مهنا مهنا ، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 17 روز سن داره

کـــــودکـــــ عشق , مُــــهَــــنّــــا

مکالمه ی من و هنی؟؟

1392/4/19 18:08
نویسنده : مامان
1,396 بازدید
اشتراک گذاری

 

هنی

تلویزیون داره ی فیلمی از الناز شاکردوست نشون میده ک معلمه و داره ب شاگرداش درس میده

مهنام ک خیره خیره ب این فیلمه

یهو برمیگرده طرف من و میگه

مامان گلم؟؟؟

بااین حرفش بی اختیار لبخند میاد رو لبام و میگم جونم دختر گلم

مهنا : من بلم مَــدَسه ( مدرسه ) تو هم مو یآی؟

مامانه گل : نه هنی جون من نمیتونم بیام منو اونجا راه نمیدن

مهنا : نه مامان بیا دیگه

مامانه گل : مامانی نمیشه

مهنا : پس امین بی آد

مامانه گل : بابا هم نمیتونه بیاد

مهنا : تو کیف بزار بیا

مامانه گل : نمیشه مامانی فقط بچه ها باید برن مدرسه مثل باطا( دخترخاله ی مهنا فاطمه ) مثل خاله فاطی

مهنا : حنانه چی؟؟؟

مامانه گل : حنانه کوچولوئه مامانی

مهنا : من کوچولوام؟؟؟

مامان گل : نه تو بزرگی

میخنده و با ذوق میگه من بزرگماز خود راضی پس امین کوچولوئه؟؟

مامانه گل : نه امین بزرگه آقائه منم خانومممژه

مهنا یکمی فکر میکنه و بعد میگه پس منم گلم اره؟؟

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (655)

خاله فاطی
19 تیر 92 17:43

الهی من قربونت بشم خاله


الهی امین
خاله فاطی
19 تیر 92 17:44



ب چی میخندی ب اینکه هنوز بچه ایی ک میری مدرسه
خاله فاطی
19 تیر 92 17:47



بخند بچم دیشب کپ کرد وقتی گفتم خاله باطی هم میره مدرسه همچین باتعجب نگام کرد ک داشت شاخ درمی اورد
حتما با خودش گفته این ب این غول تشنی میره مدرسه بعد مامان من نمیتونه بیاد
خاله فاطی
19 تیر 92 17:48



ای بترکی
خاله فاطی
19 تیر 92 17:49
خاله فاطی
19 تیر 92 17:50
وااااااااااااااااا خوب میرم که میرم ابتدایی که نیستم نا سلامتی بچه دبیرستانی هستما


خوبه تا دو هفته پیش راهنمایی بودیا
خاله فاطی
19 تیر 92 17:56
به به چن سال دیگه هم میشم خانوم دانشجو فکرشو بکن سر کلاس ناگهان بگی ببخشید استاد که ناگهان استاد بگوید بفرمایید خانوم غیاثی آخ چه حالی میده


ایییییییییییییییییش ارزو برکودکان عیب نیست اینم ارزوئه ک تو داری
الان همه میرن دانشگاه
اخه چیز عجیبی نیس
خاله فاطی
19 تیر 92 18:01
نه دیگه اینجاش باحاله که من و تو هم دانشگاهی شیم


نه دیگه زهی خیال باطل
من همین الانش دو ترم پیش رفتم منتها میخوام انصراف بدم برم ی رشته ی دیگه
بعد من عمرا رشته های تورو قبول کنم
خاله فاطی
19 تیر 92 18:40
هستی؟
گفتم بگم ماه عسل هفت و رب داره تازشم مجریش علیخانی دیگه علی ضیا نیست خوشبختانه
یادت نره ببینیا


دیدم ولی علی ضیا ی چیزه دیگه بود
کلی غم برم داشت دیدم احسانه
قطره
19 تیر 92 18:49
خودشیفتگی بعضیا تو حلقم


شما الان دارید با یک عدد خانم گل میحرفید
قطره
19 تیر 92 18:50

ای ب قربان مهنا گلی


ای ب قربان تو
قطره
19 تیر 92 18:52
بترکی....
نیستی


نه دیگه واقعا نبودم
قطره
19 تیر 92 23:57
ملت همیشه در صحنه هستن آیا


الان در صحنه ایم ایا
دایی جون
19 تیر 92 23:59
سلام
خو من ک ترم تابستونه نگرفتم و بیکارم ؛ میخوای من باش برم مدرسه؟؟؟
هم اکنون به تیکه آبجی گلمون نیازمندیم


مث اینکه تیکه خونت کم شده
پری مامانی نیکان
20 تیر 92 0:37
ای جانم به این گل.


فدای تو عسیسم
قطره
20 تیر 92 0:45
بچه هااااااااااااااااااااااا
کسی هست


من هستم
قطره
20 تیر 92 0:45
اوووووووووووووووووووووووووف
چه عجب تشریف آوردین


قربون تو داشتم ب این فک میکردم اگه این ی ماه تموم شه ما چطور دوریتو تحمل کنیم
خاله فاطی جون جونی
20 تیر 92 0:45
سلوووووووووووم
میگم شوهر الهام حمیدی میدونی کیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟


نه کیه؟؟
قطره
20 تیر 92 0:46
سلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام


سلام عسیسم
قطره
20 تیر 92 0:46
دمت گرم خاله فاطی...
خیلی اطلاعاتت بالاست....


از بس پای نته
والا ما اندازه ی این بودیم کنار کامپیوتر خالم اینا میشستیم و دست رو موس میذاشتیم و ژست میگرفتیم ک عکس بندازیم ک مثلا داریم باش کار میکنیم بعد وقتی عکسه ظاهر شد دیدیم ک روی کامپیوتر کاور داره
خخخخخخخخخخخخخخخ
خاله فاطی جون جونی
20 تیر 92 0:47
خخخخخخخخخخخخخخخ ماییم دیگه قطره خانوم


بله شما خیلی شمایید
قطره
20 تیر 92 0:48
فعلا اولشه فکر نکنم تا آخرش بتونم دووم بیارم شبا


اره خو سرکار میری بعد مریض میشی از کم خوابی
قطره
20 تیر 92 0:49
دیشب از نت ک رفتم ساعتم رو کوک کردم واسه ی رب به 3 و از 2 و نیم تا ی رب ب سه خوابیدم


عزیزم
منم بعد اینکه رفتم شوهری رو بیدار کردم و سحری رو همون موقع خوردیم و خوابیدیم و ساعت پنج و نیم برای نماز پاشدیم
خاله فاطی جون جونی
20 تیر 92 0:49
نمیدونم دقیقا ولی عکس اینو با محمد سلوکی که کنار هم بودنو دیدم همچین فوشی بهش دادم که ننش بهش ندادش
والا


اه اره الان سرچ کردم دیدم
قطره
20 تیر 92 0:50
آره خاله فاطی..
البت ما هم ک هم سن شما بودیم عشق سینما و فوتبال بودیم...
یعنی کلی عکس جمع آوری میکردیم..
عجب بیکار بودیم هااااااااا


ارهاون موقع خط قرمز خیلی رو بورس بود من همش عکسای بازیگرای خط قرمزو جمع میکردم
قطره
20 تیر 92 0:51
یادش بخیر ما اون زمان عشق پورعرب بودیم


من شهاب حسینی
خاله فاطی جون جونی
20 تیر 92 0:52
بله دیگه البته من تازگیا پای نت زیاد میام وگرنه اصلا نمیدونستم کامپیوتر چیه
بله دیگه بیکاریو و هزار دردسر


بله واقعا نمیدونستی
منم ک الان دوساله ای دی اس ال دارم
دایی جون
20 تیر 92 0:53
خون من نیازی ب تیکه نداشت... اما تو با تیکه هایی ک بم انداختی نیازمندش کردی



ینی الان خونت نیازمنده؟؟؟
اگهی تبلیغ بزنیم؟؟
قطره
20 تیر 92 0:54
آی گفتی...
همچین شهرام حقیقت دوست رو دوست میداشتم


اره اره
همش عکسای روزنامه رو میگرفتم قیچی میکردم
اصن چیزی بودا بااون بازیش معرکه بود چ قدر گریه کردم اخرش برای این فیلم
خاله فاطی جون جونی
20 تیر 92 0:54
خجالت نمیکشی خواهر والا شرم و حیا هم خوب چیزیه دیگه وقتشه ننه بزرگ شی والا به خدا ما اصن نمیدونم فیلم چیه بعد اینا...


معلومه کاملا
قطره
20 تیر 92 0:55
به به خان دایی...
جمتون جم شد....


بله دیگه چتروممونم فامیلی نبود ک شد
خداییش مثبت تر از این چتروم دیده بودید
دایی جون
20 تیر 92 0:55
هرهرهرکرکرکر
از خنده روده بر شدم


خاله فاطی جون جونی
20 تیر 92 0:57
ولی گفته باشما قطره خانوم انقدر به این خواهر سفارش کردیم البته اون موقع ها گفتیم که دیگه داری میری خونه بخت دست بردار از این کارات ولی کو گوش شنوا دست از این کارهاش برنداشت آخرش پدرمو دق داد


بعد تو اونوخت 7 سال ک بیشتر نداشتی جوجه
بعد تازه اونوخت تر دق برای کسی میگن ک دوراز جون بابا مرده باشه
دایی جون
20 تیر 92 0:59
سلام عرض میکنم خدمت قطره خانوم
شرمنده اگه مزاحم خلوتتون شدم ؛ البت کار من همینه


راستی غتره اون جارو پیدا کردی ک عکساتو بیاری
خخخخخخخخخخخ
نرجس خاتون، مامان طهورا خانوم
20 تیر 92 1:01
ولی انسه!
برو تو کیف برو مدرسه.
صفا داره ها!



بترکی
چندبار تاحالا این کارارو کردی راستشو بگو
قطره
20 تیر 92 1:04
سلاااااااام خان دایی
خواهش میکنم...
شما اینجا حق آب و گل داری....


پری مامانی نیکان
20 تیر 92 1:04
سلام بر صاحب خونه و قطره جون و خاله فاطی و دایی


سلام بر پری رویایی
پری مامانی نیکان
20 تیر 92 1:06
آنه چرا چرا چرا؟

امروز گندم تموم شد منی که اصلا احساسی با رمان برخورد نمیکنم مخصوصا ایرانی هاش دیوونه شدم خیلی رفتم تو عمق مشکلات جامعه .


اووووووووووووووخی
من اصلا نخوندم از دیروز تاحالا
امروز فقط کزت بودم
پری مامانی نیکان
20 تیر 92 1:07
واااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا حالا چرا رویایی

اصلا به گروه خونی من فکر کردی؟


همینجوری گفتم ب پری بیاد خخخخخخخخ
خاله فاطی جون جونی
20 تیر 92 1:07
علیکم والسلام ورحمت ا... وبرکاته


خوب بقییش
قطره
20 تیر 92 1:08
سلاااااااااااااام بر پری خودمون
دایی جون
20 تیر 92 1:08
خدمت پری خانومم هم سلام عرض میکنم

قطره خانوم! اینو باید ب آبجیم بگین
همین الآن بم اس داد ک تو چت رووووووم نباشم ؛ بنظرتون درسته این کارش؟




من؟؟؟؟؟؟
خیلی بدی
همه میدونن ک من شارژ ندارم
پس برو وب مامان طهورا تا بفهمی دروغ چقدر بده
پری مامانی نیکان
20 تیر 92 1:08
قطره ی ما چطوره ؟
خاله فاطی جون جونی
20 تیر 92 1:08
برو آپارات عشق مارمولکی رو ببین خیلی...


همون ک شادمهر میخونه؟؟
اگه اونه دیدم
قطره
20 تیر 92 1:09
پری مامانی نیکان
20 تیر 92 1:10
به الی و مری اس دادم


میسی
قطره
20 تیر 92 1:11
نه خان دایی خیلی کارش ناپسند بوده....



غتره تو منو میشناسی من از این ادمام؟؟
پری مامانی نیکان
20 تیر 92 1:13
چه خبرا؟


پری هیچ خبر
پری مامانی نیکان
20 تیر 92 1:13
قطره میخوای امشب ما رو سورپرایز کنی؟


قطره رخ بنما زودباش
دایی جون
20 تیر 92 1:14
خالی بستم!!!

تا تو باشی تیکه نندازی و اذیتم نکنی ؛ اصن از لج تو هم شده تا سحر تو چت روووووووم میمونم

از دوستا بابت این خالی بندی عذر میخوام ؛ آخه باید حال آبجیمونو میگرفتم


اییییییییییییییییییییییش
خدا خانه ی مجردی را از شما بگیرد
ینی میشه فردا مسعود و محمد هردو زن بگیرن
قطره
20 تیر 92 1:14
حالا عصبانی نشو......
قبول...


قطره
20 تیر 92 1:16
شرمنده بخدا.....
امشب افطار دعوت بودیم....
خونه نبودم...
میدونین.. هاردم در دسترسه فقط سیمش تو کشوی درواورمه تواتاق خواب...
شوهریمون هم لالاین...



تو فقط بزار فرداو پس فردام شد ایرادی نداره
قطره
20 تیر 92 1:19
الی
20 تیر 92 1:19
پست قبلی بودم


ای بابا جدی چرا من متوجه نشدم
خخخخخخخخخخخ
قطره
20 تیر 92 1:19
سلااااااااااااااام مری جوووون
قطره
20 تیر 92 1:20
سلااااااااااااااااااام الی خودم
پری مامانی نیکان
20 تیر 92 1:20
قطره اولین روز ماه کجا دعوت بودین.


اوخی مهمونی دعوت بودین چ زود
پری مامانی نیکان
20 تیر 92 1:22
سلام بر مری و الی


سلام
الی
20 تیر 92 1:22
قطره جونی سلام.

خودتو ناراحت نکن 30روز وقت هست.

من افطار خونه مامانم بودم.


ماشالا امون بدید خو
دایی جون
20 تیر 92 1:23
خدمت الی خانوم و مامان طلا و مامانه ثنا سلام عرض میکنم
قطره
20 تیر 92 1:23
با فک و فامیل مادری رفته بودیم بیرون افطار...
هر کسی واسه خودش افطار درست کرده بود...
ما هم طبق معمول دعوت مامانم بودیم


چ جلب
قطره
20 تیر 92 1:24
تازشم شنبه و یک شنبه هم دعوت داریم...



چقدر باکلاسین شوماها
الی
20 تیر 92 1:24
سلام همگی.

قبول باشه دوستان.

