بدون عنوان
سلاااااااااااااااااااااام یه خبر بد
امروز که از خواب بیدار شدم تو هنوز خواب بودی
برا همین رفتم تا دست و صورتم رو بشورم
غافل از همه جا تا شیر ابو باز کردم
دووووووووووووووووووووووم
یه صدایی به چه بلندی و پشت بندش
صدای گریه ی تو
اینقدر هول شدم که شیر ابو نبسته پریدم تو اتاق
بله
با صورت از رو تخت خوردی زمین
خیلی گریه کردی
کم مونده بود منم بزنم زیر گریه
اما خیلی خودمو کنترل کردم
یکمی چرخوندمت و باهات بازی کردم
یکمی اروم شده بودی
اما زیر چشات قرمزه قرمز
بعدش برات یکمی سوپ درست کردم و...
تا شب که رفتیم بیرون و یه غذایی خوردیمو
اومدیم خونه
همون جوری که گفتم یه عالمه از عکسات حذف شدش
ولی امشب ازت چنتا عکس انداختم که الان برات اپلودش میکنم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی