مکالمه ی من و هنی؟؟
تلویزیون داره ی فیلمی از الناز شاکردوست نشون میده ک معلمه و داره ب شاگرداش درس میده
مهنام ک خیره خیره ب این فیلمه
یهو برمیگرده طرف من و میگه
مامان گلم؟؟؟
بااین حرفش بی اختیار لبخند میاد رو لبام و میگم جونم دختر گلم
مهنا : من بلم مَــدَسه ( مدرسه ) تو هم مو یآی؟
مامانه گل : نه هنی جون من نمیتونم بیام منو اونجا راه نمیدن
مهنا : نه مامان بیا دیگه
مامانه گل : مامانی نمیشه
مهنا : پس امین بی آد
مامانه گل : بابا هم نمیتونه بیاد
مهنا : تو کیف بزار بیا
مامانه گل : نمیشه مامانی فقط بچه ها باید برن مدرسه مثل باطا( دخترخاله ی مهنا فاطمه ) مثل خاله فاطی
مهنا : حنانه چی؟؟؟
مامانه گل : حنانه کوچولوئه مامانی
مهنا : من کوچولوام؟؟؟
مامان گل : نه تو بزرگی
میخنده و با ذوق میگه من بزرگم پس امین کوچولوئه؟؟
مامانه گل : نه امین بزرگه آقائه منم خانومم
مهنا یکمی فکر میکنه و بعد میگه پس منم گلم اره؟؟