سمیه هست؟


سمیه اگر هم بیاد خواننده خاموشه
دیشب هم ک بود فقط ج تورو میداد جواب منو اصن نداد
پری مامانی نیکان
20 تیر 92 1:25
ما فردا خونه ی مادر شوهریم


اصولا پنج شنبه ها مال مادرشوهره
قطره
20 تیر 92 1:25
وا مریم جون خوب ی وقت دیگه میرفتین خونه مادر شوهر...
حیف دعوتی نبود قبول نکردین


ها غتره جان من راست میگه ها
پری مامانی نیکان
20 تیر 92 1:27
یکی عکس بذاره


الی تو قرار بود عکس بزاریا
الی
20 تیر 92 1:28
پری منم خونه ننه شوهرم فردا
قطره
20 تیر 92 1:28
پس چرا ما جمعه ها اونجاییم


شوما از بس باکلاسین دیگه
الی
20 تیر 92 1:30
بیاید همگی.


دایی چشاتو ببند.


دایی برو کنار یهو اشتب نری تو بغل الی
خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
الی ما عکس میخوایم یالا
پری مامانی نیکان
20 تیر 92 1:30
ما قرار نبود بریم اما مادر شوهر از مسافرت اومده باید بریم سوغاتیمونو بگیریم از طرفی هم برامون آبغوره گرفته و مربا درستیده و یکمی هم خرید کرده باید برم بگیرم


پس سوغاتی خورونه
الی
20 تیر 92 1:31
نبودم آماده کنم شرمنده


الان با موبی؟؟؟
نمیتونی ینی الان بزاری
پری مامانی نیکان
20 تیر 92 1:32
بلهههههههههههههههههههه


الی یعنی تو عکس میذاری


وای بچه ها دارم دیوونه میشم نتم داغونه
الی
20 تیر 92 1:32
خوب پس میرید به سوی سوغاتی.
پری مامانی نیکان
20 تیر 92 1:33
الی سحر نی نی نداره ؟
دایی جون
20 تیر 92 1:33
ما هم فردا شب خونه مادرزنیم
مطمئن باشین،من گوشمامو گرفتم و چیزی نمیبینم؛ راحت باشین


مادر زن؟؟؟؟؟
زنت کجا بود ک مادرش باشه
پری مامانی نیکان
20 تیر 92 1:33
مری کجا رفتی ؟
الی
20 تیر 92 1:34
با موبم نمیشه. اصن دایی بذاره


دایی هم با موبه
خودم عکسشو میزارم عکس حاجی گونشو
قطره
20 تیر 92 1:34
الان چی شد؟
بریم واس عکس یا بمونیم...
یعنی همچین آدم پررویی هستیم ما


بمون
الی
20 تیر 92 1:35
نه پری جان زوده
پری مامانی نیکان
20 تیر 92 1:35
آنه تو عکس بذار


باشه بزار بگردم
خخخخخخخخخخخخخخ
شکلک ی ادمی ک منتظر تعارف بود
خخخخخخخخخ
پری مامانی نیکان
20 تیر 92 1:36
واااااااااااااااااااااااااااااااااا زوده اون که از تو بزرگتره 30 رو ردکرده زندگیش چطوره شوهرش خوش اخلاق شد؟
الی
20 تیر 92 1:37
دایی کلک تا دیروز مجز بودی
پری مامانی نیکان
20 تیر 92 1:38
وا دایی تو که مجرد بودی میخواستیم یه دختر خوب برات پیدا کنیم.


چ میدونم والا شاید تو خیالاتش زن گرفته و ماخبر نداریم
الی
20 تیر 92 1:40
پری خرداده 62 هست. چی بگم. رفت و آمد نداریم الله اعلم. ظاهرا خودش خوبه. سحر اخلاق نداره.
پری مامانی نیکان
20 تیر 92 1:40
یادم باشه ما هم که پس فردا از خونه ی ننه شوهر بر میگردیم سحری میثم و ناهار منو و نیکان رو هم بیاریم الی تو هم یادت نره . سحری خودت و ناهار ماهان.
پری مامانی نیکان
20 تیر 92 1:41
الی هنوز نمیره نمیاد حتی با شما؟ مثلا رضا داداششه
دایی جون
20 تیر 92 1:43
جدی میگین پری خانوووووم؟
کی من؟ زن؟ مادرزن؟ شیب؟
شما به جستجوی خودتون ادامه بدین(منظورم جستجو واس پیدا کردن دختر خوب)


بترکی
دارم عکستو میزارم همون تپلیاتو
دیگه نمیدونن نصف شدی
قطره
20 تیر 92 1:44
آنه چی شد عکست؟
میگم اون عکس معروفت رو بزار همون ک رو کول شوهرتی


از اون عکس ندارم
خخخخخخخخخخخخخخخخخخ
قطره
20 تیر 92 1:45
نه بابا هستم مری جووون


بچه ها عکسا قرار نمیگیره خیلی داغونه نت
پری مامانی نیکان
20 تیر 92 1:47
وای بچه ها امروز کلی حال نمودیم . ظهر داشتم جز اول قران میخوندم یه آن متوجه شدم من که میخونم نیکان پشت من ادا میکنه . انقدر بهم حال داد و چسبید که نگید باورتون نمیشه یه جز که یکساعته تموم میشه دوساعت طولش دادم .

من میخوندم اونم پش سر من.

صداشو ضبط کردم . میثم اومد براش گذاشتم داشت نیکانو میخورد.




ای جانم
پری اگه استعدادش خوبه حافظش کن
دایی جون
20 تیر 92 1:48
عکسای قشنگمو بذار؛ البت خودم قشنگ هستماااا اتفاقا خیلیا الآن هیکل الآنمو بیشتر مپسندن(البت درسته زیادی لاغر شدم اما باید قبول کنی ک هیکلم ورزشکاری تر از قبل شده)
پری مامانی نیکان
20 تیر 92 1:49
چرا من امشب بانت مشکل ندارم شکلک آدمی که داره پز میده .
قطره
20 تیر 92 1:51
منم زیاد با نت مشکل ندارم
پری مامانی نیکان
20 تیر 92 1:51
آنه خودمم تصمیم دارم به امید خدا از سال بعد بزارمش کلاس . خودم خیلی دوست دارم حافظ بشه تا ببینیم خودشم چی میخواد.


الی
20 تیر 92 1:53
چرا یه دفعه اینجوری شد. پری رضا هم زیاد راغب نیست. مریم شما چی خبری نیست؟
مامان مهنا
20 تیر 92 1:53
وای بچه ها داغونه نت من اصلا نمیشه باز کنم کامنتارو ک ج بدم
مامان مهنا
20 تیر 92 1:54
خیلی خوبه پری خیلی خوبه
خاله فاطی جون جونی
20 تیر 92 1:54
خخخخخخخخخخخخخخخخخخ حقته میگم میخوای بیا خونه ما


تو ک هستی چرا هیچی نمیگی
پری مامانی نیکان
20 تیر 92 1:54
قطره بیا من و تو اینجا رو محاصره کنیم
الی
20 تیر 92 1:55
جوجه ها خوابن آیا؟
مامان مهنا
20 تیر 92 1:55
http://8pic.ir/images/80438967337867355051.jpg این ادرسه عکس داییه کیفیت و عکسو کوچیک کردم اینم داداش مثبته ما و البته خیلی چاق تر از الانش
دایی جون
20 تیر 92 1:56
معمولا ساعت 1ببعد سرعت کم میشه(البت منظورم شاتله ، مخابراتو مطمئن نیستم)
میخوای مودمو ی بار خاموش روشن کن


بزار امتحان کنم
پری مامانی نیکان
20 تیر 92 1:56
جینگول ما نشسته ور دل ما و منو میده . پاستیل پسته هیلو( هلو) زرشک
الی
20 تیر 92 1:56
ای جان به نیکان. از امشب براتون برنامه دارم.
راضی
20 تیر 92 1:57
قلبوووووونش بلم من
میگما ایی فاطمتون چه خوشاله فک میکنه استادا اسم اینو یادشون میمونه خخخ
چند سال دیگه میشهه؟ اووووف گمون میفته تو سال 1400 هنوز باید امتحان دیکته بده خخخخخخ


میبینی توروخدا هرچی خودشیفته هست دور مارو گرفته
فکر کرده مث دبستانشونه معلما اسماشو بلدن
قطره
20 تیر 92 1:57
موافقم پری جون از کجا شروع کنیم
مامان مهنا
20 تیر 92 1:57
من ی بار خاموش روشن میکنم و میام
پری مامانی نیکان
20 تیر 92 1:58
آنه من نمیتونم ببینم میزنه ممکن نیست؟
پری مامانی نیکان
20 تیر 92 1:59
الی برنامه داری........
الی
20 تیر 92 1:59
بچه ها نفری یه حمد شفا بخوند به نیابت همسر یکی از دوستام. لطفا با خلوص نه از سر باز کردن.
قطره
20 تیر 92 2:00
ولی من حاج دایی رو دیدم...
پری مامانی نیکان
20 تیر 92 2:01
قطره ایکاش از آنه یه عکس داشتیم میذاشتیم اینجا و بالا ش میزدیم تیتر از شما
راضی
20 تیر 92 2:01
هههههه ابهت دایی مارو گرفت دیگه حرفمون نمیاد


دیدیش توروخدا
خخخخخخخخخخخخ
قطره
20 تیر 92 2:01
خوندم الی ایشالا خدا شفاش بده
پری مامانی نیکان
20 تیر 92 2:01
قطره چطور دیدی؟


پری اون لینکو بزار تو مرورگرت
پری مامانی نیکان
20 تیر 92 2:02
الی ایشالا شفا پیدا کنه .
قطره
20 تیر 92 2:03
اینطوری

آدرس رو زدم باز کرد دیگه


شبیه من بودش داداشم؟؟
خاله فاطی جون جونی
20 تیر 92 2:03
به جون تو تازه اومدم


دیدی عکس مصطفی رو
خاله فاطی جون جونی
20 تیر 92 2:05
به به راضی جونم چیطور مطوری؟ قربان تو بشم از تو انتظار نداشتم آبجی ما هی از ما بد میگه تو هم رفتی همکارش شدیا




ما همکار راضی شدیم
راضی
20 تیر 92 2:06
خب عزیزم با این حرفی که میزنی چه انتظاری داری والا بغرررررررررعان


ای جانم دمت گرم راضی
اصن جون گرفتم بااین حرفت
دستت چطوره؟؟
بهتر شدی عزیزم
فردا خونه عمه اینا میاید؟؟
دایی جون
20 تیر 92 2:07
سلام راضی خانوووووم
چرا میخندین؟
مگه چ عکسی گذاشت؟
نامرد ، خو عکسی ک عید لب ساحل ازم گرفتی رو بذار
یا اونیکه با عمو مهدی اینا و آقا مقداد اینا لب ساحل گرفته بودم بذار


دقیقا همونی ک لب ساحل با بابام اینا گرفتی و انداختم
خو ببین خودت دئیگه ادرسو بزن تو مرورگر همه ببینید با محمد و مسعود
بگو راضی هم سلام میرسونه
پری مامانی نیکان
20 تیر 92 2:07
منم همین کار رو میکنم اما نمیشه


وا چرا اصلا همونو راس کلیک کن کپی لینک تب رو بزن
الی
20 تیر 92 2:07
چرا بغلیشو کات کردی؟


چون بقیشو ک نمیشناختید
بعد فاطمه بود و مامانمو و....گفتم اگه تو وب خودم بود مشکلی نداشت چون تو اپلودا بود دلم نیومد بزارم
راضی
20 تیر 92 2:10
هییچی خان دایی فقط یه کم خندیدن ثواب کردی دل دست کباب شدمو شاد کردی


اخی خوبه دل دستت؟؟
خاله فاطی جون جونی
20 تیر 92 2:11
واقعن که به جای اینکه بیاید ازم تعریف کنید بابا مثلا فامیل هستین مثلا راسی اراک خوکش بگذره راسی شما خونه عمه میاید؟
راضی
20 تیر 92 2:12
نه عزیزم فردا میریم اراک
از خودت مایه بذار من کی سلام اونارو رسوندم اییییش


سلام برسون بهشون
دایی جون
20 تیر 92 2:12
مسعود پا لب تابه و داره کار پروژشو میرسه
سلام منو ب راضیه خانوم برسون
مسعود و محمد گفتن : بیخود


بیخود ب جونشون بی ادبا
بشون بگو رحم حداقل برای دل دست راضی داشته باشین
الی
20 تیر 92 2:13
معرفی کن راضی خانومو خب.


عروس عمومه و دوست خوب من
راضی
20 تیر 92 2:14
فاطمه جوووووون نه خدا وکیلی خودت منطقی فکر کن فقط یه کم آخه چه تعریفی میتونیم بکنیم؟؟؟؟؟؟ تو ماه رمضون و خالی بندی؟داشتیم؟
قطره
20 تیر 92 2:15
بچه ها من برم دیگه...
التماس دعا


فدای تو عزیزم محتاجیم ب دعا
برو دوستم بای
راضی
20 تیر 92 2:16
الی جون الی جون من جیگر آنه هستم


چقدر خودشیفته دورمن مبود و من بی خبر
الی
20 تیر 92 2:16
قربونت مری. خاطرت عزیزه
دایی جون
20 تیر 92 2:16
راضیه خانوم این رسمشه؟ واقعا چرا؟؟؟؟ واقعا خنده داشت؟؟؟ اکشال نداره،اما اگه واقعا با دین عکسای من شاد میشین آبجیمون از این عکسا زیاد داره؛رفتین اونجا ببینین و شاد باشین
خاله فاطی
20 تیر 92 2:17
همه میدونن من چه دختر گلی هستم اصلا میخوای از دوستای ننه هنی بپرسید
دختر به این گلی و خوکشلی والا به خدا


اره نوبره
پری مامانی نیکان
20 تیر 92 2:17
نه حالا نت من بازی در آورده.


پری خندیدی سرت اومد
راضی
20 تیر 92 2:18
فاطی جک سال بود خخخخخخخخ روحانی مچکریم
راضی
20 تیر 92 2:19
خان دایی دیدم همشم خندیدم ولی بازم میخندم


خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
الی
20 تیر 92 2:20
قطره جان برو فدات. التماس دعا.

