مامانی نیکان
14 دی 91 23:10
تا دلت بخواد آره درستیدم.


جدی
چ جوری درست میکنی
پری مامانی نیکان
14 دی 91 23:11
نگو که این موقع شب داری پیتزا درست میکنی.


اره
بابا خیلی وقته اما هنوز درست نشده ی دو ساعتی فک کنم تو فره
پری مامانی نیکان
14 دی 91 23:12

تو میتونی آنه.


چرا درست نمیشه؟؟
پری مامانی نیکان
14 دی 91 23:14
وا مگه چیکار کردی.
من یا همیشه خمیر اماده میگیرم یا پودر خمیر میگیرم و خودم باآب مخلوط میکنم و خمیرش رو آماده میکنم یا که خیلی حوصله داشته باشم خویرش رو درست میگنم. موادش هم که با خمیر نهایت 1 ساعت بره تو فر.


چ میدونم من خمیر اماده گرفتم مواردم ریختم توش
اما مث بیرون نشده
پری مامانی نیکان
14 دی 91 23:15
تو بگو چیطو درست کردی.


البته درجه فر رو از بالا روشن کرده بودم
پری مامانی نیکان
14 دی 91 23:21
حال از این سه راه برا خمیر.
بعدش سوسیس وکالباس و ..... هر چی که بخوای بریزی توش رو روی خمیری که کمی بهش سس گوجه مالیدی میچینی و پنیر رو هم میریزی روشون و داخل فر و نهایتا تا وقتی که پنیر آب بشه و دمای فر 200 درجه و خمیر که ترد شد و آکه روی پیتزات طلایی شد ه هیچ اما اگه دوست داری طلایی بشه گریل رو روشن کن.


منه خر از همون اول گریل رو روشن کردم
پری مامانی نیکان
14 دی 91 23:21
نه فر از پایین غذا رو میپزونه و از بالا فقط برای گریله.


اخه رو پشت خمیر پیتزا نوشته بود
از درجه بالا استفاده کنید
پری مامانی نیکان
14 دی 91 23:23

دور از جونت. حالا سوخته؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


نسوخته اما برشته شده
پری مامانی نیکان
14 دی 91 23:24
آنه من انلاینت میمونم . اگه کار داری به کارت برس بعدا.


تا کی هستی؟؟؟پس من برم بدم ب شوهرم بخوره بعد میام

پری مامانی نیکان
14 دی 91 23:26
خوب توش موادی ریختی که از قبل پخته بوده یعنی خام نبوده که بخواد اذیتتون کنه. اگه این طوره که میشه خوردش. اگه نه چند دقیقه ای هم بذار از پایین پخته بشه بعد بخورید.


نه بابا خوردیم تموم شد
ولی خوب شده بود
پری مامانی نیکان
14 دی 91 23:28
من حالا حالا هستم.


اومدم
پری مامانی نیکان
14 دی 91 23:34
آنه برو خودتم غذاتو بخور بیا. من هستم.


خوردم دوتایی تهشو دراوردیم
پری مامانی نیکان
14 دی 91 23:35
نوش جونتون. کوشت بشه به تنتون.


کوشت دیگه چیه
اعضای بدنه
پری مامانی نیکان
14 دی 91 23:36
سلام قطره جونی


پری مامانی نیکان
14 دی 91 23:37
امشب بچم خانم خانما شده و کلی کدباتوی کرده.


ها بله پ فک کردین چی
کم الکی ام

پری مامانی نیکان
14 دی 91 23:40
نیکانو نمیگم آنه رو میگم.


ولش کن مشکل داره غتره
پری مامانی نیکان
14 دی 91 23:42
شوهری منم داره فیلم میبینه ولی من نت بهش نمیدم تا من هستم.


مثل من
شاید دلم سوخت
پری مامانی نیکان
14 دی 91 23:43
راستی الی قاط زده بود دیگه رفت خونه ی داییم.


اخی بمیرم برای بچمون
پری مامانی نیکان
14 دی 91 23:45
قطره چی ببافی؟؟؟؟؟؟


کلاهم میبافی؟؟؟؟
همینه ک سر همه کلاه میزاری
پری مامانی نیکان
14 دی 91 23:46
خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
اگه میدیدیش از این بدتر میگفتی.


