مهنا مهنا ، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 4 روز سن داره

کـــــودکـــــ عشق , مُــــهَــــنّــــا

نبودن این روزها

سلام دوستان دلیل غیبت این یه هفته ی من تنها دلیلش رفتن ب شمال بود نه چیز دیگر... ما شمال رفتیم برای تفریح و بازدید اقوام و  هفدهمین سالگرد فوت مادربزرگم ک با شهادت امام صادق برگزار شد کسی الان فوت نشده بود امروز هم درگیر کارای انصراف از دانشگام بودم دهنم اسفالت شد اونم ی وضی اخرش هم تموم نشد و ب فردا کشیده شد فک کن برای انصراف از یونی اینهمه کار بود برای گرفتن مدرک چی میشد خلاصه از این ساختمون ب اون ساختمونمون کردن ولی باز تموم نشد بمیرم دیگه طرف این دانشگاه ها نمیرم الان هم باید برم جایی حتما در اسرع وقت ب همتون سر میزنم ممنونم از همراهیتون ...
13 شهريور 1392

ویرانی دل!!!

من یک مادرم  مادری ک نگاه دخترش را دوست میدارد و چ زود دلتنگ میشود برای این نگاه ها... اصلا نگاهت را دوست میدارم و چ زیباست ک در درونم ولوله برپاست و من چ خوشحالم از اینهمه ولوله ی ویرانی دل... ...
25 مرداد 1392
1206 0 121 ادامه مطلب

تجلی پر بودن!!!

این روزها چقدر من پرم  پرم از خنده هایت !!! پرم از مهربانی هایت!!! از بوسه هایت !!! و حتی پرم از پر حرفی هایت!!! و من چ خوشبختم و پر نیاز از اینهمه تجلی پر بودن ها !!! ...
20 مرداد 1392

ب سلامتی!!!

ب سلامتی سه یار من و همسر و دختر ب سلامتی  شما ک دارید این پستو میخونید ب سلامتی دخترکم ک اینقدر اتیش سوزوند ک ساعت 6 صبح بلاخره خوابید ب سلامتی دخترم ک همش بین من و باباشه ب سلامتی پدری ک خستست ولی برای دلتنگی دخترش اونو ب گردش میبره  ب سلامتی دوستانی ک شبا تو شب نشینی دوره داریم ب سلامتی ی بامرامی ک ب خاطر من نمیاد تو وب ولی ب خاطر دلش میاد ب سلامتی ی مهربونی ک عشق خارج کورش کرده ولی باید بگم هیج جا ایران نمیشه ب سلامتیه ی دلی ک نادله اما برای همه  ی دنیا دله ب سلامتی مادرم ک نگاهش عمره منه  ب سلامتی پدرم ک غرورش عشقه منه ب سلامتی ا...
12 مرداد 1392
1444 0 146 ادامه مطلب

ب یاد روزهای ناب!!!

همیشه عاشق این حرکتت بودم حالا نمیدونم میشه اسمشو گذاشت نشستن و یا ولو شدن و یا هرچیز دیگه اما الان ک داشتم تو آرشیو عکسارو نگاه میکردم ب این برخوردم تنها برای دل خودم تنها برای یاداوری اون لحظه های قشنگ ناب تنها برای حس پررنگ مادری انهم ب دلیل گذشت کمی از زایمانم  این رو گذاشتم این رو گذاشتم تا باور کنم ک چ لحظه های توپی رو گذروندم   ...
6 مرداد 1392

ربناهایت !!!

  سلام مسلمان دختره من !!! دختر پر عبادت این روزهای پر تشویش من!!! بخوان برایم از ربناهایت... از قل احدت... بخوان از دعاهایت ... حتی اگر دعاهایت تنها برای خرید یک بستنی از جانب پدر باشد !!! چ ایرادی دارد که با لباس عروسه روی بلوزت نماز بخوانی و ربنا گویی تو بخوان  تو برایم بخوان و توجه نکن ک چ ولوله ایی در درونم ب پا کرده ایی دختر!!! تو بخوان و من با جان دل گوش می سپارم و باورم میشود  ک من در کنار تو ب اندازه ی تمام نداشته هایم آرامم... باورم میشود ک با تو ب معنای بزرگ آرامش میرسم  و باورم میشود که من دیگر تنها نیستم.... وق...
27 تير 1392
1396 0 197 ادامه مطلب

مکالمه ی من و هنی؟؟

  تلویزیون داره ی فیلمی از الناز شاکردوست نشون میده ک معلمه و داره ب شاگرداش درس میده مهنام ک خیره خیره ب این فیلمه یهو برمیگرده طرف من و میگه مامان گلم؟؟؟ بااین حرفش بی اختیار لبخند میاد رو لبام و میگم جونم دختر گلم مهنا : من بلم مَــدَسه ( مدرسه ) تو هم مو یآی؟ مامانه گل : نه هنی جون من نمیتونم بیام منو اونجا راه نمیدن مهنا : نه مامان بیا دیگه مامانه گل : مامانی نمیشه مهنا : پس امین بی آد مامانه گل : بابا هم نمیتونه بیاد مهنا : تو کیف بزار بیا مامانه گل : نمیشه مامانی فقط بچه ها باید برن مدرسه مثل باطا( دخترخاله ی مهنا فاطمه ) مثل خاله فاط...
19 تير 1392
1392 0 655 ادامه مطلب

مادرانه!!!

همیشه ک نباید خوشحال باشی تا بتونی لبخند بزنی بعضی اوقات ادم تو عصبانیت هم میتونه لبخند بزنه همین ک دخترت لبخند رو بت هدیه میکنه خوشبختی... همین ک میبینی در اوج عصانیت خرابکاری های دخترکت ب خنده میکشوندت خوشبختی     گاهی فکر میکنم من خوشبختم چون هدیه دهنده ی لبخند ب لبهای من کسی هست هم نام تو... گاهی فکر میکنم ک تو اومدی تا برایم بمانی و مرا در اغوش کودکانه ات گیری و با همان لحن زیبایت بگویی دوست دایم مامان و من چقدر ب اوج میرسم و ته نشین میشوم در کلامت گاهی فکر میکنم ک تو ناخواسته شیرین شدی و من غرق در اینهمه شیرینی دست و پا میزنم گاهی فکر میکنم ک لحظه لحظه ی بزرگ شدنت تبسمی ...
15 تير 1392
2533 0 568 ادامه مطلب