خوش به حال آنه چه جیگری داره. دلم خواست


واقعا بفرما برای شما
راضی
20 تیر 92 2:20
آنه؟ ببند


ممنونم مممنون
راضی
20 تیر 92 2:21
الی جون من قصد ازدواج ندارم میخوام پله های ترقی رو طی بکشم


بااون دستت حتما
خخخخخخخخخخخخ
خاله فاطی
20 تیر 92 2:21
باشه بگو فقط بدون دلمو شکوندی داغونم کردی خرابم کردی اصلا دیگه حوصله زندگی ندارم دیگه نمیبخشمت


ینی الان میری خودتو بکشی؟؟
الی
20 تیر 92 2:22
راضی
20 تیر 92 2:22
فاطی جای تو بودم دیگه خود کشی میکردم


فک کن؟؟؟ فقط نیم درصد
خاله فاطی
20 تیر 92 2:23
جناب مین جانگو کجایی دلمو شکوندن


مین جانگو جواب دل شکسته ی بانوسو رو بده
راضی
20 تیر 92 2:23
اوااااااا؟ الی جووووون؟ چی شد؟ زدم تو ذوقت؟ خب حالا قهر نکن
الی
20 تیر 92 2:24
عزیزم شما باید پله های ترقی رو مزین کنی.
راضی
20 تیر 92 2:24
جاان؟ مین جانگو هم میخوایییییی؟


خودشیفته هست دیگه خودشو یانگوم بزرگ میبینه
دایی جون
20 تیر 92 2:24
دوستاااااااااااااااااان!!!
ینی واقعا عکسم اینقد خنده دار افتاده بود؟؟؟
آآآآآآآآآآیییییییییی! ی دمپایی ابری خیس خرد تو سرم


از طرف من بود یقینا
خاله فاطی
20 تیر 92 2:24
واااا مگه خرم من آرزو دارم اصلن خودم آرزوهای دیگرانم میخوام زندگی کنم پس چی فک کردی راضی جون


اوه اوه حرفای گشنگ گشنگ میزنی
راضی
20 تیر 92 2:25
الی جوووووووونم یه بوس گندههههههههه


ای بابا نکن اینکارارو مام دلمون میخوادا
دایی جون
20 تیر 92 2:26
ببخشید ببخشید!!! تو سرم نخورد ، خورد تو دهنم خخخخخخخخخخ
الی
20 تیر 92 2:26
مری من صبح نه و نیم بیدار شدم اما ظهر 2 ساعت خوابیدم.
خاله فاطی
20 تیر 92 2:26
همین روزاس که برم کره
حلالم کنید


ینی میشی فاطی چشم بادومی
راضی
20 تیر 92 2:27
خان دایی اینو به عنوان پیش پرداخت داشته باش تا ببینمت


از اونجایی ک پیش خواهرشوهراته دوتام برای اونا پرت کن
خاله فاطی
20 تیر 92 2:27
ای وای ننه هنی کجا بودی ندیدمت دلم تنگ شد واست
راضی
20 تیر 92 2:29
فاطی برو خیر ببینی من روم نمیشه خانواده شوهرمو به خانودم نشون بدم بگم این هنوز امتحان دیکته میده


دقیقا رفته بودیم مغازه براش کتاب بخریم چندسال پیش
بعد فاطمه هرچی برمیداشت دفترای سیندرلا مرده گفت ببخشید مگه شما دانشجو نیستید؟؟
خخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
الی
20 تیر 92 2:29
قربون ثنا. تصورش میکنم دلم غش میره.
خاله فاطی
20 تیر 92 2:30
نه دیگه مث اینکه بد دیدین فیلمو فک کردی واس چی تبعید شد از قص اینکارو کرد که یانگومو ول کنه بیاد ایران والا باور کنین راس میگم


حتما تورو بگیره
خدایا شفا خدایا شفا
الی
20 تیر 92 2:31
مرسی راضی جونم


پری؟؟؟؟
چی شدی عزیزم
خاله فاطی
20 تیر 92 2:31
اصلن میرم کره از دست همتون راحت میشم
اونوقت خیلی هم کلاس داره بگی دختر عموی شوهرت رفته کره والا به خدا


حالا ک مین جانگو اومد
الی
20 تیر 92 2:32
عزیزم ثنا نوش جونت.
دایی جون
20 تیر 92 2:33
ینی اون دمپایی ابر رو هم نگهش دارم؟؟؟
شما زحمت نکشین، من خودم خدمت میرسم ؛ فقط اگر لطف کنین و دمپاییش نیکتا باشه خیلی خیلی بهتره


بزن پروژشو داغون کن
**سمیه**
20 تیر 92 2:33
سلام بر شب زتده دارن تاسحر


سلام عزیزم خوبی
خاله فاطی
20 تیر 92 2:33
ای مین جانگووووووووووووووو کجایی بیا بیا دارن آبرومو میبرن


چشاتو باز کنی مین جانگوی خودتم میبینی
راضی
20 تیر 92 2:34
مگه اینکه بری Kare آبجی !! سال 85 ما تو شیراز بودیم دلمون افسر مین جانگو میخواست و میخواستیم بریم کره آخرش اومدیم قم !!
حالا تو تو قمی خدا عالمه کدوم بیابونی بدتر از این خراب شده بیفتی شاید زاهدان نه؟؟؟؟؟؟؟؟


خخخخخخخخخخخخخخخخ
جدی منی ک شوهر دارم دلم مین جانگو بخواد چ کنم
در حالی ک ب امین میگم امین من مین جانگو رو میبینم یادتو میافتم
اخی عزیزم
راضی
20 تیر 92 2:36
دمپایی فقط ابری و خیس من ز این قرتی بازیای نیتا خوشم نمیاد خوش دست نیست سبکه حال نمیده


از این تق تقیا بیشتر حال میده ها
الی
20 تیر 92 2:36
سمیه جان سلام. اس رسید آیا؟


پری کجاست؟؟
نتش ینی قط شده؟؟
مری؟؟
خاله فاطی
20 تیر 92 2:37
حالا نشونتون میدم اگه نرفتم کره هرچی خواستین بگین من میروم من میروم مرا حلال کنید


مردم هوس هند و امریکاو پاریسووووووو.....میکنن خواهر ما عاشق چشم بادومیا میشه
دایی جون
20 تیر 92 2:38
اصن نمیخوام ؛ من فقط دمپایی نیکتا میخوام حالا ک اینجوریه منم نمیام اونجا
راضی
20 تیر 92 2:38
حلال تر از شیر مادر برو بسلامت


بابامم گذاشت
الی
20 تیر 92 2:39
پری و مری رفتید؟


کوشین شماها
راضی
20 تیر 92 2:39
خان دایی بنده میام شما اصن نگران نباش


سحری چی دارین؟؟
الی
20 تیر 92 2:40
خاله فاطی
20 تیر 92 2:40
الی خانوم خدا شاهده خیلی دوستون دارم ترخدا شما یه چیز بگین به اینا هی دارن منو اذیت میکنن من از همتون کوچیکترم به خدا گناه دارم چن ماه دیگه راهی کره میشم دلتون میسوزه وا از من گفتن بود


ابجی کوچولوی من
خاله فاطی
20 تیر 92 2:42
مگه چشونه
خیلی هم خوکشلن


واقعا همچین نظری داری؟؟؟
پری مامانی نیکان
20 تیر 92 2:42
شرمنده بچم داشت بهم بِسه (قصه ) میگفتو منم باید میخوابیدم

قصش رو بشنوید:
هکی نبود هکی نبود هکی بود
غیر از خدا نبود

یه آقا شیله بود موشه بود خرگوشه بود

بسه تموم کلاغه لالا


ای جانم چ ناز قصه میگه
**سمیه**
20 تیر 92 2:43
شکر خوبم آنسه جان

مریم جان والی جان نه اس تان نرسید

منم یک ساعت نت هستم ولی اینقدر سرعت پایین بود که کد تایید نمیآمد


خدارو شکر عزیزم
منم سرعتم افتضاح هست
راضی
20 تیر 92 2:43
مرغ گذاشتم لای پلو
آنه مشکوک میزنیاااا؟


راضی من هنوز هیچی درست نکردم
من با کله میام الان خونتون
خخخخخخخخخخخ
خاله فاطی
20 تیر 92 2:43
بابا میگه حرفی ندارم خوب بهش گفتم میخوام برم درس بخونم گفت به سلامت ولی .......


ولی دیگه اسممونو نمیاری؟؟؟
اره
خخخخخخخخخخ
پری مامانی نیکان
20 تیر 92 2:44
سمیه جان سلام
الی
20 تیر 92 2:44
فاطمه جان بیا خواهر خودم بشو .

رو چشام میذارمت.


چشات میشکنه
خخخخخخخخخخخخخخ
اخه فاطمه ی ما سنگینه
دایی جون
20 تیر 92 2:45
باور کنین راضی ب زحمت شما نیستم بهر حال من در خدمت شما هستم ؛ گردن من از مو هم باریک تره حالا نمیشه من بیام؟؟؟ آخه خیلی وقته ک خونتون نیومدم
پری مامانی نیکان
20 تیر 92 2:45
سبزی پلو با ماهیچه میثم پز


خوش ب حالت
من فقط برنج دارم ک اضاف دیشبه باید کنارش ی چیز یدرست کنم
الی
20 تیر 92 2:46
داشتم میرفتم اگه نیومدید.


ینی ما کشک
خاله فاطی
20 تیر 92 2:47
جدا چشم اصلا شمام بیاین کره به خدا خوش میگذره جان من بیاین به افسر مین جانگو میگم کاراتون رو درست کنه بیاین بریم به کوری چشم بعضیا


الی خودش سه تا خواهر داره تورو میخواد چکار
خاله فاطی
20 تیر 92 2:49
حتما ببینید خیلی قشنگه مخصوصا مین جانگووووووووووووووووووووووووووووووووو


مین جانگو تو کره اییا قشنگه تو ایران ک زشت محسوب میشه
مثلا فکرشو کن داماد ما بشه بعد همه میگن امین و محمداقا کجا و شوهر فاطمه کجا
خخخخخخخخخخخ
خاله فاطی
20 تیر 92 2:49
نه بابا گفت جاهاز بی جاهاااااااااااااااز


حقته بی ادب
اینهمه لطف کردن بهت گربه کوره ایی دیگه
14 سال سن داره هوس کره میکنه 18 سال بشی چ هوسا میکنی
پری مامانی نیکان
20 تیر 92 2:50
من اصلا از این فیلما خوشم نمیاد
راضی
20 تیر 92 2:50
خان دایی بسه یه بار اومدی ز بس خانوم بودم چشم کردی دستم کنده شد


همش تخصیر خان داییه معلوم نیست تاحالا این سفره ی تورو ندید چشش چسبید ب سقف
راضی
20 تیر 92 2:51
آنه شنیدی گفتم مشکوک میزنی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
**سمیه**
20 تیر 92 2:52
پری جان ممنون از احوال پرسی الهی فدای نیکان با قصه گفتنش مریم ثنا عزیزدل خوبه....
الی
20 تیر 92 2:53
نه قربونت آنه. گفتم مزاحم نباشم.

حالا بشیم 4 تا من عاشق خواهرم.


راضی
20 تیر 92 2:53
فاطمه میدونی چند سالشه؟
خاله فاطی
20 تیر 92 2:53
ما استانبووووولی داریم مادر به افتخار مین جانگو درست کرده قربونش برم مامانم خیلی مهربونه
الی
20 تیر 92 2:55
لایک به کام پری و مری
مامان مهنا
20 تیر 92 2:55
استامبولی چ ربطی ب مین جانگو داره
پری مامانی نیکان
20 تیر 92 2:56
سمیه جان خواهش..... خدا نکنه .
خاله فاطی
20 تیر 92 2:56
50 سالشه یا نه اصلن 158 سالشه اصلن واسم مهم نیست شما در مورد من چی فکر کردین فکر کردین فکر پول و ثروتو یا نه شهرتم اصلن من یه دختریم که فکر این چیزا نیستم شما کاملا در اشتباهین والا به خدا


دختر 14 ساله چ ب این حرفا برو درستو بخون
بابایه سر خبر دارنه
مامان مهنا
20 تیر 92 2:56
چندسالشه راضی
خاله فاطی
20 تیر 92 2:57
خیلی هم ربط داره
دایی جون
20 تیر 92 2:57
در خانومی و کدبانویی و سفره آرایی شما شکی نیست، واقعا مزاحمتون شده بودم دستتون درد نکنه ایشالا ک دستتون هم بهتر میشه
راضی
20 تیر 92 2:58
پس شما فعلا خیلی کوچیکی عقلت درست و حسابی نمیرسه بشین سر درس و مشقت حرفم نزن امتحان دیکتت کیه؟
طرف 42 سالشه 7 سال پیش ازدواج کرده دههههه


از بس بی ادبه ب مرد زن دارهم رحم نمیکنه
مامان مهنا
20 تیر 92 2:58
پری تاحالا دیدی؟؟؟ منم خوشم نمیومد ینی اصلا کره نمیدیدم ولی یانگومو خوشم اومد
راضی
20 تیر 92 2:59
خان دایی حالا دیگه؟ روغن ریخته رو نمیشه جمع کرد برادر نیخام نیخام
خاله فاطی
20 تیر 92 3:00
گیر دادی به امتحان دیکته آخه من کی دیکته داشتم نخیر مجرده
خاله فاطی
20 تیر 92 3:01
آخی الهی بمیرم آجی جونم میخوای بیا خونه ما
پری مامانی نیکان
20 تیر 92 3:01
یانگومم نمیدیم مگه اینکه میرفتیم جایی اونا میدیدن و ما هم مجبوری
راضی
20 تیر 92 3:02
میگم متاهله سال 2004 ازدواج رده اینترنت که دم دستته بزن بیوگرافیشو ببین دهههههههههه
پری مامانی نیکان
20 تیر 92 3:02
ما امشب دود کش رو دیدیم خوشم نمیاد .


دودکش؟؟
این مال کدوم شبکه بود
خاله فاطی
20 تیر 92 3:02
مین جانگوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووو
خاله فاطی
20 تیر 92 3:03
نخیر مجرده مجرده مجرده شایدم طلاق گرفته
راضی
20 تیر 92 3:04
فاطی مرذزظض داد نزن هادی جونم خوابه
الی
20 تیر 92 3:04
بهله مری
راضی
20 تیر 92 3:04
خاااااااااااااااااک
دایی جون
20 تیر 92 3:04
اون روزی ک شنیدم خیلی ناراحت شده بودم ؛ مگه دستت خیلی داغون شد؟ اگر من مقصرم شرمنده
پری مامانی نیکان
20 تیر 92 3:05
بابا یکی زنگ بزنه مین چی چی با خاله فاطی رک حرف بزنه و اگه پای زنی چیزی وسطه خودش رک بگه بچه از دست رفت آخه
راضی
20 تیر 92 3:06
کل دست چپم از بازو تا مچ پوست نداره حالا از نظر شما داغونه یا نه رو نمیدونم تو این غریبی تخصیره توهه توهه توهه
پری مامانی نیکان
20 تیر 92 3:06
نمیدونم دود کش ماله چه شبکه اس.
خاله فاطی
20 تیر 92 3:06
نزدیکه سحره خجالتم خوب چیزیه برید سحریتونو آماده کنین
مامان مهنا
20 تیر 92 3:06
بابا داغونه نت من من اصن میرم
پری مامانی نیکان
20 تیر 92 3:07
دوستا من میرم نیکان هم هنوز بیداره.
مامان مهنا
20 تیر 92 3:08
الی
20 تیر 92 3:08
پری از دست تو
خاله فاطی
20 تیر 92 3:08
وای خدا خیرتون بده پری خانوم البته من که میدونم اینا گیر دادن میگن زن داره


خجالت بکش بچه میگن دهه 70تادیا پرروان باورم نمیشد همسن تو بودیم نمیدونستیم شوهر چیه
فک میکردیم بابا مامانا فقط ازدواج میکنن
پری مامانی نیکان
20 تیر 92 3:09
شب برهمگی خوش . شبتون آروم و پر ستاره و به آرزوهاتون برسین.