پ دیوونه شده بود
پری مامانی نیکان
14 دی 91 23:46
هههههههههههههههههههههههههههههه
من فکر کردم لباس میبافی.


منم فکر کردم کلاه میبافه
پری مامانی نیکان
14 دی 91 23:47
پس معلومه شوهری قطره داشته نفوذی رو میدیه.


سووووووووووووووووت
پری مامانی نیکان
14 دی 91 23:49
خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
منم خیلی دوست دارم تابلو فرش ببافم. همیشه به میثم میگم بیا ببافیمم ولی از نیکان میترسم. نمیذاره که.


منم بلدم فرش ببافم
شکلک رضایت
پری مامانی نیکان
14 دی 91 23:50
خووووووووووووووووووووووو خواهر همون اسمش نفوذی بود دیگه.


من عاشق فیلم نفوذی هستم
عاشق الی هم هستم خیلی دلم براش تنگ شده
پری مامانی نیکان
14 دی 91 23:52
آنه جدی بلدی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
قبول نیست اینجا شد خانه ی هنرمندان یکی پیترا میپزه یکی فابلو فرش میبافه.


اووووووووووووووووووو خیلی ک بچه بودم رفته بودم خونه یکی از همسایه های فامیلمون اون بم یاد داد اما نمیدونم الان بلد هستم یا نه
پری مامانی نیکان
14 دی 91 23:53
خوب کدوم یکی از این هنرمندا برا من یه و ان یکاد میبافه .


غتره
منکه عمرا
ی کاموا خریدم دوساله ی شالگردن ببافم هنوز ی رجشم نبافتم
پری مامانی نیکان
14 دی 91 23:55
منم دوست دارم . میثم بلده اگه بخوام ببافم میتونه بهم یاد بده اما فکر نکنم وقت کنم.


اره اگه ببافی کی بیاد نت
پری مامانی نیکان
14 دی 91 23:56
قطره درو باز کن.


غتره مورد نظر در دسترس نمیباشد
پری مامانی نیکان
14 دی 91 23:58
خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
باز خودم. من بافتنی هم فقط در حد شال که صاف ببافی و بری بالا بلدم.
امسال یه دونه برا خودم بافتیدم یکی برا نیکانم.


وای من کلافی ک خریده بودم خیلی خوشگل بود ولی الان دوساله اون گوشست
پری مامانی نیکان
14 دی 91 23:59
پس اینجا واقعا شد خانه ی هنرمندان.


پری مامانی نیکان
15 دی 91 0:00
آنه تو برا من تابلو بباف و من برا تو شال میبافم.


بلد نیستم اون موقع ک بچه بودم ی بار بافتم اونم ی کوچولو
پری مامانی نیکان
15 دی 91 0:02
آره عزیزم هنوز اینجام. اتفاقا میثم داشت ظرفارو میذاشت تو ماشین یه دفعه یه لیوان چای داد بهم پس تو برام دم کردی. دست گلت درد نکنه.
چای نطلبیده مراده.


اوووووووووووف مردما ظرفشویی دارن
تازشم شوهرشون ظرفا رو میزاره
بعد میگه من وقت ندارم
پری مامانی نیکان
15 دی 91 0:04
کوشت همون چیزیست که با حاله.......


ما ک نداریم خوش ب حالتون شما چقدر باحالید
پری مامانی نیکان
15 دی 91 0:06
گفتم که من به شکل آدم های کلافه بودم طفلکی شام پخته آورده جمع کرده و فیلمشو دیده و الآنم که چای آورده بهش میگم دستت درد نکنه الی بمیرم براش میگه تو بخند......


حالا چی پخته؟؟
پری مامانی نیکان
15 دی 91 0:07
خوب گفتم که پیتزاهه برا شما کوشت بشه پس از فردا شما هم دارید و باحال میشید.


جدی ینی مام باحال میشیم
پری مامانی نیکان
15 دی 91 0:08
برای من ناگت سرخ کرده و برای خودش و نیکان میگو.


