مهنا مهنا ، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 27 روز سن داره

کـــــودکـــــ عشق , مُــــهَــــنّــــا

بدون عنوان

1390/8/5 9:30
نویسنده : مامان
455 بازدید
اشتراک گذاری

سلام پیشی ملوس مامان

روز سه شنبه که بابایی رفت ادراه یکمی بعدش توبیدار شدی

اماازاون جایی که من شب قبلش دیرخوابیده بودم

ازبیدارشدنت خیلی قاط زدم اماتوقصد لالا نداشتی

منم جوزده شدم

وییهووووووووووووو پاشدم

خودم وخودتو اماده کردمو رفتیم ددر

اولش رفتیم خونه مامان زری

 کمی غریبی کردی وبعدش شروع کردی به کیه گفتن

واخرشم مامان زری برات میزدو توهم نای نای میکردی

دیگه طرفای ١٢ بود که مامان مریم (بابایی) اومد

یکمی نشستیم بعداون رفتیم خونه مامان مریم (مامان )

خاله فاطی تازه ازمدرسه اومده بود وازاونجایی که تو خیلی دوسش داری

پریدی بغلش

خلاصه تا شب اونجا بودیم

دیروزم که اتفاق خاصی نیافتاد تا امروز

 

صبح که بابایی خواست بره اداره تو چشاتو واکردیو گفتی :

کیه

وخلاصه دیگه خواب به چشات نیومد

یکمی با بابات بازی کردی و اخرشم رفت اداره

حالا من مونده بودم وتو

هوای بارونی بیرون منوبرد به روزای قشنگ دوس داشتن

کمی باهات بازی کردم  واخرش خسته شدی و خوابیدی

اما هوای بارونی همچنان حس و حال گذشته رو بهم میداد

به بابایی اس دادم گفتم:

                     آنی گذشتت بدهوای گذشته رو کرده

باباییتم جواب داد:

                    آنی گذشته حال اینده من اگه بیداری بهت بزنگم عسیسی

مام که نگووووو داشتیم ذوق مرگ میشدیم

خلاصه بابایی زنگید وگفتم که دلم گرفته

حالا قرارشده ساعت ١٠ بیاد دنبالمونو بریم سوی گذشته ها

اخه داره باااااااااااااااااااااااارون میاد

وای چه حالی میده زیر بارون رفتن

هوا ی ابان

هوای بارانه

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (11)

شمس الدین
6 آبان 90 0:39
سلام نی نی مهنا.
اوبی؟
دخملی آخ که تو چقدر آرومی. پس کی میخوای شیطونی رو شروع کنی؟
یکم این بابا و مامان رو اذیت کن.
فرش کثیف کن، ظرف بشکن.
دفعه بعدی کارای جدیدتر بهت یاد میدم.




اوهووووووووووو
دخمل من خانم خانمه
ازاین کاراهم بلد نیس اقا پسر
ببینم توی سربازی اینارو بت یاد میدن
دایی جون
6 آبان 90 1:04
سلام گل دایی خوبی؟بابایی ومامانی چطورن؟ قربونت بشم،شنیدم حرف اومدی ومیگی "کیه"،عسیسم دایی روتمرین کن که اومدی پیشم ازت میپرسما!!! بای بای عسیس دل دایی
بابای کیان
7 آبان 90 8:06
سلام.به سلامتی چشم ما به جمال مهنا خانم روشن شد با این عکس های خوشگلش.حتما براش اسفند دود کنید
mamani
7 آبان 90 10:32
سلام ببوس اين دخمل جيگر رو
طهورا
8 آبان 90 16:12
واااااااااااای چه عشقی ترکوندین وی اس ام اس. حالمان جا امد بسی! مهنای تازمو بوووس
مامان آبتين
10 آبان 90 13:45
افرين به اين دخمل آروم و ساكت خوش بهخ حال ماماني بزنم به تخته دخملتون خيليل نازو آرومه براش اسفند دود كن مادر خانومي
راستي من تا امروز نمي تونستم براتون نظر بذارم قسمت نظرات باز نمي شد اما بالاخره موفق شدم هورااااااااااااااااااااااااااااااا


مرسی گلم
شمس الدین
11 آبان 90 23:28
سلام دخملی.
اومدم بقیه کارها رو یادت بدم.
ایول داری مثل اینکه تو این یه هفته خوب به حرفام گوش دادی که مامانی نتونست بیاد آپ کنه.
حالا که به حرف اومدی می خوام دو سه تا فحش آبدار یادت بدم
1- عدس ماش (اینو دختر خالت میگفت)
2- کلک (اینو پسر عموی مامانت میگفت)
3- هپلی (اینو عموی مامانت میگه)
میبینی عجب فامیلای باحالی داری.
تا دفعه بعد یه درس جدید خداحافظ





یه چیز دیگم که دختر خالش میگفت یادت رفت
همین الان بهت بگم حق نداری اینارو یاد دخملی من بدی
ولی بااین 4 تا پسرعمویی که من دارم دخملم میشه مثل همون دخمل خالش
مامان 34 هفته ای
12 آبان 90 2:57
حالا خوبه آقا امین باهات راه میاد من یه هو رمانتیک شدم به مهدی گفتم میای نصفه شبی بریم گربه هارو بترسونیم.گفت نه هوا سرده واست خوب نیست اگه حوصلت سر رفته باشو /رفارو بشور...فکر کن


خوب اینم یه جور رمانتیکیه خانم خشمله
خوبی عسیسم
اقا معید ما چطوله
دایی جون
13 آبان 90 1:37
سلام عسیسم خوبی؟ به مامانی بگوعکسای جدیدتو بزاره تو وب،دلم واست تنگ شده منتظرعکسای جدیدت هستم گلم بااااااااای دایی جون
مامان محمد پارسا
15 آبان 90 0:20
سلام ناناز خاله خیلی ملوسی عزیزم
فرشته
17 آبان 90 14:13
سلام مامان نی نی مهنا.قدر پسر خالمو باید حسابی بدونیا.تو هوای بارونی من دلم گرفته بود شما 2تا رفتید ددرخوش باشید.باااااااااااای


سلام خانم خشمله حالا که خوبه شده پسرخاله شما
ما چاکر این پسرخالتونم هستیم گلم