پری جونم شرمنده بااین نت نتونستیم خوب بحرفیم
شب توهم خوش گلم
بای
راضی
20 تیر 92 3:09
بیا فاطی خجالت داره چش سفید نام بازیگر: 지진희 / Ji Jin Hee شغل:بازیگر تاریخ تولّد:24/ژوئن/ 1971 میلادی(۳ /تیر/ ۱۳۵۰ شمسی) قد:178 سانتی متر وزن:71 کیلوگرم گروه خونی خانواده :اودارای همسری بنامLee Su Yon می باشد ازدواج: سال 2004 نام مستعار:رعدوبرق زبان ها:کره ای_انگلیسی تحصیلات:لیسانس طرّاحی داخلی سبک فلزّات ازکالج میانجوگی سرگرمی ها:ورزش های بسکتبال ـ موج سواری ـ پاراگلادیز و ورزش های رزمی
خاله فاطی
20 تیر 92 3:10
خخخخخخخخخخخخخخخخخخخ معلومه شاعر هستینا خوب قافیه شو جور میکنین ولی شما برام دعا کنین که دیگه قاطی نکنم
**سمیه**
20 تیر 92 3:11
بچه ها میرم بیمارستان میام عجیب سردرد می گیرم ....
دایی جون
20 تیر 92 3:11
واقعااااااا؟ نمیدونستم ب این شدت سوخته ؛ تقصیر منه؟
الی
20 تیر 92 3:11
دوستان همونایی که پری گفت.
خاله فاطی
20 تیر 92 3:13
نام بازیگر: 지진희 / Ji Jin Hee شغل:بازیگر تاریخ تولّد:24/ژوئن/ 1971 میلادی(۳ /تیر/ ۱۳۵۰ شمسی) قد:178 سانتی متر وزن:71 کیلوگرم خانواده :زن نداااااااااارد ازدواج:-------------- نام مستعار:رعدوبرق زبان ها:کره ای_انگلیسی-ایرانی تحصیلات:لیسانس طرّاحی داخلی سبک فلزّات ازکالج میانجوگی سرگرمی ها:ورزش های بسکتبال ـ موج سواری ـ پاراگلادیز و ورزش های رزمی
راضی
20 تیر 92 3:13
هااااا بخداااااااااااااا هااااااااا شه خدش
مامان مهنا
20 تیر 92 3:14
دختره ی چشم سیاه
خاله فاطی
20 تیر 92 3:14
من غلط کنم قهر کنم این حرفو نزنید بابا
خاله فاطی
20 تیر 92 3:15
**سمیه**
20 تیر 92 3:16
موفع سحر التماس دعا بخصوص برای مریضا....
راضی
20 تیر 92 3:17
فاطمه فاطمه تو کلا غلط میکنی اینم روش خخخخخخخخخخخخ
دایی جون
20 تیر 92 3:17
خو بنظرتون من چیکار میتونم بکنم ک منو ببخشی؟ ایندفه اومدم ظرفا رو من هم میشورم و هم خشک میکنم ، خوبه؟ بخشیدی؟
راضی
20 تیر 92 3:19
تا زمانی که بیای دوباره ایشالا ما خونه بزرگتر خریدیم ظرفشویی هم میگیرم
یه چیز بیتر بوگووو


مردم چ خودشونو لوس میکنن برای عروس عمشون
خاله فاطی
20 تیر 92 3:20
فقط مین جانگوووووووووووووووووو
اصلن خوبه
تا عمر دارم فقط فقط :
مییییییییییییین جانگووووووووووووووووووووووووووووو


بی ادب بی ادب بی ادب
والا ماهمسن تو بودیم جرات نداشتیم بگیم شوهر
خاله فاطی
20 تیر 92 3:22
خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
ننه هنی کوجایی؟ نکنه رفتی گریه کنی ای بابا میام پیشتون همش کره نمیمونم واسه مسافرت هم که شده میام


توهم عینه گلشیفته
خخخخخخخخخخ
فراموشت میکنیم
راضی
20 تیر 92 3:22
مردم دلشون خوشه ماهواره ندارن از دست دخترای این روزا باید شبکه قم رو هم قفل کنی نه آنه جوووون


والا ب خدا
خاله فاطی
20 تیر 92 3:22
وااااا چرا حرف تو دهنم میزارین من کی گفتم ؟؟؟؟
دایی جون
20 تیر 92 3:23
از کجا معلوم، شاید بعد ماه رمضون بخوام بیام (آبجی جون ، تو نترس. سعی میکنم کمتر مزاحمت شم) تو بگو من چیکار کنم ک ببخشی منو؟؟؟؟
خاله فاطی
20 تیر 92 3:23
خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
راضی
20 تیر 92 3:24
بذار فکر کنم باشششه؟؟؟؟؟؟ ازین موقعیتا کم پا میدههه
خاله فاطی
20 تیر 92 3:25
ننه هنی من گریه نکن گریه میکنما


بابا اصلا وا نمیشه داغونه ها
خاله فاطی
20 تیر 92 3:27

چیزی از این بهتر نبود بگی بخدا اگه قراره اینجوری باشه اصلن بیخیال کره....ولی


ها پس بیخیال کره
باز خوبه ب خاطر امثال بی جنبه ایی مث شوماهاس ک میگیرن سانسور میکنن دیگه
مثلا اون قسمتشو میدیدی ک یانگومو و مین جانگو تورودخانه بپر بپر میکنن حتما غش میکردی
راضی
20 تیر 92 3:27
فاطمه کلا تو فضا هس عیبی نداره افتضای سنشه تا وقتی دیکته داشته باشه همینه


ما چرا همسن این بودیم این مدلی نبودیم خواهر
دایی جون
20 تیر 92 3:28
آبجی عسیسم ، منکه همیشه دارم خودمو واس تو لوس میکنم
من مخلص آبجی گلم هستم؛ نوکرتم آبجی


بله دیگه ما بیشتر
خاله فاطی
20 تیر 92 3:29
ایشالا بعدن خوب میشه برو فکر سحریتون باش موندم شماها چرا نمیرین ببینم راضی خانوم خانومی که شوهر میکنه دیگه نباید اینجا پیداش شه باید فکر زندگیش باشه
راضی
20 تیر 92 3:31
دختر بچه ایی هم که شوهر نکرده نباید تز بده بی تربیته چش سفید
آننه چطوره عمو رو دعوت کنیم یه سر به این پست و نظراتش بزنه؟؟؟؟؟؟خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ


ینی قطعا فاطمه از ارث محروم میشه
فکرشو بکن
راضی
20 تیر 92 3:33
زمان ما در پناه تو و در قلب منی بود و ما عاشق منصوری بودیم خخخخ
مامان مهنا
20 تیر 92 3:33
من برم امینو بیدار کنم برای سحری بدون غذا
مامان مهنا
20 تیر 92 3:34
راضی یادته تازه من عاشق پسرای خط قرمزم میشدم امیر تاجیکو ک نگوووووووووووووو
راضی
20 تیر 92 3:35
منم برم سحرتون بخیر التماس دعا
خاله فاطی
20 تیر 92 3:35
بابا غلط کردم راضی جونم بابا من اصلن غلط کنم برم کره جان من راضی جون الهی قربونت بشم ایشالا که دستت به زودی زود خوب میشه ایشالا ایشالا آخرین بلایی باشه که سرت اومده امیدوارم تاعمر داری خوشی ببینی جان من .....بیخی بابا اصلن مین جانگو دیگه کیه
راضی
20 تیر 92 3:36
علیرضا عیوضی و خواننده های گروه آرین خخخخخخ
خاله فاطی
20 تیر 92 3:37
والا به خدا خودشون از همه بد ترن کی به کی میگه اصلا فقط میییییین جانگووووووووووووووووو فک کنم من برم بهتره
راضی
20 تیر 92 3:37
همین بود همه ی عشقت؟ والا ما عاشقم میشدیم تا تهش میموندیم سحرت بخیر دختر عمو جان رازت پیش خودم میمونه ناناحن نباش جیگر بای بای
مامان مهنا
20 تیر 92 3:37
خواننده های گروه ارین ک نگوووووووووووووووو
خاله فاطی
20 تیر 92 3:38
قربونت راضی جووون
مامان مهنا
20 تیر 92 3:39
فدای تو راضی جون سلام ب هادی برسون رفتی اراک ب همه سلام برسون
خاله فاطی
20 تیر 92 3:40
ا وا تو هنو هستی ننه هنی برو دیگه خوش اومدی دیگم این ورا پیدات نشه وا
خاله فاطی
20 تیر 92 3:57
قطره
20 تیر 92 10:46
سلااااااااااااااااااااااااااااااام بر همه ی خوابالودا چی گفتم
قطره
20 تیر 92 10:47
میگم حکمت اون سه تا علامت سوال بعده مکالمه ی من و هنی چی میتونه باشه عایا
قطره
20 تیر 92 10:48
چرا علامتای سوال این پستت دو تاست
دایی جون
20 تیر 92 11:45
سلام بر همه بیدارلووووها خخخخخخخخخخخخخ البت مطمئنم ک منظور قطره خانوم ب من نبود ؛ مگه نه قطره خانوم؟؟؟ بعضیا ک هنوز خوابن و معلوم نیس کی میخوان بیدار شن مخلص این بعضیا هستم
دایی جون
20 تیر 92 11:49
البت منظور اصلی من بیدارلودها بود خخخخخخخخ توجه کردین من چقد شادم؟ کلا سیستمم شاد و شنگول میزنه! بنظرتون این خوبه یا بد؟؟؟
دایی جون
20 تیر 92 14:15

(آینده آقا مصطفی؛ البت بدون ریش)

خو خنده نداره ک ؛ خانومم خواست ک ریشمو بزنم منم همینکارو کردم
اینکه چیزی نیس ؛ اگر جونمم بخواد من درخدمتشم


