بدون عنوان
سلاااااااااااام سلااااااااااااااام
با دوتا خبر اومدم
اولیش مال دیشبه
دومیش مال صبحه
خو بگم اول از اولیش:
دیشب رفتیم هیئت حاج حسین حقی
برای دخملیم لباس علی اصغر تنش کردمو بردمش
البته با دوتا خاله های مهنا رفتیم
یکمی که گذشت محمداقا ( شوهر خاله مهنا ) اسمس به خاله داد که مهنا رو بدید مردونه
ک علی اصغر شه
اولش قبول نکردم اخه تحمل گریتو نداشتم اما بعدش تو رو بردیم مردونه
وقتی صدای گریتو شنیدم فقط اشک ریختم
بابا امین میگفت نمیدونستم ک مهناس ولی وقتی صدای گریشو شنیدم دیدم ک مهنا توی
دستای محمداقاست
ایشاا.. علی اصغر نگهدارت باشه
خلاصه وقتی اومدی پیش من فقط گریه میکردی اخه خیلی ترسیده بودی
خلاااااااااااااصه شدی علی اصغر اون هیئت
واما خبر دوم:
خاله صدیقه( دختر عمه مامان آنسه) امروز نی نیش ب دنیا اومد
ایشاا... خاله ایی حالش بهتر شه و دوباره بیاد برات نظر بزاره
خو منم برم دیگه
بایییییییییییییییییییی...