اووووووووووووف گفتم چ کرده
پری مامانی نیکان
15 دی 91 0:11
امتحانش ضرر نداره. همون که این کار و کرد و گشنه نموندیم . سالاد و ماست و موسیر هم درست کرد. کم نبود که.


ایول
پری مامانی نیکان
15 دی 91 0:11

به قطره.


غتره رفرشاش شکلکیه
پری مامانی نیکان
15 دی 91 0:12
میبینم که زور شما هم به شوهراتون میچربه ها........


نه بابا
الان مثل اجل معلق پیش منه میگه برو من برم نت
پری مامانی نیکان
15 دی 91 0:13
وسیله برای چی؟


توهم ک همیشه بد بگیر
پری مامانی نیکان
15 دی 91 0:15
راستی قطره نیم قطره رو کی برامون میاری؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟


وقت گل نی
پری مامانی نیکان
15 دی 91 0:16
مگه افکار بد
بده؟؟؟؟؟؟؟؟


نه خیلی خوشگلم هست
پری مامانی نیکان
15 دی 91 0:17
ندیده که نه.
پری مامانی نیکان
15 دی 91 0:18
یعنی الآن زور شوهر ها چربید؟؟؟؟؟؟؟


دقیقا
شوهرمن ک بد چربید
پری مامانی نیکان
15 دی 91 0:19
اکی شب بر همه ی خانما خوش. مهنا رو ببوس.


فدات شم
بوووووووووووووووووووس
خانوم مهندس
15 دی 91 10:11
وااااای چقده شماها دیروز حرف زدین جای من حسابی خالی بوده ها؛


دقیقا عزیزم
بحث سر کدبانویی بود
اخرهم نتیجه بر این شد ک من از همه خانم تر و کدبانو ترم

نیما
15 دی 91 11:13
سلام صبح بخیر خوبید چه خبر؟

خانوم مهندس
15 دی 91 14:59
سلااااام آنسه جون


سلام ب روی ماهت
رعنا
15 دی 91 17:01
سلام علیکم
به به جریان چیه؟
ما نبودیم همه به وبلاگاشون صفا دادن

نکنه به خاطر آغاز سال نو میلادیه؟


نه ما کلا ب روزیم
رعنا
15 دی 91 17:02
ای جونم به مهناااااااااااا



بازم از این کارا بکن هنی جونم


ی موقع ادرستو نزاری کج میشی
خانوم مهندس
15 دی 91 19:50
آنسه بازکجاقایم شدی هان؟بامهنا مشغولی؟یا با وب دیگران؟


هیچ کدوم خونه فامیل شوهر بودیم
يسنا
15 دی 91 20:41
شبتون خوش خانوم.خوبين؟
چه خبرا؟
ديشب پري جان با ميثم جانشان چه قمپزا که در نکردن!
من بچگام از همسر جان بسيار تعريف مينموديم از قضا چشم خورديندندي.
تجربه به ماثابت کرد جلوي همه از روابط افتضاحمان بناليم!!!!!


مگه همه مث تواند دروغ بگن
ما راستشو میگوییم پری هم همچنین
يسنا
15 دی 91 20:52
البته در ادامه بگوييم که روابط ما از بايدها و نبايدهايي تشيل شده که حسابي دست و پايمان را در تعريف بسته!


شما چقدر خشنید
نیما
15 دی 91 21:24
سلام به قاصدک های خبر رسان که محکوم به خبرند وسلام به شقایقهایی که محکوم به عشقند وسلام به تو که محکوم به دوست داشتنی . .
نیما
15 دی 91 21:27
عشق یعنی یک شهاب و یک سراب
عشق یعنی یک سلام و یک جواب
عشق یعنی یک نگاه و یک نیاز
عشق یعنی عالمی پر رمز و راز
عشق یعنی همچو لیلا دلخون شدن
یا چو مجنون راهی صحرا شدن
عشق یعنی تیشه ی فرهادها
عشق یعنی عالم فریادها...


خب ک چــــــــــــی؟؟؟؟
آدمها شبیه وبلاگشان نیستند!
29 دی 91 16:25
چه باحاله این دخملت