ینی موهاتم فشن کردی؟؟؟
ینی میکنی؟؟
خخخخخخخخخخخخخخخخ
دایی جون
20 تیر 92 16:34
سلام ببخشید زیاد مزاحم میشم بر اساس تحقیقات بنده حقیر ، محمد سلوکی همسر الهام حمیدی نیست خبری ک تو اینترنته شایعه ای بیش نیست
پری مامانی نیکان
20 تیر 92 17:53
بچه ها من امشب مهمونم و به نت هم دسترسی ندارم خواهشا عکس نذاریدکه من نیستم ببینما.
دایی جون
20 تیر 92 20:55
نماز و روزه همتون مقبول درگاه حق التماس دعا
قطره
21 تیر 92 0:28
من امشب اومده بودم عکس بزارم... ولی ب درخواست پری نمیزارم
قطره
21 تیر 92 0:46
بببینم کسی اینجا نیست؟
دایی جون
21 تیر 92 0:51
من هستم ؛ البت اگر من جزو اون کسایی باشم ک مدنظرتونه
دایی جون
21 تیر 92 1:08
آها ؛ پ من جز اون کسایی ک گفتین نبودم خخخخخخخخخخ
الی
21 تیر 92 1:13
بجه ها نفری یه حمد بخونید برای شفای عمه **سمیه**. لطفا باخلوص بخونید نه سرسری
دایی جون
21 تیر 92 1:20
سلام الی خانوم بنظر من 5مرتبه آیه امن یجیب هم بخونین خیلی خوبه ؛ دم سحر و دم افطار هم این آیه رو بخونین ، ایشالا همه بیمارا شفا بگیرن
دایی جون
21 تیر 92 1:27
آبجی!؟ نیستی؟
الی
21 تیر 92 1:34
دایی شما هم بخونید. التماس دعا.
قطره
21 تیر 92 1:37
عههههههههههه سلام خان دایی سلام الی جووون شما ها هستین؟ این صاب خونه ی بی معرفت کجا مونده امشب؟
قطره
21 تیر 92 1:38
الی جون من خوندم.. ایشالا خدا شفاشون بده
قطره
21 تیر 92 1:42
دایی جون
21 تیر 92 1:43
سلام خدمت الی خانوم و قطره خانوم اللهم أشف کل مریض شما خوبین؟ نماز و روزه قبول احتمالا خونه عمشونن ؛ البت فقط ی حدسه
قطره
21 تیر 92 1:43
یعنی جوری بترکی آنههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه ک دل و رودت تا هفت تا خیابون اون ور تر بره
قطره
21 تیر 92 1:44
وا خان دایی تا این وقت شب خونه عمشونن....؟ یعنی میگی سحر دعوتن
دایی جون
21 تیر 92 1:49
خدا نکنه ؛ دل دارین؟؟؟ آبجیییییییییییییییی حالا چرا میزنین؟ فقط حدس زدم
قطره
21 تیر 92 1:49
وا خان دایی چرا غیبت زد... الی هم ک رفت فکر کنم خوابش برد این نی نی وبلاگم ک کامتام رو قورت میده
قطره
21 تیر 92 1:50
وا خان دایی کجا من زدم من فقط ی خورده دعا ب جووون آنه کردم ک منو تو خونش تنها گذاشت
دایی جون
21 تیر 92 1:53
واقعا نزدین؟؟؟ پ کی بود منو زد؟؟؟ البت حق میدم بهتون ؛ منم ک میرفتم خونشون تنهام میذاشت
دایی جون
21 تیر 92 1:57
ینی کجا میتونه باشه؟ راس میگین ؛ تا حالا ک مهمونی نیستن
قطره
21 تیر 92 1:57
فکر کنم شوهرش امشب تو غذاش خواب آور ریخته
قطره
21 تیر 92 1:58
شایدم مهنا دوباره قالی رو واسش رنگ آمیزی کرده
قطره
21 تیر 92 1:59
آخه این آنه میدونه من فقط ماه رمضون میتونم تا صب بیدار باشم
دایی جون
21 تیر 92 1:59
واقعااااااااااااا؟؟
دایی جون
21 تیر 92 2:02
ای بابا! پ خیلی ضد حال خوردین!!! آبجی آنسه ک بیمعرفت نبود ؛ ینی چی شده؟؟
خاله فاطی
21 تیر 92 2:02
سلام بر همگی ننه هنی تا الان منزل مادر شوهر بودن بعدش اومدن خونه ما کمی سحری خود را از مادر مهربان دریافت کردن وبعد توراه منزل الاناست که برسه
دایی جون
21 تیر 92 2:03
علیک سلام
خاله فاطی
21 تیر 92 2:05
دایی خان شما خونه زندگی ندارین نه؟البته ببخشیدا قصد فوضولی نداشتم
قطره
21 تیر 92 2:05
سلام خاله فاطی ضرب نخوره اینقدر فعالیت میکنه
خاله فاطی
21 تیر 92 2:07
چمیدونم والا ماشالا سحری که آماده افطاری هم که آماده شوخی کردم آجی جون ناراحت نشی قطره خانوم ننه هنی به من رفته یه پا هنرمنده
دایی جون
21 تیر 92 2:08
دور از جون ؛ این چ حرفیه؟ فضولی چیه؟ خونه زندگی دارم ؛ اما خدایی حوصلم سر میره تو خونه
قطره
21 تیر 92 2:11
هنرمندیش ک معلومه... هویجووووووووووووووور هنراش دارن میریزن فقط یکی نیست جمشون کنه
قطره
21 تیر 92 2:11
میگم من جیم شم تا نیومده.... اگه بیاد منو درسته قورت میده
قطره
21 تیر 92 2:12
خان دایی خاله فاطی فعلا بااااااااااااااای
خاله فاطی
21 تیر 92 2:12
آره والا
خاله فاطی
21 تیر 92 2:13
خدا به همراه
دایی جون
21 تیر 92 2:13
من آمادگی خومو واس جمع آوری هنرمندی های آبجی اعلام میکنم ؛ فقط لطف کنین یه سبد بم بدین
دایی جون
21 تیر 92 2:15
به سلامت قطره خانوم
خاله فاطی
21 تیر 92 2:17
فکر کنم خواهر ما تصادف کرد و الان پیش شیخ ممود تشیف دارن خدابیامرزدش برای شادی روحش
خاله فاطی
21 تیر 92 2:19
انا الا و انا الیه راجعون
دایی جون
21 تیر 92 2:19
خدا نکنه ؛ این چ حرفیه؟ الآناس ک برسه ؛ 1 2 3.....
دایی جون
21 تیر 92 2:23
100 101 102.....
خاله فاطی
21 تیر 92 2:23
باسلام رسیدنت را به آن دنیا تبریک عرض مینمایم امیدوارم زیر سایه آتش روزگار خوشی داشته باشین
خاله فاطی
21 تیر 92 2:25
انا الا وانا الیه راجعون راسی به عمر و شمر و ابوبکر ویزید سلام مارو برسون عوض منم یک دانه پس کله مبارکشان بزن دلم خنک شه
خاله فاطی
21 تیر 92 2:26
اللهم صل علی محمد وآل محمد
خاله فاطی
21 تیر 92 2:27
مامان صلا مامانه ثنا اولن سلام عرض شد دومن که مطمئن باشید وقتی ننه هنی اومد من رفته زحمت میکنم و مث دیشب مزاحم نمیشم
خاله فاطی
21 تیر 92 2:29
البته که ماشالا پوست کلفتی و رفتنی نیستی و فعلنا بیخ ریش خمدمونیم
خاله فاطی
21 تیر 92 2:29
چقد من سوتی میدم امشب
خاله فاطی
21 تیر 92 2:33
خان دایی فکر کنم در حال شمردنه هنوز
خاله فاطی
21 تیر 92 2:34
دایی جون
21 تیر 92 2:35
علیک سلام نماز روزتون قبول
دایی جون
21 تیر 92 2:37
چیکار کنم خو .... شما ک کمکم نمیکنین 1001 1002 1003..... پ چرا نمیاد؟ داش مصطفی ضایع میشود
خاله فاطی
21 تیر 92 2:39
ایشالا فک کنم تا سحر در حال شمارشید خوبه بدرد میخوره حساب کتابتون شدیدا اوج میگیره
الی
21 تیر 92 2:41
hello0o0o0
خاله فاطی
21 تیر 92 2:42
بش اس دادم ولی پاسخی ندیدیم بابا من میگم رفته اونور دنیا شما میگید نه از من گفتن بود
دایی جون
21 تیر 92 2:42
بیخی چ حساب کتابی؟ اصن دیگه نمی شمارم ؛ دهنم کف کرد
خاله فاطی
21 تیر 92 2:42
سلام بر خواهر جدید
الی
21 تیر 92 2:43
خاله فاطی
21 تیر 92 2:43
و دوباه: انا الا وانا الیه راجعون
دایی جون
21 تیر 92 2:46
حالا ک جمعتون جمعه ؛ ی دعایی واس منم بکنید
خاله فاطی
21 تیر 92 2:47
آبجی رفتی رفتیو ندیدی خواهرت را که در حال بستن چمدونشه که بره کره خواستم سوغاتی واست بیارم ولی حیف..... ولی بهتر کی میخواس پول سوغاتی تورو بده؟؟؟ والا
خاله فاطی
21 تیر 92 2:50
ای خواهر بیا دیگه جون شیخ ممود به خدا کچل شدم انقد حرص خوردم بیا که وب عزیزت رو بسپارم دستت و برم
دایی جون
21 تیر 92 2:50
دستتون مرسی؛ این دعا ک مطمئنا خوبه ؛ اما دعا کنین چیزی ک تو دلم نیت کردم برآورده شه
خاله فاطی
21 تیر 92 2:53
به خدا انقدر التماس امام زمان میکردیم میومد
مامان مهنا
21 تیر 92 2:57
سلام دوستان (طرح موقتی امیدوار کردن و شاد ساختن دوستان) طراح: دایی جون
خاله فاطی
21 تیر 92 2:58
خواهر باور کن مین جانگو رسید ایران که تو نیومدی
خاله فاطی
21 تیر 92 3:01
اووووه اووووه تازه یادم اومد که ننه هنی گوشیش خاموشه و پیامای منم ندیده و به احتمال ایشون دارن گردش میکنن البته شایدا
خاله فاطی
21 تیر 92 3:02
اووووووف پس فک کنم زندس
دایی جون
21 تیر 92 3:04
واقعاااااااااااااا؟ دیدین چطوری مخمونو کار گرفت؟ منظورم مخ خودم بود؛ب شما توهین نمیکنم
خاله فاطی
21 تیر 92 3:07
خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ فک کنم الان همه بهش اس دادن
خاله فاطی
21 تیر 92 3:10
خجالتم خوب چیزیه که زنا نمیکشن باید بیان پیش من دوره ببینن
دایی جون
21 تیر 92 3:11
الی خانوم ، مامان طلا،مامانه ثنا ، خاله فاطی!! با اجازه من برم سحری بخورم ؛ بفرمایین سحری!!! دعا یادتون نره ها ؛ محتاجم ب دعاتون
خاله فاطی
21 تیر 92 3:14
نیگاه کن توروخدا آبجی مارو هنوز نیومده ما که وقت سحریمون مونده فعلا برم یه دوری تو وب هنی گلم بزنم
دایی جون
21 تیر 92 3:26
من میگم بیام آبجی آنسه رو تحریم کنیم و نیایم تو چت روم




اونوخت منم دست دوستی ب امریکا دراز میکردم
خاله فاطی
21 تیر 92 3:37
خواهر سحر خوردن و دارن میخوابن گفتم بگم فک نکنید مرده گفتم بیخ ریش خودمونه


خودت بمیری پرووووووووووووووووو
دایی جون
21 تیر 92 3:44
جدی؟ ممنون از اصلاع رسانیت
خداروشکر ؛ دیگه واقعا داشتم نگران میشدم
خیلی بیمعرفتی آبجی


نگرانم بودی؟؟؟
ی اس میزدی
گوشیم خاموش بود قبول ولی روشن ک بشه میومد است
نمیومد؟؟
خاله فاطی
21 تیر 92 3:45
خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
بابا اومدی که


تحریکات تو حلقم
خواستم ببینم این تعویض مسکن کیه
خاله فاطی
21 تیر 92 3:47
ورودت را به این دنیا تبریک عرض مینمایم برو بخواب که از نماز میافتی


بمیری
اینقدر چرت گفتی تو اسمس ک تحریکم کردی از خوابم بزنم و بیام اینجا
خاله فاطی
21 تیر 92 3:50
میگم آبجی قیافت تغییر کرده راستشو بگو کجا رفته بودی ولی شدی مثل این شکلکه




داشتیم میومدیم هنی رو بردیم سرسره بازی
تابرسیم نزدیک سه بود بعد ابجی خانوم وقتمو گرفتی کلی حرفید و بش گفتم کلی کاردارم و بای دادم بعد غذا خوردیم
دایی جون
21 تیر 92 3:58
علیک سلام

خیلی بیمعرفتی؛ ینی هنوز تو معرفتم شک داری؟؟؟؟

ش نداشتم وگرنه مطمئن باش اینکارو میکردم

دمت گرم




میدونم بابا

خوب کلید وب مارو گرفتیو اینجا مانور میدی


من دیگه رفتم
شب برهمگی خوش
التماس دعا
خاله فاطی
21 تیر 92 4:03
به خواهر گل رفتی؟ خوب رفتی که رفتی به من چه
دایی جون
21 تیر 92 4:04
اگه میدونستی پ چرا گفتی؟؟ قضیه کلید چیه؟ ینی چ کلید وبو گرفتم؟؟؟
خاله فاطی
21 تیر 92 4:08
به بابا ایول دعای عهدتو عشقس


بله تازه متوجه شدی
بعد 4 روز
بخون تا 40 روز بلکه یکی از یارای امام زمان شی
دایی جون
21 تیر 92 4:10
رفتی؟ نگفتی منظورت از کلید وب چی بود!!؟؟
خاله فاطی
21 تیر 92 4:10
ا آقاق تعویض مسکن شما که هنوز هستی
دایی جون
21 تیر 92 4:13
منظورت منم؟ تعویض مسکن قضیش چیه؟
خاله فاطی
21 تیر 92 4:18
نه بابا به شما نگفتم که به یه بنده خدایی گفتم شما به خودتون نگیرید
دایی جون
21 تیر 92 4:20
آره، تو گفتی منم باور کردم!! نکنه ب اومدن من ب خونه مسعوداینا مربوط میشه، آره؟
خاله فاطی
21 تیر 92 4:21
آقای تعویض مسکن سر نماز دعا برای شفای مریضا یادتون نره یا علی
خاله فاطی
21 تیر 92 4:22
وا دایی خان شما چرا به خودتون می‌گیرید زشته به خدا
خاله فاطی
21 تیر 92 4:24
راسی دایی شما هم سر نماز دعا برای شفای مریضا یادت نره یاعلی
دایی جون
21 تیر 92 4:26
جدی چرا آقای تعویض مسکن؟؟؟؟ حدسم درست بود؟؟ ب اومدنم ب اینجا مربوطه؟ خو شمام اگه مث من تنها بودین مجبور میشدین واس فرار از تنهایی میرفتین جایی ک تنها نباشین
خاله فاطی
21 تیر 92 4:29
ناراحت نشین دایی شوخی کردم لقبی بود که به دهنم افتاد شرمنده. روز خوبی داشته باشین آقای تعویض مسکن


حرفت ک بد نبود چرا ناراحت شه
دایی جون
21 تیر 92 4:35
اختیار داری ؛ من و ناراحتی؟ اونم از تو؟
فقط خواستم بدونم حدسم درست بود یا نه؟
باور کن خودمم مشتاق نیستم زیاد بیام اینجا؛ اما تنهایی پدر آدمو در میاره
وسیله سرگرمی هم خونه ندارم؛ دوستامم ک کوچه سجادن
اینا همه دست ب دست هم دادن که من بشم ""آقای تعویض مسکن""

صبح بخیر
التماس دعا
باااااااااای


بای...
قطره
21 تیر 92 14:39
سلام هستی؟


سلام ب روی ماهت اره هستم
قطره
21 تیر 92 14:41
چه عجب
ی چایی دیگه میخوردی


ایش چایی چرا
قطره
21 تیر 92 14:43
خوب آب هویچ


خب چرا
قطره
21 تیر 92 14:43
دیشب خوش گذشت خونه مادر شوهر


خونه مادشوهر ک افطار نبودیم
مگه خونه مادرشوهر خوش میگذره
خخخخخخخخخخخخخخ
قطره
21 تیر 92 14:43
افطار چی خوردین


دیروز خونه خودم بودم
امروزم دعوتیم خونه خواهرم البته همین الان زنگیدن و خبر دادن
دایی جون
21 تیر 92 14:47



ایییییییییییییییییییییش توهم شدی یاسی
قطره
21 تیر 92 14:48
یاد خاله فاطی افتادم ک دیشب گفت دایی شما خونه زندگی ندارین


خو راس میگه دیگه
همش خونه مجردیه
قطره
21 تیر 92 14:48
ما امشب میخوایم بریم خونه مادر شوهر


عه افطار اونجایید
قطره
21 تیر 92 14:49
آنه طرز درست کردن اون ژله خورده شیشت رو میزاری؟
ی بار خواستم درست کنم نمیدونم چرا همش قر و قاطی شد


چشم عزیزم تو وبت کام میزارم
دایی جون
21 تیر 92 14:50
علیک سلام
تو نظرای قبلی گفتم دیگه، نه این آینده خودمه(البت بدون ریش،آخه خانومم گفته ریش ندارم)


اره با موهای فشنت
قطره
21 تیر 92 14:50
آنه جووون من برم...
لباسشویی رو روشن کردم مثلا امروز کار کنم.....
ظرفای سحر رو هم هنوز نشستم
بووووووووووووووووووووس


فدای تو عزیزم
برو قربونت بای
دایی جون
21 تیر 92 14:53
سلام قطره خانوم
شمام آره؟



خو یاد حرف فاطمه افتاد چکار کنه خو
دایی جون
21 تیر 92 14:59
منکه ناراحت نشدم، فقط خواستم بشوخی ام
تو ک منو میشناسی چرا؟

