بدون عنوان
سلامممممم دخمل عسلم : دیروز که فهمیدم بابا مهدی از شمال اومده < البته مامان مریم و خاله فاطی نیومدن آخه دختر خاله کوچولوت رفته اونجا.. > برای همین زنگ زدم و گفتم که بیاد خونه ما...ساعت طرفای ١٢ بود که اومد خونمون .. ولی تو یه سره گریه می کردی آخه عروسک من تو داشتی غریبی می کردی تقصیر تو نیست گلم تقصیر اوناست که دیر به دیر میان ... حالا قراره بعد از ٢ سالی که اینجا نبودن بعد ماه رمضون اسباب کشی کنن و برای همیشه بیان پیش ما. .. حالا فعلا خیلی کوچولویی وقتی کمی بزرگ تر شدی می فهمی چه نعمتی اومدن پیش ما آخه توی این ٢ ساله که نبودن واقعا ...
نویسنده :
مامان
17:01