خاله فاطی هم تیکه انداختنش خوبه هاااااااااااااااااا


بله
دایی جون
21 تیر 92 15:11
البت خاله فاطی از خودمونه و تیکه هاش بالا سر من جا داره
الی
21 تیر 92 15:17
آنه هستی؟
الی
21 تیر 92 15:18
واسه منم خورده شیشه رو بذار. پیلیز.
الی
21 تیر 92 15:20
الو الو هنی گلم.
الی
21 تیر 92 15:22
دایی تو هم رفتی؟
الی
21 تیر 92 15:24
الی
21 تیر 92 15:27
دایی جون
21 تیر 92 15:30
سلام الی خانوم نه ، من هستم
الی
21 تیر 92 15:36
خوبید؟ آنه کجا رفت؟
دایی جون
21 تیر 92 15:38
الحمدالله شما خوبین؟ نمیدونم کجا غیبش زد
الی
21 تیر 92 15:38
امروز با هر کی کار دارم نیست. شما با موب هستید؟
الی
21 تیر 92 15:39
متاسفانه زیاد روبراه نیستم.
دایی جون
21 تیر 92 15:40
من فعلا با لب تابم چطور مگه؟
الی
21 تیر 92 15:40
از دست آنه. الان بود.
دایی جون
21 تیر 92 15:41
خدا بد نده ، اتفاقی افتاده؟؟؟( البت اگه ب من ربطی داشته باشه)
الی
21 تیر 92 15:42
من امروز باید برای کسی نامه ایمیل کنم متاسفانه ایمیل قبلیم از کار افتاده . شما بلدی درست کنی. چون با سرعت دیال آپ نمیشه.
الی
21 تیر 92 15:44
از صبح بد سر گیجه دارم. خدا کمک کنه. تازه 6 روزه میگیرم.
الی
21 تیر 92 15:45
البته شرمنده.
دایی جون
21 تیر 92 15:47
من زیاد از ایمیل سر در نمیارم ،‌اما ینی چ ک از کار افتاده؟؟ من چ کمکی میتونم بکنم؟ چرا 6 روز؟ خو چرا پیشواز رفتین؟
الی
21 تیر 92 15:48
آنه ه ه ه ه
الی
21 تیر 92 15:49
دایی جون
21 تیر 92 15:51
منظورتون این بود ک ایمیل میتونم درست کنم یا نه؟ احتمالا میتونم
الی
21 تیر 92 15:51
یعنی ساختن ایمیل جدید. مرسی که بازم بودید. اگه آنه بیاد بلده درست کنه.
الی
21 تیر 92 15:53
در رابطه با روزه چون 2 سال بود نگرفته بودم ذوق داشتم.
دایی جون
21 تیر 92 15:54
آره بلدم خواهش میکنم، اگر کمکمی از من ساخته هس تعارف نکنین؛ من در خدمتم
الی
21 تیر 92 15:58
میشه برام درست کنید. به اسم er_87 پسورد هم خودتون بذارید.
دایی جون
21 تیر 92 15:59
gmail باشه ک مشکلی نداره ،داره؟
الی
21 تیر 92 16:00
نه مشکلی نیست. تا حالا با جیمیل کار نکردم مثل یاهو هست؟
الی
21 تیر 92 16:02
اطلاعاتو تو وب ماهان برام خصوصی بذارید. بازم ممنون.
الی
21 تیر 92 16:04
مرسی دایی
دایی جون
21 تیر 92 16:04
آره وقتی برین تو گوگول بالای صفحه نوشته جیمیل از نظر امنیتی هم جیمیل بهتر از ایمیله
الی
21 تیر 92 16:05
بازم مرسی.
الی
21 تیر 92 16:07
الی
21 تیر 92 16:09
سحر و افطار خودتون درست میکنید؟
دایی جون
21 تیر 92 16:09
اسمی ک گفتین کمه حداقل باید ی حرف بیشتر داشته باشه راستی first name و last name رو چی بذارم؟
الی
21 تیر 92 16:10
آبی آسمانی
21 تیر 92 16:12
سلام چقد عالی میشه اگه ویژگی های مثبت افراد رو بیشتر ببینیم و بتونیم از نقص هاشون چشم پوشی کنیم . با خاطره ای بسیار زیبا از دختری مثبت اندیش ... بروزم تشریف بیاورید لطفا حتما باید دعوت تون کنند که قدم رنجه بفرمایید
الی
21 تیر 92 16:12
الهه نجاتی. خودت بهش اضافه کن مثلmیا یه عدد اضافه کن.
الی
21 تیر 92 16:13
اوه اوه آبی آسمان اعصاب مصاب نداره .
الی
21 تیر 92 16:14
باید برم.

دوباره زود میام.


الی کارت راه افتاد؟؟؟
یا بسازم برات؟؟
حباب
21 تیر 92 16:30
ای جانی...مکالمه مادر و دختر ....خوب حالا واسه دل وشی بچه بگو اره 1 روز باهات میام دوست که پیدا کردی دیگه نمیام...تفلکی از الان تو 6 وبشه که کیارو میتونه با خودش ببره که تهنا نباشه


سلام حباب جان اخه نمیتونم هنی بیش از حد ب من وابسته هست میخوام این وابستگی رو کم کنم
وقتی میخوایم بریم بیرون بش میگم تو بابابا برو تو ماشین تا من بیام نمیره میگه وامیستم باتو برم
دایی جون
21 تیر 92 18:17
سلام آبجی گل خودم
نه ؛ من انجام وظیفه کردم و ساختم واسشون


ممنون
دایی جون
21 تیر 92 18:22
راستی
تو ایمیل داری یا جیمیل؟



من کلی ایمیل با یاهو دارم
دایی جون
21 تیر 92 18:32
حتما ی جیمیل واس خودت بساز( آخه هم محیطش قشنگ تره، هم فارسی میشه، هم امنیتش بیشتره) و بعد همه ایمیلاتا واسه جیمیلت بفرست

انواع طرح زمینه داره ک خیلی قشنگش میکنه؛ کلا خیلی باحال تر از ایمیله


چ جلب
امتحان میکنم ولی از جیمیل خوشم نمیاد
نمیدونم چرا تو یاهوم کد نمیده ک مثلا بخوام ایمیل یاهو بسازم نتم داغون شده ها
دایی جون
21 تیر 92 18:43
اتفاقا از هر جهت جیمیل بهتره
از من گفتن بود
منظورت پسورده؟ ینی موقع ساختن ایمیل جدید تو دادن پسورد مشکل ایجاد میشه؟؟؟


نه بابا
یادته ک مسنجرم باز نمیشد
اصلا از اون موقع ک پرید همه چی کلی داغون شده
برنامه افیسو نصبیدم اون مشکلی ک گفتم حل شد
ولی این مشکله حل نمیشه
دایی جون
21 تیر 92 18:53
آره یادمه

باز خدا رو شکر ک اون مشکلت حل شد

این مشکلو نمیدونم چیکار بایدکرد؟؟!! شرمنده




بله میدونم

الان رفتم از جیمیل کد میده ولی یاهو کد نمیده

شاید مشکل همه جایی باشه

برو نگاه ببین برای توهم همینه

منظورم اینه ک برو تو ساخت ایمل با یاهو

همه چی رو ک وارد کنی مینوسه ک کدرا وارد کنید اون کد نیست؟؟

یادته اون شب ک میخواستیم ایمل جدید بسازیم کد نمیداد؟؟




تو چرا اینقدر دیر ج میدی
الاف کردی مارو
من رفتم افطار دعوتیم
دایی جون
21 تیر 92 19:07
خو عزیز دل من وقتی بت میگم پ چرا میگی نه؟ خو میدونی مشکل چیه؟ برای ساخت ایمیل جدید هر پسوردی نمیتونی بذاری؛ ینی پسوردی ک میخوای بنویسی باید ترکیبی از :‏[‏ حروف بزرگ ، حروف کوچیک ، عدد و علامت(@ % / ) ] باشه منم خواستم برم ایمیل بسازم این مشکلو داشت ک اینطوری حل شد( البت پشیمون شدم و نساختم)
دایی جون
21 تیر 92 19:12
رفتی واقعا؟ لوووووووووووووووس خو باید فک میکردم ک دقیقا چی باید تو پسورد بکار بره ؛ ی خرده صبر میکردی بد نبود اصن من بات قهرم
دایی جون
21 تیر 92 19:26
منم ایمیل داشتم اما آدرسشو فراموش کرده بودم واس همین امروز( قبل اینکه بیای و جواب حباب خانومو بدی)ک خواستم دوباره بسازم دیدم موقع پسورد دادن إرور میده؛ بعد متوجه شدیم ک پسورد باید ترکیبی باشه هر وقت اومدی ببین مشکلت حل میشه یا نه؟
دایی جون
21 تیر 92 19:28
عه ببخشید؛ مثلا من بات قهر بودم قهر قهر قهر ایییییییییییییییییییش
دایی جون
21 تیر 92 19:32
کسی نیست؟؟ من مانده ام تنهای تنها ، من مانده تنها در این چت رووم زیبا
الی
21 تیر 92 19:54
دایی دستت درد نکنه. وقتی میزنم میگه incorecct ارور میده
دایی جون
21 تیر 92 19:59
سلام الی خانوم این چ حرفیه؟ وظیفم بود مطمئنین؟ مطمئنین آدرس و رمز رو درست وارد کردین؟ من ی بار دیگه رمز و آدرسو تو وبلاگتون میذارم ببین همینه؟
دایی جون
21 تیر 92 20:21
الی خانوم!!! ج ندادینااااااااااااا؟ من فعلا دارم میرم بامیه بخرم! واس شمام بخرم؟؟ منتظر جوابتون هستم
دایی جون
21 تیر 92 20:39
نماز و روزه همتون قبول التماس دعا
دایی جون
21 تیر 92 21:37
بازم ج ندادین من دارم میرم مسجد( پدر ریا بسوزه )
دایی جون
21 تیر 92 22:13
سلااااااااااااااام قبول حق باشه کسی نیس؟ بابا اینهمه استقبال نیازی نبوداااااا؟؟
خاله فاطی
21 تیر 92 22:51
تبریییییییییییییک درود بر ایران
خاله فاطی
21 تیر 92 22:55
دایی جون
21 تیر 92 23:03
ایول با این تبریک کاملا موافقم ملی پوشان پیروز باشین....
الی
22 تیر 92 0:19
دایی باز شد اما سند نمیشه. اون ایمیل یاهو هست.. به نظرت میشه؟ و همچنان مرسی. ج ندادن رو هم بذار رو کسالت .
دایی جون
22 تیر 92 0:47
سلام الی خانوم هنوز کسالت دارین؟ ینی چی ک ایمیل یا هو هست؟ میشه بیشتر توضیح بدین؟ من شرمندم؛ اصن میخواین ایمیل بسازم واستون؟؟
دایی جون
22 تیر 92 0:52
متوجه شدم منظورتو منظور اینه ک اون کسی ک واسش باید بفرستی ایمیل داره، آره؟ میشه فرستاد من الآن میرم تو جیمیل خودم ببینم میتونم واسه ایمیل رفیقم چیزی بفرستم یا نه؟
دایی جون
22 تیر 92 0:55
سلام خدمت مامان طلا،مامانه ثنا حالا چرا ناراحت؟ روزه گرفتتتون؟؟
دایی جون
22 تیر 92 1:00
الی خانوم شرمندم بخدا ؛ فعلا پسر عمه هام پا لب تابن هر وقت کارشون تموم شد میرم ب جیملم سر میزنم راستی ؛ حالتون بهتره؟ خوبین؟
الی
22 تیر 92 1:02
مرسی دایی بهترم. عیب نداره فردا تا ظهر وقت دارم.
دایی جون
22 تیر 92 1:04
چرا آخه؟؟ چرا همه امشب دلشون گرفته؟؟؟ اگر لایق باشم دعا میکنم اللهم أشف کل مریض فقط خواهشا دلتون گرفته نباشه و ناراحت نباشین؛ خواهشا
الی
22 تیر 92 1:05
دوستان حمد امشب به نیابت سلامتی بچه های بیمار به خصوص بچه های سرطانی. بسم الله...
الی
22 تیر 92 1:06
دلم نگرفته من. دایی روزگاره دیگه. زندگی خیلی بالا و پایین داره.
الی
22 تیر 92 1:07
من نگویم که مرا از قفس آزاد کنید. قفسم برده به باغی و دلم شاد کنید.
الی
22 تیر 92 1:09
والیبال ترکوند
دایی جون
22 تیر 92 1:09
واقعا شرمندم الی خانوم کاش ایمیل واست میساختم ک تو دردسر نمیفتادی ؛ اما تا اونجاییکه من میدونم و از دیگران هم پرسیدم میشه از جیمیل ب ایمیل فرستاد بازم شرمنده راستی، خواهشی ک تو کامنت قبلی کردم شامل حال شمام میشه هااا! شامل حال همه میشه! تو این چت روووووووم ناراحتی ممنوعه
الی
22 تیر 92 1:11
مری عزیزم نبینم غمتو. به خدا به فکرتم.
الی
22 تیر 92 1:12
دایی عزیز بزرگترین کمک رو انجام دادی. سپاس. مری بهم ایمیل بده زود
الی
22 تیر 92 1:13
فردا راهی میشی؟
دایی جون
22 تیر 92 1:13
درسته، زندگی بالا و پایین داره اما قرار نیست ک ما هم بالا و پایین شیم! ما نباید مث برگی رو روخونه زندگی باشیم ؛ ما باید مث سنگ کف رودخونه زندگی باشیم ک آب روان زندگی ما رو مطیع حرکتای خودش نکنه
الی
22 تیر 92 1:15
قبول باشه. میام
خاله فاطی
22 تیر 92 1:15
سلام
الی
22 تیر 92 1:16
درسته دایی. ولی مجردی با متاهلی خیلی فرقشه. باید کر باشی لال باشی کور باشی.
الی
22 تیر 92 1:17
سلام فاطمه جان.
آنه
22 تیر 92 1:19
سلام رو من دادم بااسم خاله فاطی با گوشی اون الان خونه خواهرکم
آنی
22 تیر 92 1:22
با گوشی اون دارم اس میدم
الی
22 تیر 92 1:23
ane?
آنی
22 تیر 92 1:24
مریم چی شده؟ کجا میخوای بدون ثنا
آنی
22 تیر 92 1:25
چقدر سخته با گوشی فاطی الی تو چته چرا ناراحتی
دایی جون
22 تیر 92 1:26
درسته من مجردم، اما دور و اطرافم متاهل خیلی هستن و مشکلات همشونو دیدم و حتی بعضیاشون مشکلات متاهلی رو واسم گفتن اما قبول دارین با کمی از خودگذشتگی طرفین مشکلات حل میشه؟ مشکل اکثر متاهل ها اینه ک انتظاری ک قبل ازدواج از زندگی و طرف مقابل دارن زیاده و وقتی وارد زندگی میشن و انتظارات اونطوری ک انتظار داشتن برآورده نشد با ی شوک رو به رو میشن و مشکلات از همینجا شروع میشه انتظار باید از زندگی کم باشه ؛ من ادعا ندارم ک خودم انتظارم کمه از زندگی آیندم اما همه باید قبول کنیم رمز خوشبختی تو زندگی اینه ک رویایی ب سمت زندگی نریم
آنی
22 تیر 92 1:26
اوه ینی الان عمله یا فقط بآید برای دکتر
آنی
22 تیر 92 1:28
ی کلام از ماشین عروس
الی
22 تیر 92 1:28
آنه از دست تو تو فاز ناراحتیم
الی
22 تیر 92 1:30
مری جونممممم
آنی
22 تیر 92 1:30
اوخی عیب نداره غصه نخور
الی
22 تیر 92 1:31
از صبح حالم خوب نیست معلومه؟
آنی
22 تیر 92 1:31
حالا چرا فاز ناراحتی هستین
الی
22 تیر 92 1:33
مری ببخشیدا یعنی افق تعطیله؟
آنی
22 تیر 92 1:33
آره دیگه خان داییه دیگه ماشین عروس خیلی ها بوده همه مشکلاتی میدونه
دایی جون
22 تیر 92 1:34
تو رو خدا میبینین؟ بجای اینکه عرض ادب و سلام و ارادت ب من کنه میاد تیکه میندازه؟ حرفام درست نیست؟ آبجی نذار منم برم تو فاز تیکه اندازی و آدم ضایع کنی ؛ خودت ک میدونی من اگه شروع کنم......
الی
22 تیر 92 1:35
سرگیجه دارم
آنی
22 تیر 92 1:36
ایول برو بینم تو جوجه میخوای چ تیکه ای بم بندازی
پری مامانی نیکان
22 تیر 92 1:38
سلام اینجا چه خبره آنه الی مری؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
آنی
22 تیر 92 1:39
الی
22 تیر 92 1:39
مری اون با دسته گل و شیرینی و انگشتر حل شد.
آنی
22 تیر 92 1:40
سلام پری جونم
دایی جون
22 تیر 92 1:40
اصن مگه من بات قهر نبودم؟؟؟ حیف ک آبجیمی و دوس ندارم آبجیمو ضایع کنم قهر قهر قهر؟ باز خدا رو شکر ک من باعث شادیتون میشم و ناراحتی از این چت روووووووم دور میشه سلام خدمت پری خانوم
الی
22 تیر 92 1:41
مری امروز اندازه 1 ماه رو افق کار میکردی
آنی
22 تیر 92 1:41
نمیدونم فیلمه رو
پری مامانی نیکان
22 تیر 92 1:42
مری کجا بدون ثنا و چرا ؟ الی تو چرا دلت گرفته ؟
آنی
22 تیر 92 1:43
الی مگه چی شده بود باز خوش بحالت با کادو میاد برای ما ک عین میترسم نمیشه ای خدا
الی
22 تیر 92 1:43
دایی قهر نکن دیگه. پری جان سلام. اومدی خونتون؟
آنی
22 تیر 92 1:44
پری منم الان خونه خواهرمه و با گوشی فاطی یکمی سخته باش کام دادن ولی توانایی ک بتونم هستم و کام میزارم
الی
22 تیر 92 1:45
از صبح نمیخام بگم. ببخشیدا. دارم از بیرون روی میمیرم. اخیششش
دایی جون
22 تیر 92 1:45
تو رو خدا ؛ چن نفرتون با حرفایی ک زدم و موافقین؟؟؟ البت میدونم بعضیاااااااا بازمیخوان تیکه بندازن و جواب درست حسابی ندن
الی
22 تیر 92 1:46
آخ جون مری خندید.
آنی
22 تیر 92 1:47
الی
22 تیر 92 1:47
من موافقم
الی
22 تیر 92 1:50
مرررری
دایی جون
22 تیر 92 1:50
خدایی، بدون تعارف اگر خواستین حرفی بزنین ک من نباید باشم بهم بگین؛ درسته لوسم(بقول بعضیا)اما باور کنین اینقد بیشعور نیستم خداییش اگه مزاحمم بگین(البت نظر اون بعضیا مهم نیس)
آنی
22 تیر 92 1:51
الی
22 تیر 92 1:51
پری آنه
پری مامانی نیکان
22 تیر 92 1:51
مری جان اس رسید عزیزم جوابش رو دادم و باز روش تاکید دارم. الی جان تازه رسیدم . الی بترکی چی خوردی نکنه پریوش دیشب مسمومت کرده؟
آنی
22 تیر 92 1:52
الی
22 تیر 92 1:53
دایی اگه لازم باشه بهت اعلام میکنیم
آنی
22 تیر 92 1:53
بااین گوشی مزخرف فاطمه همه رو چپکی مینویسه
الی
22 تیر 92 1:54
پری نمیری الهی پری چقده تو ماهی
دایی جون
22 تیر 92 1:55
امیدوارم همینطوری باشه ک میگن الی خانوم و مامان طلا،مامانه ثنا
الی
22 تیر 92 1:55
وای مری پاتو بلند کن . ای بابا دل آنه اینجاست
الی
22 تیر 92 1:57
دایی لطفا بخند
پری مامانی نیکان
22 تیر 92 1:57
دیشب عکس بازی نکردین که ؟
الی
22 تیر 92 1:58
الی
22 تیر 92 2:00
مری یه سوال. اون یک ماه با روشای دیگه قابل درمان هست یا هیچ گونه؟
آنی
22 تیر 92 2:01
مری ما محو خونه مادرشوهر بودیم
الی
22 تیر 92 2:01
یک ماه تو این وب کسی حرفی از افق نمیزنه
دایی جون
22 تیر 92 2:03
اینم فقط بخاطر الی خانوم
پری مامانی نیکان
22 تیر 92 2:03
مری از دست تو .............. ما که ور دل پدر شوهر بودیم.
پری مامانی نیکان
22 تیر 92 2:04
مری قضیه ی یه ماه چیه؟
الی
22 تیر 92 2:04
مری کار نشد نداره
خاله فاطی
22 تیر 92 2:07
سلام سلام سلام ننه داره کمک به آبجیم میکنه دارن کله گنجشکی درست میکنن درخدمت شمام هستیم البته برای کمک
پری مامانی نیکان
22 تیر 92 2:08
مری تو میتونی اصلا بد عمل برای روحیه دهی بزن در گوشش حمید طفلی رو نمیگما افقو میگم
پری مامانی نیکان
22 تیر 92 2:09
الی دیشب خوب بود
دایی جون
22 تیر 92 2:12
علیک سلام چرا اتفاقا! خونه زندگی دارم اما....
الی
22 تیر 92 2:13
جات خالی عزیزم. شما چطور؟ امیر علی بود؟
الی
22 تیر 92 2:17
بچه ها تا 3ساعت دیگه شب خوش
پری مامانی نیکان
22 تیر 92 2:17
نه خودمون بودیم و خیلی خیلی هم راحت
پری مامانی نیکان
22 تیر 92 2:19
مری کجا رفتی نگفتم الان بزن در گوشش که
پری مامانی نیکان
22 تیر 92 2:20
مری جون خدا پشت و پناهتون خیر پیش عزیزم. مراقب خودتون باشین
خاله فاطی
22 تیر 92 2:29
خخخخخخخخخخخخخ همه که رفتن خواهر ما رفت دستشویی خودشو آماده کرد تا بیاد نشد دیگه
دایی جون
22 تیر 92 2:33
من ( آقای تعویض مسکن) تشریف دارم
خاله فاطی
22 تیر 92 2:37
به آقای تعویض مسکن
دایی جون
22 تیر 92 2:41
خوب تیکه ای بهم انداختیاااا اما واقعا خودمم متعجبم ک چرا اینقد موندم اینجا(خونه مسعوداینا) ؛ واقعا چرا؟ آهان فهمیدم چرا! چون تنهام
دایی جون
22 تیر 92 2:49
کسی نیست؟ یعنی باز من مانده ام تنهای تنها
خاله فاطی
22 تیر 92 2:51
خخخخخخخخخخخخخ بابا راحت باش ایرادی نداره چی میشه هم مهمون خدا باشی هم مهمون پسر عموی ما مهمون حبیب خداس
دایی جون
22 تیر 92 2:53
الآن بنظرت من مهمونم؟؟؟ الآن واس خودم ی پا صاحب خونه شدم
خاله فاطی
22 تیر 92 2:57
بله مبارکتون باشه انشالا
دایی جون
22 تیر 92 2:59
ممنون ؛ قابلتو نداره ها تو رو خدا میبینی تنهایی آدمو ب کجاها ک نمیکشونه؛ فعلا ک ب دیوونگی کشونده
خاله فاطی
22 تیر 92 3:09
یه موقع دیدین رفتین تیمارستان مام اومدیم ملاقاتی
دایی جون
22 تیر 92 3:11
من برم سحر بخورم ؛ اجازه هست؟ جات خالی ، نمیدونی چ حالی میده کنار حاج آقا سحری خوردن فعلا بای
خاله فاطی
22 تیر 92 3:11
البته ببخشید شوخی کردم ناراحت نشین
دایی جون
22 تیر 92 3:14
خدایی ملاقاتم میاین؟؟ منکه بعید میدونم نه بابا ، منکه گفتم ناراحت نمیشم ؛ از تو ک عمرا ناراحت شم! خیالت جم حالا کی میاین ملاقاتم؟
دایی جون
22 تیر 92 3:16
فعلا هستم( البت اگر حضورم مهم باشه) چون آقا گفت ک 3:30 سحر میخوریم
دایی جون
22 تیر 92 3:26
خو من دیگه برم سحری بخورم؛ البت با حاج آقا فعلا بای
خاله فاطی
22 تیر 92 3:46
نه حضورت چندان مهم نیست خخخخخخخخخ شوخی کردم من که زیاد وقت ندارم حالا ببینم چی میشه شاید بیام ملاقاتی فقط آدرسو لطف کنید که اذیت نشم
دایی جون
22 تیر 92 3:56
تو هم ک حرفتو میزنی بعد میگی شوخی کردم!!! باشه بگو ک بهتر از من کسی نیس واس تیکه انداختن بهش جدای از شوخی؛ میدونم اگر ی روزی دیوونه شم کسی ملاقاتم نمیاد حتی تو
دایی جون
22 تیر 92 4:11
با اجازه برم نماز جماعت ؛ اونم چی؟ پشت سر حاج آقا غیاثی واقعا چ سعادتی جات خالی
خاله فاطی
22 تیر 92 4:38
جمله اولمو جدی گفتم اقای تعویض مسکن دیگه این حرفو نزنید تیمارستان جای دیوونه هاس نه که شما پسرخاله
دایی جون
22 تیر 92 4:42
واقعا؟ ایول ؛ من اعتماد ب نفسم بالاست اما نمیدونم چقد تو دل دیگران جا دارم ک بتونم روشون حساب باز کنم؟ واقعا فک میکنی من سالمم؟
خاله فاطی
22 تیر 92 4:47
حتما که هستی اگه خودتون بخواین حتما همینه
خاله فاطی
22 تیر 92 4:49
چقدر من مثبتی حرف زدم خخخخخخخخخخخخخ
دایی جون
22 تیر 92 4:52
ممنون از جوابی ک دادی ، دلگرم کننده بود ی سؤال دارم! فقط قول بده ک بدون تعارف ج بدی و البت راستشو بگی نظرت راجع به موندن پیش مسعود اینا چیه؟ منظورم اینه ک بنظرت موندن زیاد اینجا درسته یا نه؟ فقط میخوام راستشو بهم بگی، فقط راستشو
خاله فاطی
22 تیر 92 5:02
خوب خودتون میگین خونه تنهایید خوب حق دارین ولی بآید خودت تشخیص بدی از رفتار مسعوداینا که خوشحال هستن از موندنت یانه که قطعنم مشکلی ندارن اینجور که از ننه هنی شنیدم خیلی هم کمکشون میکنی تازه خونه عمته غریبه که نیست مطمئنا عمتونم خیلی دوستت داره ببخشید دیر جواب میدم آخه باگوشی واقعا برام سخته
خاله فاطی
22 تیر 92 5:09
خخخخخخخخخخخخخ ن بابا اختیار دارین پسرخاله حالا کی میخوای برای؟ خخخخخخخخخ
دایی جون
22 تیر 92 5:13
من آی کیوم بالاست(اعتماد به نفس) اما متوجه منظورت نشدم(خط آخر)
خاله فاطی
22 تیر 92 5:20
اینم از اثرات این گوشی بیخوده و البته منم زیاد با گوشی نمیام منظورم این بود که کی میخوای برای خونتون؟ حالا افتاد؟ !؟!
خاله فاطی
22 تیر 92 5:21
وای خدای من ینی کی میخوای بری؟
دایی جون
22 تیر 92 5:25
گوشی تو بیخوده پ گوشی من چیه؟؟ نمیدونم ؛ اما اگه نظرت درمورد موندن من منفی بود صبح میرفتم خونه اما حالا ک ی جورایی نه موافقی نه مخالف ببینم کی وقت میکنم برم خونه
خاله فاطی
22 تیر 92 5:30
ما چیکاره ایم آخه؟!؟!؟!!!! ولی خدایی داری ما رو خر میکنی نه؟ اولن که به من ربطی نداره ولی اگه اینجوریه پس پسر پاشو برو خونت
خاله فاطی
22 تیر 92 5:38
من که شوخی کردم ولی خدایی اگه خونتون تو یه شهر یه کوچولو دور از آمل بود بآید نماز کامل میخوندی جدا از شوخی ایشالا در کنار پسرعموهام بهت خوش بگذره
خاله فاطی
22 تیر 92 5:50
بابا باورکن من منظوری نداشتم هیچ جوری هم در مورد شما فکر نکردم ودر این مورد هم اینکه شما خودت صاحب اختیاری و تصمیم بگیر ولی حالا در وقت اضافه بهتر نیس کامپیوتر تون رو درست کنی تا ی سرگرمی داشته باشی
خاله فاطی
22 تیر 92 5:54
دیگه آسمون خدا هم روشن شد من بیکارم میتونم تا ظهر بخوابم برو لااقل بخواب شرمنده انقدر حرف زدم تا الان بیدار موندی
قطره
22 تیر 92 9:13

من دیشب نت نداشتم


قربونت برم عیب نداره منم نبودم
ولی امشب پایه ام
الی
22 تیر 92 11:11
دایی تونستی یه ایمیل بزن.
دایی جون
22 تیر 92 11:16
سلام الی خانوم
من ایمیل رفیقمو نمیدونم چیه ، شما ایمیل ندارین؟ ایمیل آبجی آنسه رو نمیدونین چیه؟


Aneseh1368@yahoo.com
دایی جون
22 تیر 92 12:45
کسی تشریف نداره؟ همه خواب تشریف دارن؟ ی خرده از من یاد بگیرین ایییییییییییییییش
آیسان مامان ماهان
22 تیر 92 12:47
سلام سلام خانوم گل!!!!!!!!!!!!!!!!!!
آیسان مامان ماهان
22 تیر 92 12:50
به به چه مکالمه دل انگیزی،،،راس میگه بچه،،خودتو بذار تو کیف بجای امین جونت برو مدرسه بچه خخخخخخخ


بیا اصن دوتایی بریم تو کیف
جا میشیما توهم ک 36
دایی جون
22 تیر 92 12:53
الی خانوم! موفق شدین ایمیلتونو بفرستین؟ سرعت اینترنت اینجا ک دیوونه کنندس؛اصلا نمیشه کار کرد(مث دیال آپ شده، شایدم بدتر) هر کاری ک تو جیمیل میخوام انجام بدم ارور میده و میگه سرعت اینترنت پایینه ینی رو اعصابه هاااااااااا
آیسان مامان ماهان
22 تیر 92 12:53
مهنا جونم البته که گلی خاله فدات،،نه مث مامان خانومت که کاکتوسه وااااااااااا
تو خود خود گل خوشگله ای


نه توجه ننمودی ک منم بودم مامانه گل
الی
22 تیر 92 13:14
دایی اعصابتو خرد نکن رفتم کافی نت انجام دادم. با سرعت دیال آپ نمیشد.
دایی جون
22 تیر 92 13:21
مطمئن باشم انجام دادین؟؟ ینی واقعا عذاب وجدان گرفته بودم ؛ آخه من واستون جیمیل ساختم و شمام زیاد آشنا نبودین با جیمیل اعصابمم بخاطر همین موضوع بود ک نمیتونستم کارتونو راه بندازم پ من خیالم راحت باشه الی خانوم؟؟
حباب
22 تیر 92 14:03
ای جانی که انقد چسب توئه....به این حالت میگن حالت پونز یا سریش...کلا عین چسب بهد مامان میچسبن با هیچ حلالی و زوری هم جدااااااااااااااا نمیشن


ها والا میبینی توروخدا
مامان مهنا
22 تیر 92 15:37
هووووووووووووووی چرا گوشیت خاموشه
کلی بت اس دادم؟؟
یالا پول همه ی اسای مو بده


خیلی داری دیر ج میدی اگه میخوای دیر ج بدی من میرم
دایی جون
22 تیر 92 15:43
نمیدونم چرا از دیشب آنتن گوشیم پر کشید؛ مشکل از سیم کارتمه
خو چیکار کنم، با گوشیم


دیگه اینققدر کند ک نباید باشی
دایی جون
22 تیر 92 15:44
خو حالا چی تو اس نوشته بودی؟
اینجا بنویس و سریع بحذفش


نمیخوام
ماشالا دو ساعت طول میکشه ج بدی
دایی جون
22 تیر 92 16:08
خو باشه نیا ؛ چرا میزنی؟؟؟




من ب این مهربونی
دایی جون
22 تیر 92 16:10
بر منکرش لعنت


بله
باهمون سبک
دایی جون
22 تیر 92 16:13
خو نگفتی تو اس چی نوشته بودی؟؟؟
اگه خیلی مهمه میخوای اون سیم کارتمو بذارم


نه مگه دیوونم دوباره همون اسارو بدم و پول برام بیافته
خخخخخخخخخخخخ
نه مهم نیست

دایی جون
22 تیر 92 16:16
اما باید بم بگی ، من این چیزا حالیم نمشه
تو رو خدا بگو
واسم کانت خصوصی بذارخخخخخخخخ


میگم دارم کتابمو میزارم تو انجمن
خخخخخخخخخخ
میتونم الان بزارم ولی گفتم بزار قشنگ ک تموم شد بزارم ک استرس نگیرم
دایی جون
22 تیر 92 16:22
جون من؟
همونی که من قم بودم داشتی مینوشتی یا یکی دیگس؟
خیلی خوشحال شدم آبجی
موفق باشی؛خیلی دوس داشتم ک کل داستانو واسم میخوندی اما نمیشه دیگه


ایشالا میزارم تو انجمن بعد بیا اونجا بخونش
دایی جون
22 تیر 92 16:27
فک نکنم حوصله خوندن کتاب داشته باشم
ایشالا بعد ماه رمضون ک میاین اینجا یا من میام اونجا خودت واسم میخونی


حوصله خوندن کتاب منو داری مطمئنم
مگه من بیکارم اینهمه صفه رو برات بخونم
مامان مهنا
22 تیر 92 16:31
من برم ب بقیه کارام برسم


نه
نمیخونی هم ک نمیخونی
بای من رفتم
دایی جون
22 تیر 92 16:57
من باز تنها شدم کسی نیست؟؟؟؟
قطره
22 تیر 92 23:52
امشب کسی هست یا نه؟
پری مامانی نیکان
23 تیر 92 0:47
کسی نیست؟
قطره
23 تیر 92 1:46
قطره
23 تیر 92 2:34
آیسان مامان ماهان
23 تیر 92 10:38
آنسه جونم سلام سلام ،برا جوابیت باید بگم از 38 کمترم شدم وجدانی الان دیگه برم یه ماتو نو بگیرم خبرت میکنم که 36 شدم....این از این ها ها ها بعد بس که میخوری میخوابی یه تکون به خودت بده از کول شوهری ام بیا پایین نتیجه میبینی ننه
مادرشوهر
23 تیر 92 11:28
جونم مهنا گلی. این مامانت کی میخواد قدر تو رو بدونه با این شیرین زبونیات؟
مادرشوهر
23 تیر 92 11:29
آنسه این روزا حالت بهتره عزیزم؟ ما رو دعا کنیا وقت افطار.
مادرشوهر
23 تیر 92 11:31
آنسه خیلی دلم برات تنگولیده.
قطره
23 تیر 92 15:11
الی
23 تیر 92 19:12
**سمیه**
23 تیر 92 19:19
خانوم مهندس
23 تیر 92 19:42
سلام گلم خوبی؟ چه خبر؟ کجاهایین؟ بچه ها دلم براتون یذره شده حرفام تلنبار شده تو دلم ایشالا زودی بر میگردم بوووووس پری جون الی جون مریم جون انه جون دلم براتون یذره شده
خاله فاطی
23 تیر 92 23:27
پری مامانی نیکان
23 تیر 92 23:52
ای جان یاسی دل ما هم برات تنگ شده .
خاله فاطی
24 تیر 92 0:27
اون تمرهندی که خریدی خوشمزس گفتم بخوری جون بیای
الی
24 تیر 92 1:05
خاله فاطی
24 تیر 92 1:11
سلام الی خانوم آبجی نیومده شمام کلافه اید آره؟
خانوم مهندس
24 تیر 92 1:15
سلام إلی
خانوم مهندس
24 تیر 92 1:15
سلام خاله فاطی؛میشه بگی آنه کجاس؟
خاله فاطی
24 تیر 92 1:17
سلام خانوم مهندس والا خودمم ازش خبر ندارم لابد خسته بودشو خوابیده
خاله فاطی
24 تیر 92 1:21
حالا دیدین شاید اومد من نمیدونم شایدم بیرون باشه تازه اوله شبه ایشالا ک میاد
خانوم مهندس
24 تیر 92 1:22
مرسی عزیزم؛فک کردم جایه دوری رفته؛شبت خوش گلم
خاله فاطی
24 تیر 92 1:23
ممنونم
خاله فاطی
24 تیر 92 1:31
خواهری بیا دیگه
بیا که خیالم جم شه و بعد برم
آجییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی


اومدم
قطره
24 تیر 92 1:53
واس من ناز میاری....
واس من غیب میشی....
واس من کلاس میزاری...
باش رفیق...
ما ک رفتیم ی چت روم دیگه پیدا کردیم...
شوما اصلن نیا


وای منو تنها نزارید
رو قلبم پا نزارید
خاله فاطی
24 تیر 92 2:08
نمیدونم کی اینو میخونه ولی تو ای غریبه یا آشنا برام دعا کن برای من نیست برای دوستمه که خیلی دوسش دارم که حالش خرابه و این حالش منو داغون کرده کاری کرده که این چن شبه کاری جز گریه ندارم شما رو به عزیزتون قسم تو این ماه عزیز واسه عزیزم دعا کنید
ممنوم


اوه اوه مردم چ دوستایی شری دارن همش باعث ازار و اذیت میشنا
خخخخخخخخخخخخخخخخ
مامان مهسا
24 تیر 92 13:01
عجب مكالمه اي
خوب ميميري يه دقه با بچه بري مدسه

منم اون فيلم رو با دايانا ديدم
اسمش چي بود !!!؟؟


نیدونم اخرش چی شد؟/
ما مکالماتمان نذاشت بفهمیم اخرش چی شد
خانوم مهندس
24 تیر 92 16:45
آنه؟عشقه من؟کجایی عزیزکم؟


سلام روحنات من
من همینجام خوبی عسیسم
خانوم مهندس
24 تیر 92 18:48
آنه سلام؛چه خبر؟چیکارمیکنی؟هنی چیکارمیکنه؛باروزه چ میکنی؛من جنازه م افتاده روتخت


اووووووووووووووووووووووووووه چ خبره
یواش یواش
خوبم ممنون گلم
تو خوبی؟؟
هیچی دیگه مث شتر میخوریم ک بتونیم جیره بندی کنیم برای زمان روزه داری
و همین باعث چاقی ادم میشه
همیشه بعد ماهر رمضون من چن کیلو چاق میشم
خانوم مهندس
24 تیر 92 18:49
خانوم مهندس
24 تیر 92 18:51
بچه ها موقع سحری یابعده افطار بیاین بحرفیم دیگه؛خیلی وقته نحرفیدیم‏*‏


موقع سحری میایم
12 ب بعد
قطره
24 تیر 92 19:14
شرط میبندم بازم نیستی
برو خ


دقیقا
داشتم بامیه درست میکردم اون لحظه
همچین بانوی خجسته ایی هستیم ما
خاله فاطی
24 تیر 92 19:37
احساست منو کوشته


همچین بگو خب...
دایی جون
24 تیر 92 20:31
التماس دعا


محتاجیم ب دعا از نوع فراوان بگو خب...
یاسی
24 تیر 92 22:54
سلااااااااااااااام هستی؟
خاله فاطی
24 تیر 92 23:40
دوسالگیت مبارک عزیزم ایشالااااااااااااااااااااااااااااااااااا عروسیت
قطره
25 تیر 92 0:28
وبلاگ عزیزم...؟؟!! یادت رفته این وب مهناست
قطره
25 تیر 92 0:29
مهنا جووووون تولد وبلاگت مبارک
قطره
25 تیر 92 0:29
امشب هم لابد نوخوای بیای
یاسی
25 تیر 92 1:01
آنه؛بیا
یاسی
25 تیر 92 1:02
ب پری و إلی و مری هم بگوبیان
یاسی
25 تیر 92 1:02
آنه :‏(‏
یاسی
25 تیر 92 1:03
یاسی
25 تیر 92 1:03
عشقم من دلم تورو میخواد آخه‏!‏
یاسی
25 تیر 92 1:03
یاسی
25 تیر 92 1:06
آنه رفیق تنهاییهام خوشی هام؛بیا ک اینجا دلی تنگ توست؛بیا و ابرهای ک دلتنگی را بزن کنار؛و قطره های شبنم وجودت را بر من بباران‏*‏


آه مهربان دوست من
من آمده ام تا ابرهای دلتنگی را کنار بزنم و قطره های شبنم وجودم را برتو ببارانم
اما تو نیستی و من مجبورم دلتنگی خود را با این دیواره های وبلاگم ب سر ببرم و در حسرت دیدار تو شب را ب سر ببرم
بیا ک قلبم تحمل اینهمه بی روحی را ندارد روحنات من
خاله فاطی
25 تیر 92 1:27
واقعا که بعضیا بد قولن
انقده بدم میاد بعضیا به دوستاشون قول میدن بعدش نمیان اییییییییییییییییییییییییییییییییش




بابا یک ساعته میخوام وصل شم وصل نمیشه
قبلشم هنی رو برده بودیم پارک سر کوچه مون
الی
25 تیر 92 1:56
یعنی الان هستی؟


اره عزیزم
سلام علیکم
الی
25 تیر 92 1:58
این قطره اس از دست تو


ولی بیشتر ب فاطمه میخوره ها مادرشوهرو میگم
خخخخخخخخخخ
دلم برا غتره تنگ شده
بیچاره چنباره بش گفتم میاما
غتره جان مرا ببخش
**سمیه**
25 تیر 92 2:12
نیم شب بخیر568



عزیزم بیا تو اون وبم
بت اس دادم ادرسشو
**سمیه**
25 تیر 92 2:12
نیم شب بخیر


فدای تو
بچه ها هرکی اومد بیاد تو اون وبم
منتظریم
**سمیه**
25 تیر 92 2:14
کجایید


ادرس دادم بت اس زدم
**سمیه**
25 تیر 92 2:23
مزاحم خلوت اونجا نمی شوم
اینجا هم دیگه نماییم


چراااااااااااااا
اخه میدونی چیه
اینجا وبش برای یاسی باز نمیشد گفتیم امشبه رو بریم تو اون وب
برای منم دیر باز میشه صفه ج دادنم
بیا دیگه قربونت برم
دایی جون
25 تیر 92 3:39
التماس دعا


ممنون
خاله فاطی
25 تیر 92 3:53

معلوم نیست کی میخواد وبلاگ سومی رو افتتاح کنه
والا


شایدهم واقعا همین کارو کردیم
دایی جون
25 تیر 92 4:14
خاله فاطی
25 تیر 92 5:03
ننه هنی جورایی که یک خبر دارم اووووو
اینقده خوشحالم که حاضرم فرداشب بیای واسه افطار با خرج خودم به صرف املت
والا
ولی نمیدونی که چه خبریه


چرا چی شده
خاله فاطی
25 تیر 92 5:06
البته منظورم از جورایی ینی کوجایی بودش


خب چ خبر هست
آیسان مامان ماهان
25 تیر 92 10:13
دو سالگی وبلاگتون مباررررررررررررررررررررررررک


فدای تو
آیسان مامان ماهان
25 تیر 92 10:18
اومدم به بعضیا خبر بدم انگاری بازم سایز کم کردم هر چی شلوار ، دامن میپوشم میافته رو زانوهام یعنی الان من 36 شدم عایا؟
الان وقت پز دادن شده عایا؟؟


بترکی
پزات تو حلقم
آیسان مامان ماهان
25 تیر 92 10:20
دو تا چوب کبریت تصور کن،،
حالا یه رو کش از جنس پارچه روش تصور کن.....
خخخخخخخخخخخخخخخخ این الان سایز منه
می دونم باعث افتخار و غرورتونم
چش خودمم الان پر اشکه


بترکی
بترکی
بترکی
مامان سيد محمد سپهر
25 تیر 92 10:27
محمد سپهر در تيتراژ شبكه آموزش !
از دست نديد حتما تيتراژ برنامه "بازباران"را از شبكه آموزش ببينيد ......"


اخی
الی
25 تیر 92 14:40
بیدی؟


yeeeeeeeeeeeeeeeees
الی
25 تیر 92 14:41



واقعا ینی چی
الی
25 تیر 92 14:42



واقعا چرا
خاله فاطی
25 تیر 92 17:02



خاله فاطی خوکشله
25 تیر 92 17:02




پری مامانی نیکان
25 تیر 92 19:28
دوسالگی وب مبارک.


فدای تو عزیزم
الهام
25 تیر 92 23:04
واییییییییی ممنون عزیزم خیلی خیلی ممنون

جگر این دخملی برم گل شده بچه ام میخواد بره مدرسه جگری


فدای تو گلم
سایت همیشه سبز
یاسی
26 تیر 92 1:01
الی
26 تیر 92 1:14



هستید؟؟
الی
26 تیر 92 1:37
ایششش کد نمیداد.


خوبی الی
بیا پست جدید عزیزم
الی
26 تیر 92 1:39
خوندی؟


اره عزیزم
بیا پست جدید چت
خاله فاطی خوکشله
28 تیر 92 2:39
مامانی درسا
31 تیر 92 2:37
ای جونمی ...... شیرینی اصلا" شبیه مامانت نیستی [شیطان


منم خیلی شیرینما